گنجور

شمارهٔ ۲

ای آنکه خدای خویش دانیم ترا
طاعت بسزا کجا توانیم ترا
گویند خدای را بحاجات بخوان
حاضرتر از آنی بخوانیم ترا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آنکه خدای خویش دانیم ترا
طاعت بسزا کجا توانیم ترا
هوش مصنوعی: ای کسی که ما تو را معادل خدا می‌دانیم، کجا می‌توانیم در برابر تو اطاعت و بندگی عمل کنیم؟
گویند خدای را بحاجات بخوان
حاضرتر از آنی بخوانیم ترا
هوش مصنوعی: می‌گویند خداوند را در نیازهایت بخوان، او از آنچه فکر می‌کنی، نزدیک‌تر و در دسترس‌تر است.

حاشیه ها

1404/02/19 19:05
فرید کیومرثیان زند

(( مناظره‌ای در خلوت خویشتن با خدای خویش)) 


دل شکسته گفت:
«ای خدای بی‌نهایت، چرا این بار گران بر دوش من گذاشتی؟
آیا من بنده‌ات نبودم؟ در دل شب‌ها، خالصانه پیشت بودم، چرا این‌گونه در غم غرق شدم؟»

خدا گفت:
«ای دلِ شکسته، آیا ندانستی که در سختی‌هاست که می‌شناسی من را؟
من همیشه در کنار تو بوده‌ام، تو فقط از من غافلی. از سکوت دنیا به صدای من گوش کن، که من در دل شب‌ها برای تو می‌خوانم.»

دل شکسته آه کشید:
«ای خدا، دستم خالی است، هیچ‌کس جز تو، بر دوشم نمی‌بیند.»

خدا گفت:
«دست خالی‌ات پر خواهد شد، نه از مال و زر، که از نور ایمان.
تو با هر اشک، به من نزدیک‌تر می‌شوی. آرام باش، همه چیز از آنِ من است.»

دل شکسته گفت:
«اما چرا این‌قدر دردم طول کشید؟»

خدا جواب داد:
«رنج، درسِ حقیقت است. در تندباد سختی‌ها، دریا به جوش می‌آید و در آن، گوهر‌ها پدیدار می‌شود.
تو در هر درد، بذر حکمت را می‌کاری و فریدران در درونت، شکوفا می‌شود.»

دل شکسته به سکوت نشست، و آرام آرام اشک‌هایش خشک شد؛
این‌بار نه از رنج، بلکه از نورِ فهم، که عشقِ بی‌پایان خدا در دلش نشست.

---
نثر مقفی : فریدران - فرید کیومرثیان
اول بهار 1404 شیراز