گنجور

۱۲- آیات ۶۵ تا ۷۰

فَوَجَدٰا عَبْداً مِنْ عِبٰادِنٰا آتَیْنٰاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنٰا وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً (۶۵) قٰالَ لَهُ مُوسیٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلیٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّٰا عُلِّمْتَ رُشْداً (۶۶) قٰالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۶۷) وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلیٰ مٰا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً (۶۸) قٰالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ صٰابِراً وَ لاٰ أَعْصِی لَکَ أَمْراً (۶۹) قٰالَ فَإِنِ اِتَّبَعْتَنِی فَلاٰ تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْ‌ءٍ حَتّٰی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً (۷۰)

پس یافتند بنده‌ای از بندگان ما را که داده بودیم او را رحمتی از نزد ما و آموخته بودیم او را از نزد ما علمی (اسرار غیبی) (۶۵) گفت مر او را موسی آیا پیروی کنم ترا بر آنکه بیاموزی از آنچه آموخته شده برای رسیدن بحق (۶۶) گفت بدرستی که تو هرگز نمی‌توانی با من صبر کردن (۶۷) و چگونه صبر می‌کنی بر آنچه احاطه نکرده بآن از راه دانش (۶۸) گفت بزودی بیابی مرا اگر خواسته باشد خدا صبر کننده و نافرمانی نکنم مر ترا در کاری (۶۹)گفت پس اگر پیرو شوی مرا پس مپرس مرا از چیزی تا آنکه ابتدا کنم برای تو از آن بیان را (۷۰)

« ملاقات نمودن حضرت موسی (ع) خضر علیه السلام را »

بنده ای پس از عبادم یافتند
با ارادت سوی او اشتافتند
بندهای کز ما بُدش بخشایشی
داشت اندر ظل فضل آسایشی
دانشی آموختیم از خود به او
علم باطن بود آن بی گفتگو
گفت موسی مر ورا اندر زمن
پیروی آیا نمایم از تو من
خود به شرط آنکه از علمت مرا
می بیاموزانی از رشد و هدا
زآنچه آن را بر تو آموزنده اند
سوی تو بر کسب آنم خوانده اند
گفت هرگز استطاعت نبودت
صبر با من آن چنان که زیبدت
گفت چون صابر نباشم، گفت زآن
که تویی پیغمبر از حکم و بیان
جمله احکامت ز روی ظاهر است
وز حقایق علم و عقلت قاصر است
شاید از من امری آید در ظهور
که ندانی حکمتش یابی نفور
چون شوی صابر بر آن چیز از نظر
کت بر آن نبود احاطه در خبر
گفت باشد زود که یابی مرا
صابر اندر کار، گر خواهد خدا
ناورم عصیان تو را در هیچ کار
گرچه باشد آنچه بینم ناگوار
گفت پس گر پیروی آری ز من
پس نپرس از من ز چیزی بر علن
تا کنم من بر تو احداث از بیان
ابتداء یعنی مکن تو خود به آن
باید احداث سخن باشد ز من
حکمتش تا کشف سازم بی سخن
۱۱- آیات ۶۰ تا ۶۴: وَ إِذْ قٰالَ مُوسیٰ لِفَتٰاهُ لاٰ أَبْرَحُ حَتّٰی أَبْلُغَ مَجْمَعَ اَلْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً (۶۰) فَلَمّٰا بَلَغٰا مَجْمَعَ بَیْنِهِمٰا نَسِیٰا حُوتَهُمٰا فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی اَلْبَحْرِ سَرَباً (۶۱) فَلَمّٰا جٰاوَزٰا قٰالَ لِفَتٰاهُ آتِنٰا غَدٰاءَنٰا لَقَدْ لَقِینٰا مِنْ سَفَرِنٰا هٰذٰا نَصَباً (۶۲) قٰالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنٰا إِلَی اَلصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ اَلْحُوتَ وَ مٰا أَنْسٰانِیهُ إِلاَّ اَلشَّیْطٰانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اِتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی اَلْبَحْرِ عَجَباً (۶۳) قٰالَ ذٰلِکَ مٰا کُنّٰا نَبْغِ فَارْتَدّٰا عَلیٰ آثٰارِهِمٰا قَصَصاً (۶۴)۱۳- آیات ۷۱ تا ۷۷: فَانْطَلَقٰا حَتّٰی إِذٰا رَکِبٰا فِی اَلسَّفِینَةِ خَرَقَهٰا قٰالَ أَ خَرَقْتَهٰا لِتُغْرِقَ أَهْلَهٰا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً (۷۱) قٰالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۷۲) قٰالَ لاٰ تُؤٰاخِذْنِی بِمٰا نَسِیتُ وَ لاٰ تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً (۷۳) فَانْطَلَقٰا حَتّٰی إِذٰا لَقِیٰا غُلاٰماً فَقَتَلَهُ قٰالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً (۷۴) قٰالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۷۵) قٰالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْ‌ءٍ بَعْدَهٰا فَلاٰ تُصٰاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً (۷۶) فَانْطَلَقٰا حَتّٰی إِذٰا أَتَیٰا أَهْلَ قَرْیَةٍ اِسْتَطْعَمٰا أَهْلَهٰا فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُمٰا فَوَجَدٰا فِیهٰا جِدٰاراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقٰامَهُ قٰالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً (۷۷)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فَوَجَدٰا عَبْداً مِنْ عِبٰادِنٰا آتَیْنٰاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنٰا وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً (۶۵) قٰالَ لَهُ مُوسیٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلیٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّٰا عُلِّمْتَ رُشْداً (۶۶) قٰالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۶۷) وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلیٰ مٰا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً (۶۸) قٰالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ صٰابِراً وَ لاٰ أَعْصِی لَکَ أَمْراً (۶۹) قٰالَ فَإِنِ اِتَّبَعْتَنِی فَلاٰ تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْ‌ءٍ حَتّٰی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً (۷۰)
هوش مصنوعی: موسی به عبدالله‌ای که خداوند به او رحمت و علمی خاص عطا کرده بود، نزدیک شد و از او خواست که آیا می‌تواند او را در یادگیری از دانش‌هایش یاری کند. عبدالله به موسی پاسخ داد که تو نمی‌توانی با من صبر کنی و چگونه می‌توانی بر چیزی که از آن آگاه نیستی صبر کنی؟ موسی اعلام کرد که به خواست خدا صابر خواهد بود و مخالفی نخواهد داشت. عبدالله سپس گفت اگر مرا دنبال کنی، هیچ سوالی از من نپرس تا زمانی که خودم از آنچه انجام می‌دهم برایت سخن بگویم.
پس یافتند بنده‌ای از بندگان ما را که داده بودیم او را رحمتی از نزد ما و آموخته بودیم او را از نزد ما علمی (اسرار غیبی) (۶۵) گفت مر او را موسی آیا پیروی کنم ترا بر آنکه بیاموزی از آنچه آموخته شده برای رسیدن بحق (۶۶) گفت بدرستی که تو هرگز نمی‌توانی با من صبر کردن (۶۷) و چگونه صبر می‌کنی بر آنچه احاطه نکرده بآن از راه دانش (۶۸) گفت بزودی بیابی مرا اگر خواسته باشد خدا صبر کننده و نافرمانی نکنم مر ترا در کاری (۶۹)گفت پس اگر پیرو شوی مرا پس مپرس مرا از چیزی تا آنکه ابتدا کنم برای تو از آن بیان را (۷۰)
هوش مصنوعی: موسى (علیه‌السلام) بنده‌ای از بندگان خدا را یافت که خداوند به او رحمتی عطا کرده و دانش خاصی از اسرار غیبی به او آموخته بود. موسى از او خواست که آیا می‌تواند او را در یادگیری چیزهایی که برای رسیدن به حقیقت لازم است، راهنمایی کند. آن بنده الهی در پاسخ گفت که تو هرگز نمی‌توانی با من صبر کنی، زیرا صبر بر چیزهایی که از علم تو خارج است، دشوار خواهد بود. موسى در پاسخ گفت که اگر خدا بخواهد، صبور خواهم بود و در هیچ کاری از تو نافرمانی نخواهم کرد. آن بنده گفت: اگر خواستی مرا پیروی کنی، پس تا زمانی که آغاز نکرده‌ام، از من سؤالی نکن.
« ملاقات نمودن حضرت موسی (ع) خضر علیه السلام را »
هوش مصنوعی: ملاقات حضرت موسی (ع) با خضر (ع) را.
بنده ای پس از عبادم یافتند
با ارادت سوی او اشتافتند
هوش مصنوعی: پس از مدت‌ها عبادت و بندگی، کسی را پیدا کردند که به‌سوی او با محبت و ارادت گرایش دارد.
بندهای کز ما بُدش بخشایشی
داشت اندر ظل فضل آسایشی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن بندهایی که از ما بوده‌اند، به خاطر بخشش و لطفی که دارند، در سایه‌ی آرامش و آسایش قرار گرفته‌اند.
دانشی آموختیم از خود به او
علم باطن بود آن بی گفتگو
هوش مصنوعی: ما دانشی از خود به او آموختیم که آن دانشی درونی و عمیق بود، بدون هیچ حرف و گفتگویی.
گفت موسی مر ورا اندر زمن
پیروی آیا نمایم از تو من
هوش مصنوعی: موسی به او گفت: آیا من باید از تو پیروی کنم در این زمان؟
خود به شرط آنکه از علمت مرا
می بیاموزانی از رشد و هدا
هوش مصنوعی: اگر تو شرط کنی که از دانش خود به من یاد بدهی، من آماده‌ام که از رشد و هدایت تو بهره‌مند شوم.
زآنچه آن را بر تو آموزنده اند
سوی تو بر کسب آنم خوانده اند
هوش مصنوعی: چیزهایی که به تو یاد داده‌اند، مرا به سوی یادگیری و دستیابی به آن‌ها کشانده است.
گفت هرگز استطاعت نبودت
صبر با من آن چنان که زیبدت
هوش مصنوعی: گفت که هرگز نتوانی تاب بیاوری کنار من به شکلی که شایسته‌ی تو باشد.
گفت چون صابر نباشم، گفت زآن
که تویی پیغمبر از حکم و بیان
هوش مصنوعی: اگر صبر نداشته باشم، او گفت که به خاطر تو که پیامبری، درمورد حکم و بیان صحبت می‌کنم.
جمله احکامت ز روی ظاهر است
وز حقایق علم و عقلت قاصر است
هوش مصنوعی: احکام و قوانین تو فقط بر اساس ظواهر هستند و از درک عمیق حقیقت و واقعیت‌ها ناتوانی.
شاید از من امری آید در ظهور
که ندانی حکمتش یابی نفور
هوش مصنوعی: شاید عملی از من سر بزند که در ظاهر برایت غیرموجه و ناپسند به نظر برسد، اما دلیلی عمیق و حکمت خاصی در آن نهفته باشد که تو از آن بی‌خبری.
چون شوی صابر بر آن چیز از نظر
کت بر آن نبود احاطه در خبر
هوش مصنوعی: وقتی بر چیزی صبر کنی که از نظر تو خارج است، دیگر برایت هیچ گونه تسلطی بر آن وجود ندارد.
گفت باشد زود که یابی مرا
صابر اندر کار، گر خواهد خدا
هوش مصنوعی: گفت: "به زودی مرا پیدا خواهی کرد، اگر صبوری کنی در این کار، اگر خدا بخواهد."
ناورم عصیان تو را در هیچ کار
گرچه باشد آنچه بینم ناگوار
هوش مصنوعی: من هرگز به خاطر عصیان تو، حتی در کاری که برایم ناخوشایند باشد، سرکشی نخواهم کرد.
گفت پس گر پیروی آری ز من
پس نپرس از من ز چیزی بر علن
هوش مصنوعی: اگر از من پیروی کنی، دیگر از من درباره هیچ چیز به طور علنی سؤال نکن.
تا کنم من بر تو احداث از بیان
ابتداء یعنی مکن تو خود به آن
هوش مصنوعی: من می‌خواهم از ابتدا برای تو یک پیمان بسازم، پس تو خود را درگیر آن مکن.
باید احداث سخن باشد ز من
حکمتش تا کشف سازم بی سخن
هوش مصنوعی: برای بیان سخن، باید از حکمت من استفاده شود تا بتوانم بدون کلام، حقیقت را آشکار کنم.