گنجور

۲- آیات ۲ تا ۷

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۲) اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ (۳) مٰالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ (۴) إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ (۵) اِهْدِنَا اَلصِّرٰاطَ اَلْمُسْتَقِیمَ (۶) صِرٰاطَ اَلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ اَلضّٰالِّینَ (۷)

ستایش مر خدای راست پروردگار جهانیان (۲) بخشایندۀ مهربان (۳) پادشاه روز جزا (۴) ترا می‌پرستم و از تو طلب یاری می‌کنم (۵) هدایت کن ما را براه راست (۶) راه آنان که انعام کرده‌ای بر ایشان نه راه آنان که خشم گرفته بر ایشان و نه گمراهان (۷)

از فیوض عام و خاصش در نمود
حمد او گویند ذرات وجود
عین حمد اوست بود ممکنات
ظاهر از بودش وجود ممکنات
حمد او هر یک ز موجودات او
گوید از تکوین خود بر ذات او
گر کسی حمدش کند با انتقال
در مقام بندگی یابد کمال
از پی فیض رحیمی در رشاد
حمد خود آموخت هم او بر عباد
بعد بسم الله بخیر المرسلین
حمد لله گفت رب العالمین
تا چنان کو کرده حمد خود بیان
حمد او گویند جمله انس و جان
ای نبیّ رحمت اندر حضرتم
باش رهبر خلق را از رحمتم
رحمت عامم بود ایجاد خلق
رحمت خاصم رسول پاک دلق
نکته ای در حمد خاصش مختفی است
وآن تولّی بر نبیّ و بر ولی است
آنکه اشیاء را به هستی علت است
باعث ایجاد خلق از رحمت است
حمد موجد بر خلایق واجب است
کو به رحمت بر خلایق واهب است
حمد عارف بر جمال و یاد اوست
بیخبر از عالم و ایجاد اوست
حمد او باشد به آن حسن و جمال
هیچ نآید ماسوایش در خیال
هستی عارف رود یکجا ز پیش
حمد خود گوید حق اندر ذات خویش
حمد خاص الخاص اندر جستجو
این بود کز نطق او گویی به او
نیست یک مو ماسوایی در نظر
از وجود و بود غیری بی خبر
حمد خاصان این بود کآری به یاد
حسن خلقت را ز مبدأ تا معاد
بعد آن کار است عالم را چنین
رحمت دیگر کند در یوم دین
آری اندر رحمت مخصوصه روی
کآن رحیمی رحمت است ای نیک خوی
حمد عام این است کآری در نظر
نعمت بی حصر و حدِ دادگر
سفره گسترد ار تو عبد نانی ای
جان و ایمان داد اگر ربانی ای
حمد را گفتند اربا ب کمال
مر ثناء باشد به آن حسن و جمال
شه فرستاده است ز استقلال خویش
نزد اهل معرفت تمثال خویش
با یکی فرمان پُر وعد و وعید
کاین بود باب اطاعت را کلید
آن یکی بی حکم و فرمان داد جان
پیش آن تمثال نیکو در زمان
عشق آمد نار غیرت بر فروخت
هستی عاشق در آن یکباره سوخت
وآن دگر تمثال شه دید و رقم
در اطاعت شد ، نَزَد بیحکم دم
بندگی آورد و عجز و اضطرار
یافت از شه آبرو و اعتبار
فارغ از اندیشۀ بیم و امید
بندگی شه گزید از عقل و دید
آن دگر فرمان نبرد از بیش و کم
بّرد ور هم بود از بهر شکم
برد فرمان تا که او را نان دهند
آنچه بر وی بود مقسوم آن دهند
این چنین عبدی بود مغضوب و ضال
نه به عقل او ره سپر ، نز عشق و حال
گمرهی ها باز باشد مختلف
آن یک از راه است گامی منحرف
رفته رفته گمرهی افزون بود
تا که از فرسنگها بیرون بود
روز دین کاسرارها گردد عیان
می برافتد پرده از رخسار جان
رهرو از گمراه یابد امتیاز
باب رحمتها شود بر بنده باز
پیش از آن کز پرده آن سلطان ذات
رخ نماید ظاهر آید در صفات
عشق بر خود داشت اندر ذات خویش
روی خود میدید در مرآت خویش
بر ظهور آن جمال دلفروز
بی حجابی کرد عشق پرده سوز
حبّ ذاتی باعث ایجاد گشت
عرش و فرش از جود او بنیاد گشت
خود مخاطب عشق بر لولاک شد
کو به خلقت باعث افلاک شد
حمل بار عشق چون گردید عرض
پس اِباء کردند زآن افلاک و ارض
عشق افتاد از پی شوریده ای
رند عیّاری، حقیقت دیده ای
غیر آدم هیچ شیئی دل نداشت
عرض معنی جز به او حاصل نداشت
بُرد آدم را به زیر بار دوست
تا کند همدست خود در کار دوست
هم ز آدم امتحانها کرد باز
کیست تا از هستی خود پاکباز
بر فنای خویشتن بندد کمر
تاج بدهد، یابد از محبوب سر
تا نجوید بَد دلی این راه را
هم نبیند چشم غیری شاه را
پرده ها بر بست پیش آن جمال
از شعاع غیرت و نور جلال
بیند او را آنکه خود چشم وی است
در مقام عشق او محکم پی است
گوید ار ایاک نعبد نستعین
کس نباشد در میان، جز شاه دین
کی گذارد عشق کامل سیر او
تا پرستد وجه او را غیر او
پس فناء مستلزم این بندگی است
اندر این مردن هزاران زندگی است
بنده گفتن غیر بنده بودن است
کاستن جز بر وجود افزودن است
بنده آن باشد که بیند روی او
بندگیِ او کند بر خوی او
این عبودیّت ز عشق است و نیاز
طاعت بی عشق مکر است و مجاز
عشق هم ناید به دل بی علتی
علت آن باشد که بینی طلعتی
طلعت حق ، احمد (ص) است و حیدر (ع) است
یا ولی ای کاین دو تن را مظهر است
مظهریّت هم نشان احمد است
کاندر آدم مختفی از ایزد است
بوالبشر با این نشان مسجود شد
وآن بلیس از ترک او مردود شد
چون نبودش عشق ، استکبار کرد
عُجب را استیزه با دلدار کرد
با خود اندیشید ابلیس لعین
کز چه من خائن شدم ، آدم امین
گفت حق، آدم همه عجز است و درد
تو سراپا عُجب و انکار و نبرد
خواهد او از یک غلط صد عذر و عفو
تو کنی در هر نظر صد ظلم و سهو
سجدة او گر نمایی بنده ای
بر عنایاتم چو او زیبنده ای
باز بشنو از صراط المستقیم
کوست از ما راست تا ذات قدیم
هست ما را تا به حق راهی دقیق
عارفان خوانند آن ره را طریق
همچو خطی در میان نقطتین
نقطتینش حق و خلق آمد به عین
در میان هر دو نقطه ای حکیم
هست یک خط مستوی و مستقیم
خواند او را مر محقق راه راست
راستی باید ز حق در راه خواست
راستی، ثابت در این ره بودن است
راست ره را همچو ره پیمودن است
در صراط راست گر معوج روی
منحرف گردی ز ره خارج شوی
آن گروهی کز ره اندر منزلند
اندر انعمت علیهم داخلند
راه پیمودن به وفق عقل و شرع
حفظ آداب و سنن در اصل و فرع
تا به آخر کآن وصول است و لقا
بنده را سازد ز هر قیدی رها
هر مقامی نعمتی و جنّتی است
عارفان را مژده ای بر رحمتی است
رحمت حق محسنین را حاصل است
محسن اندر منزل از ره واصل است
اهدنا گفتن سزاوار کرام
ز اولین گام است تا آخر مقام
زین دعا ره بر تو واضح تر شود
در سلوکت عون حق رهبر شود
در صراط المستقیم این اهدنا
میبرد بی انحرافت تا خدا
انحرافت از صراط اعتدال
بر یمین و بر یسار آمد ضلال
شرح این اجمال اگر خواهی یکی
رو فرو در بحر تفسیر اندکی
یا رب این ره بر صفی کن مستقیم
تا به آخر بی ز لغزش ، بی ز بیم
تا صراط مستقیمم طی شود
دل به امداد تو محکم پی شود
از پس سبع المثانی در کتاب
هم به رحمت کرد دیگر فتح باب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۲) اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ (۳) مٰالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ (۴) إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ (۵) اِهْدِنَا اَلصِّرٰاطَ اَلْمُسْتَقِیمَ (۶) صِرٰاطَ اَلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ اَلضّٰالِّینَ (۷)
هوش مصنوعی: ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است. اوست رحمت‌گر و مهربان. مالک روز جزاست. تنها تو را عبادت می‌کنیم و تنها از تو یاری می‌جوییم. ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که بر آنها نعمت داده‌ای، نه راه کسانی که مورد خشم قرار گرفته‌اند و نه راه گمراهان.
ستایش مر خدای راست پروردگار جهانیان (۲) بخشایندۀ مهربان (۳) پادشاه روز جزا (۴) ترا می‌پرستم و از تو طلب یاری می‌کنم (۵) هدایت کن ما را براه راست (۶) راه آنان که انعام کرده‌ای بر ایشان نه راه آنان که خشم گرفته بر ایشان و نه گمراهان (۷)
هوش مصنوعی: خداوند را ستایش می‌کنم، پروردگار همه جهانیان، مهربان و بخشنده، پادشاه روز قیامت. فقط تو را عبادت می‌کنم و فقط از تو کمک می‌طلبم. ما را به مسیر درست هدایت کن، به راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای، نه به راه کسانی که مورد خشم تو قرار گرفته‌اند و نه به گمراهان.
از فیوض عام و خاصش در نمود
حمد او گویند ذرات وجود
هوش مصنوعی: تمام ذرات هستی به تجربه و برکت‌های عمومی و اختصاصی او، به ستایش و قدردانی از او مشغولند.
عین حمد اوست بود ممکنات
ظاهر از بودش وجود ممکنات
هوش مصنوعی: وجود همه موجودات و پدیده‌ها ناشی از وجود اوست و جلوه‌ای از حمد و صفات پروردگار محسوب می‌شود.
حمد او هر یک ز موجودات او
گوید از تکوین خود بر ذات او
هوش مصنوعی: هر موجودی از موجودات خداوند، در حقیقت به ستایش او می‌پردازد و از خویش به او اشاره می‌کند.
گر کسی حمدش کند با انتقال
در مقام بندگی یابد کمال
هوش مصنوعی: اگر کسی خدا را ستایش کند و با این کار در مقام بندگی قرار بگیرد، به کمال و زیبایی دست می‌یابد.
از پی فیض رحیمی در رشاد
حمد خود آموخت هم او بر عباد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در پی دریافت رحمت و برکت الهی، کسی هنر ستایش و شکرگزاری را از خودش یاد گرفت و به عبادت و بندگی پرداخته است.
بعد بسم الله بخیر المرسلین
حمد لله گفت رب العالمین
هوش مصنوعی: پس از اینکه نام خدا را بردم، به شایسته‌ترین پیامبران درود و سلام فرستادیم و حمد و سپاس به پیشگاه پروردگار جهانیان گفتم.
تا چنان کو کرده حمد خود بیان
حمد او گویند جمله انس و جان
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که او در وصف خود ستایش کرده، همه انسان‌ها و روح‌ها او را ستایش می‌کنند.
ای نبیّ رحمت اندر حضرتم
باش رهبر خلق را از رحمتم
هوش مصنوعی: ای پیامبر رحمت، در میان ما حضور داشته باش و هدایت‌گر مردم از رحمت‌های خودت باش.
رحمت عامم بود ایجاد خلق
رحمت خاصم رسول پاک دلق
هوش مصنوعی: رحمت من شامل حال تمامی مخلوقات است، و رحمت ویژه من به پیامبر بزرگوار و پاک تعلق دارد.
نکته ای در حمد خاصش مختفی است
وآن تولّی بر نبیّ و بر ولی است
هوش مصنوعی: در ستایش‌های ویژه‌اش نکته‌ای نهفته است و آن محبت و پیروی از پیامبر و ولی‌اش می‌باشد.
آنکه اشیاء را به هستی علت است
باعث ایجاد خلق از رحمت است
هوش مصنوعی: کسی که سبب وجود اشیاء و موجودات است، به خاطر رحمتش باعث خلق و آفرینش می‌شود.
حمد موجد بر خلایق واجب است
کو به رحمت بر خلایق واهب است
هوش مصنوعی: ستایش خداوند بر مخلوقات ضروری است، زیرا او با رحمتش به مخلوقات بخشش داده است.
حمد عارف بر جمال و یاد اوست
بیخبر از عالم و ایجاد اوست
هوش مصنوعی: دعا و ستایش عارف به خاطر زیبایی و یاد محبوبش است و او از جهان و هستی بی‌خبر است.
حمد او باشد به آن حسن و جمال
هیچ نآید ماسوایش در خیال
هوش مصنوعی: ستایش او به خاطر آن زیبایی و جمالش است و هیچ چیزی جز او در ذهن نمی‌گنجد.
هستی عارف رود یکجا ز پیش
حمد خود گوید حق اندر ذات خویش
هوش مصنوعی: عارف از عمق وجود خودش، در یکجا به ستایش و حمد خداوند می‌پردازد، زیرا به این درک رسیده که خداوند در ذات و وجود خودش نهفته است.
حمد خاص الخاص اندر جستجو
این بود کز نطق او گویی به او
هوش مصنوعی: ستایش خاص و ویژه در جستجوی این است که از کلام او به نظری از خود او دست یابیم.
نیست یک مو ماسوایی در نظر
از وجود و بود غیری بی خبر
هوش مصنوعی: هیچ چیز در نظر نمی‌تواند به وجود و هستی دیگری بی‌خبر باشد.
حمد خاصان این بود کآری به یاد
حسن خلقت را ز مبدأ تا معاد
هوش مصنوعی: ذاتی که خاصان و بندگان ویژه خدا از آن یاد می‌کنند، این است که نعمت خلقت و آفرینش را از آغاز تا پایان زندگی و سرنوشت انسان در نظر داشته باشند و شکرگزاری کنند.
بعد آن کار است عالم را چنین
رحمت دیگر کند در یوم دین
هوش مصنوعی: پس از آن، خداوند در روز قیامت رحمت دیگری به جهان خواهد بخشید و سرنوشت انسان‌ها را رقم خواهد زد.
آری اندر رحمت مخصوصه روی
کآن رحیمی رحمت است ای نیک خوی
هوش مصنوعی: به راستی در رحمت ویژه‌ای وجود دارد که از آن رحیم به شمار می‌آید، ای انسان نیک‌خوی.
حمد عام این است کآری در نظر
نعمت بی حصر و حدِ دادگر
هوش مصنوعی: سپاسگزاری عمومی این است که نعمت‌های بی‌پایان و نامحدودِ بخشنده را در نظر بگیریم.
سفره گسترد ار تو عبد نانی ای
جان و ایمان داد اگر ربانی ای
هوش مصنوعی: اگر تو بندگی کنی و بر سفره‌ی روزی‌ات نان بیافتد، بدان که روح و ایمان را از خداوند دریافت کرده‌ای.
حمد را گفتند اربا ب کمال
مر ثناء باشد به آن حسن و جمال
هوش مصنوعی: سپاس و ستایش را گفتند که به اوج کمال و زیبایی، ستودن و تعریف از آن حسن و زیبایی می‌انجامد.
شه فرستاده است ز استقلال خویش
نزد اهل معرفت تمثال خویش
هوش مصنوعی: پادشاه برای اهل دانایی تصویر خودش را به علامت خودکفایی و استقلال فرستاده است.
با یکی فرمان پُر وعد و وعید
کاین بود باب اطاعت را کلید
هوش مصنوعی: با یک نفر سخن گفته‌ایم که پر از وعده و قول و قرار است، و او کلید اطاعت و پیروی را در دست دارد.
آن یکی بی حکم و فرمان داد جان
پیش آن تمثال نیکو در زمان
هوش مصنوعی: شخصی بدون هیچ دستوری و فرمانی جان خود را به تصویر زیبا و دلپسند تقدیم کرد.
عشق آمد نار غیرت بر فروخت
هستی عاشق در آن یکباره سوخت
هوش مصنوعی: عشق به قدری شدت گرفت که غیرت و شرف را کنار گذاشت و همه وجود عاشق در یک لحظه از بین رفت.
وآن دگر تمثال شه دید و رقم
در اطاعت شد ، نَزَد بیحکم دم
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی تصویر پادشاه را دیده و به او احترام گذاشته و در برابر او تسلیم شده است. او به اندازه‌ای تحت تاثیر قرار گرفته که حتی بدون اجازه و حکم، به پادشاه نزدیک می‌شود.
بندگی آورد و عجز و اضطرار
یافت از شه آبرو و اعتبار
هوش مصنوعی: بندگی باعث شد که او به عجز و ناتوانی و نیاز روی آورد و از سوی پادشاه آبرو و اعتبار کسب کند.
فارغ از اندیشۀ بیم و امید
بندگی شه گزید از عقل و دید
هوش مصنوعی: دوری از نگرانی‌ها و امیدها، او اکنون به فرمانروایی اندیشیده و با عقل و بصیرت خود راهی را انتخاب کرده است.
آن دگر فرمان نبرد از بیش و کم
بّرد ور هم بود از بهر شکم
هوش مصنوعی: او دیگر از افراط و تفریط پیروی نمی‌کند و تنها به خاطر سیر کردن شکمش تلاش می‌کند.
برد فرمان تا که او را نان دهند
آنچه بر وی بود مقسوم آن دهند
هوش مصنوعی: فرمان بده تا او را نان دهند، و آنچه برای او مقدر شده است به او بدهند.
این چنین عبدی بود مغضوب و ضال
نه به عقل او ره سپر ، نز عشق و حال
هوش مصنوعی: این شخصی که مورد غضب و گمراهی قرار گرفته، به خاطر عقلش اینگونه نیست؛ بلکه به خاطر عشق و حالات قلبی‌اش به این سرنوشت دچار شده است.
گمرهی ها باز باشد مختلف
آن یک از راه است گامی منحرف
هوش مصنوعی: بی‌راهه‌روها می‌توانند از یک مسیر مختلف به گمراهی بروند، زیرا هر قدمی که برمی‌دارند، می‌تواند آنها را بیشتر از مسیر صحیح دور کند.
رفته رفته گمرهی افزون بود
تا که از فرسنگها بیرون بود
هوش مصنوعی: به تدریج، اشتباهات و گمراهی‌ها بیشتر شد تا جایی که از نشانه‌ها و راه‌های درست دور شدم.
روز دین کاسرارها گردد عیان
می برافتد پرده از رخسار جان
هوش مصنوعی: روز قیامت، رازهای پنهان آشکار می‌شود و حجاب از چهره‌ی حقیقت برداشته می‌شود.
رهرو از گمراه یابد امتیاز
باب رحمتها شود بر بنده باز
هوش مصنوعی: مسافر که از مسیر درست منحرف شده، به کمک رحمت‌ها می‌تواند از دیگران تمایز بگیرد و به خداوند نزدیک‌تر شود.
پیش از آن کز پرده آن سلطان ذات
رخ نماید ظاهر آید در صفات
هوش مصنوعی: پیش از آن که آن پادشاه کهن درباره خود آشکار شود، ویژگی‌های او در صفاتش نمایان می‌گردد.
عشق بر خود داشت اندر ذات خویش
روی خود میدید در مرآت خویش
هوش مصنوعی: عشق در وجود خودش حالت و جلوه‌ای دارد و او در آینه وجود خود، چهره عشق را می‌بیند.
بر ظهور آن جمال دلفروز
بی حجابی کرد عشق پرده سوز
هوش مصنوعی: عشق، پرده‌های حجاب را کنار زد تا زیبایی دل‌انگیز آن چهره را نشان دهد.
حبّ ذاتی باعث ایجاد گشت
عرش و فرش از جود او بنیاد گشت
هوش مصنوعی: عشق ذاتی او موجب شده است که آسمان و زمین به وجود بیایند و این جهان از بخشش و کرم او شکل گرفته است.
خود مخاطب عشق بر لولاک شد
کو به خلقت باعث افلاک شد
هوش مصنوعی: مخاطب عشق، خود را در آغوش تو به عشق فنا می‌سپارد، آن که به خاطر حضورش، خلقت و جهان برقرار شده است.
حمل بار عشق چون گردید عرض
پس اِباء کردند زآن افلاک و ارض
هوش مصنوعی: وقتی عشق به اندازه‌ای سنگین شد که نتوانستند آن را تحمل کنند، آسمان و زمین از پذیرش آن سرباز زدند.
عشق افتاد از پی شوریده ای
رند عیّاری، حقیقت دیده ای
هوش مصنوعی: عشق به دنبال فردی سرکش و زیرک افتاده است که به حقیقت نگریسته است.
غیر آدم هیچ شیئی دل نداشت
عرض معنی جز به او حاصل نداشت
هوش مصنوعی: جز انسان، هیچ موجودی نتوانسته است دل و احساس داشته باشد و معانی واقعی را تنها او می‌تواند درک کند.
بُرد آدم را به زیر بار دوست
تا کند همدست خود در کار دوست
هوش مصنوعی: آدم را به زیر بار دوستی می‌برد تا او را در کارهای خود شریک کند.
هم ز آدم امتحانها کرد باز
کیست تا از هستی خود پاکباز
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان‌ها در طول تاریخ با آزمون‌ها و چالش‌های زیادی روبرو شده‌اند. سوال این است که چه کسی می‌تواند از دنیای مادی و ویژگی‌های خود به طور کامل رها شود و به مقام پاکی دست یابد.
بر فنای خویشتن بندد کمر
تاج بدهد، یابد از محبوب سر
هوش مصنوعی: کسی که برای رسیدن به محبوب خود از خودگذشتی می‌کند و به خودآرایی و تزیینات دنیوی توجه ندارد، در نهایت به هدفش می‌رسد و محبت و توجه محبوب را کسب می‌کند.
تا نجوید بَد دلی این راه را
هم نبیند چشم غیری شاه را
هوش مصنوعی: اگر کسی بددلی و نیتی نداشته باشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند راهی را که دیگران می‌روند، ببیند.
پرده ها بر بست پیش آن جمال
از شعاع غیرت و نور جلال
هوش مصنوعی: پرده‌ها به خاطر زیبایی و شکوه آن معشوق بسته شده‌اند، چون نمی‌توانند تاب تحمل نور و جلال او را داشته باشند.
بیند او را آنکه خود چشم وی است
در مقام عشق او محکم پی است
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند او را ببیند که خود عشقش را به خوبی درک کرده و در این راه استوار و پایدار باشد.
گوید ار ایاک نعبد نستعین
کس نباشد در میان، جز شاه دین
هوش مصنوعی: می‌گوید اگر ما تنها تو را می‌پرستیم و از تو کمک می‌طلبیم، در این راه هیچ کس دیگری جز سلطان دین وجود ندارد.
کی گذارد عشق کامل سیر او
تا پرستد وجه او را غیر او
هوش مصنوعی: چه کسی اجازه می‌دهد که عشق به طور کامل و بی‌نقص بر او حکومت کند تا او بتواند جز خود عشق، به کسی دیگری نپردازد؟
پس فناء مستلزم این بندگی است
اندر این مردن هزاران زندگی است
هوش مصنوعی: پس نابودی و فنا باعث می‌شود که انسان در این دنیا به بندگی و عبادت بپردازد و در این حالت، مرگ می‌تواند به معنای آغاز زندگی‌های جدید و بی‌شماری باشد.
بنده گفتن غیر بنده بودن است
کاستن جز بر وجود افزودن است
هوش مصنوعی: اگر بگوییم که بنده‌ای هستیم، در واقع نشان‌دهنده آن است که در درون خود را نمی‌شناسیم. شناختن خود و نفی غیر خود، به معنای افزودن بر وجود است، نه کاستن از آن. در حقیقت، درک واقعی از خود، به ما اجازه می‌دهد تا به آزادی و اصالت برسیم.
بنده آن باشد که بیند روی او
بندگیِ او کند بر خوی او
هوش مصنوعی: انسان باید کسی باشد که زیبایی دلربای معشوق را ببیند و در همین حال، در برابر او خضوع و خدمتگزاری کند و از خود غافل شود.
این عبودیّت ز عشق است و نیاز
طاعت بی عشق مکر است و مجاز
هوش مصنوعی: این بند به این معناست که واقعی‌ترین بندگی و اطاعت، از عشق و نیاز ناشی می‌شود. در حالی که اطاعت بدون عشق، نوعی فریب و غیرواقعی است.
عشق هم ناید به دل بی علتی
علت آن باشد که بینی طلعتی
هوش مصنوعی: عشق به دل کسی نمی‌رسد مگر اینکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد، آن دلیل این است که تو زیبایی کسی را می‌بینی.
طلعت حق ، احمد (ص) است و حیدر (ع) است
یا ولی ای کاین دو تن را مظهر است
هوش مصنوعی: چهره‌ی حقیقت، پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) هستند و هیچ کس دیگری نمی‌تواند به اندازه آنها جلوه‌گاه این ویژگی‌ها باشد.
مظهریّت هم نشان احمد است
کاندر آدم مختفی از ایزد است
هوش مصنوعی: ظهور و نمادیت هم به نوعی یادآور شخصیت احمد (پیامبر اسلام) است که در وجود آدمی پنهان است و ارتباطی با خداوند دارد.
بوالبشر با این نشان مسجود شد
وآن بلیس از ترک او مردود شد
هوش مصنوعی: آدم به خاطر ویژگی‌های خاصش مورد توجه قرار گرفت و شیطان به خاطر نافرمانی‌اش از مقامش دور شد.
چون نبودش عشق ، استکبار کرد
عُجب را استیزه با دلدار کرد
هوش مصنوعی: وقتی عشق در زندگی‌اش نبود، به خود بزرگ‌بینی و تکبر روی آورد و احساساتش را نسبت به محبوبش به تمسخر گرفت.
با خود اندیشید ابلیس لعین
کز چه من خائن شدم ، آدم امین
هوش مصنوعی: ابلیس به فکر فرو رفت و پرسید که چرا من خائن و فریب‌کار شدم در حالی که آدم موجودی مورد اعتماد و امانت‌دار است.
گفت حق، آدم همه عجز است و درد
تو سراپا عُجب و انکار و نبرد
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: انسان تنها در حال ناتوانی و رنج است، اما تو تمام وجودت پر از غرور، انکار و جنگ است.
خواهد او از یک غلط صد عذر و عفو
تو کنی در هر نظر صد ظلم و سهو
هوش مصنوعی: او از یک اشتباه خود، به دنبال صد عذر و بخشش توست، در حالی که در هر لحظه به تو صد ظلم و بی‌توجهی می‌کند.
سجدة او گر نمایی بنده ای
بر عنایاتم چو او زیبنده ای
هوش مصنوعی: اگر به او سجده کنی، بنده‌ای همانند او که به لطف و محبت من توجه دارد، شایسته است.
باز بشنو از صراط المستقیم
کوست از ما راست تا ذات قدیم
هوش مصنوعی: به شنیدن ادامه بده و بدان که راه مستقیم کیست؛ راهی که ما به حقیقتی راست و به ذات پروردگار منتهی می‌شود.
هست ما را تا به حق راهی دقیق
عارفان خوانند آن ره را طریق
هوش مصنوعی: ما راهی دقیق و روشن به سوی حقیقت داریم که عارفان آن را می‌شناسند و به آن طریق می‌گویند.
همچو خطی در میان نقطتین
نقطتینش حق و خلق آمد به عین
هوش مصنوعی: مانند خطی که بین دو نقطه قرار دارد، حق و مخلوق در حقیقت به هم رسیده‌اند.
در میان هر دو نقطه ای حکیم
هست یک خط مستوی و مستقیم
هوش مصنوعی: در بین هر دو نقطه، یک خط صاف و راست وجود دارد که به معنای ارتباط و پیوستگی میان آن دو نقطه است.
خواند او را مر محقق راه راست
راستی باید ز حق در راه خواست
هوش مصنوعی: او را باید به عنوان یک محقق راستین شناخت؛ زیرا در مسیر حقیقت و درخواست از حق، باید درست عمل کند.
راستی، ثابت در این ره بودن است
راست ره را همچو ره پیمودن است
هوش مصنوعی: واقعی بودن و حقیقت در این مسیر به معنای ثابت قدم بودن است؛ در این راه، باید مانند کسی که راه را می‌پیماید، پیش بروید و به آن پایبند باشید.
در صراط راست گر معوج روی
منحرف گردی ز ره خارج شوی
هوش مصنوعی: اگر در مسیر درست قرار داشته باشی و به سمت کج روی، از راه اصلی منحرف می‌شوی و از آن دور خواهی شد.
آن گروهی کز ره اندر منزلند
اندر انعمت علیهم داخلند
هوش مصنوعی: آن دسته از افرادی که از راه هدایت و معرفت پیش می‌روند، در آغوش رحمت و نعمت‌های تو قرار دارند.
راه پیمودن به وفق عقل و شرع
حفظ آداب و سنن در اصل و فرع
هوش مصنوعی: پیمودن مسیر درست بر اساس عقل و شرع، به معنای رعایت آداب و سنن در اصول و جزئیات است.
تا به آخر کآن وصول است و لقا
بنده را سازد ز هر قیدی رها
هوش مصنوعی: تا زمانی که وصال و دیدار وجود دارد، بنده را از هرگونه محدودیت آزاد می‌کند.
هر مقامی نعمتی و جنّتی است
عارفان را مژده ای بر رحمتی است
هوش مصنوعی: هر مرتبه و مقام یک نعمت و بهشت است و عارفان را بشارت خوشی بر رحمت الهی است.
رحمت حق محسنین را حاصل است
محسن اندر منزل از ره واصل است
هوش مصنوعی: رحمت خداوند برای نیکوکاران برقرار است. نیکوکاران در منزلت خود به مقام و مرتبه‌ای می‌رسند که به هدف و روحانیت واقعی نائل می‌شوند.
اهدنا گفتن سزاوار کرام
ز اولین گام است تا آخر مقام
هوش مصنوعی: درخواست هدایت از خداوند از همان ابتدا تا پایان مسیر زندگی امری شایسته و مهم است.
زین دعا ره بر تو واضح تر شود
در سلوکت عون حق رهبر شود
هوش مصنوعی: با این دعا، مسیر تو در سیر و سلوکت روشن‌تر می‌گردد و عنایت الهی به تو کمک خواهد کرد.
در صراط المستقیم این اهدنا
میبرد بی انحرافت تا خدا
هوش مصنوعی: در راه راست، ما را به سوی خدا می‌برد بی‌آنکه از مسیر منحرف شویم.
انحرافت از صراط اعتدال
بر یمین و بر یسار آمد ضلال
هوش مصنوعی: اگر از راه درست و اعتدال منحرف شوی، به چپ و راست خواهی رفت و به گمراهی خواهی افتاد.
شرح این اجمال اگر خواهی یکی
رو فرو در بحر تفسیر اندکی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی این مطلب را به طور کامل درک کنی، باید عمیق‌تر به آن بپردازی و به جزئیاتش توجه کنی.
یا رب این ره بر صفی کن مستقیم
تا به آخر بی ز لغزش ، بی ز بیم
هوش مصنوعی: ای پروردگار، این راه را برای من راست و مستقیم قرار بده تا بتوانم تا پایان آن را بدون لغزش و ترس طی کنم.
تا صراط مستقیمم طی شود
دل به امداد تو محکم پی شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که مسیر درست زندگی‌ام را طی می‌کنم، دل و اعتمادم به کمک تو مستحکم می‌شود.
از پس سبع المثانی در کتاب
هم به رحمت کرد دیگر فتح باب
هوش مصنوعی: پس از آنکه آیات سبع المثانی (سوره حمد) در کتاب (قرآن) نازل شد، خداوند به رحمتش در دیگری را برای هدایت انسان‌ها گشود.