گنجور

شمارهٔ ۵۵

تو اگر کناره از ما ز ره مجاز کردی
برصا کشیم نازت چو تو خوبه ناز کردی
سوی عاشقان مفتون نبرد شهی شبیخون
تو بما ز چشم میگون همه ترکتاز کردی
تو بس ار چه خوبروئی همه دم بهانه جوئی
نگذشت گفتگویی که بهانه ساز کردی
بجهان و روزگاران زبتان گلعذاران
نکند کس این بیاران که تو دلنواز کردی
تو انامل بلورین نزدی بزلف مشکین
مگر آنکه ز اهل آئین همه کشف راز کردی
ز رهت چو گشتم آگه تو بطره بستیم ره
سفری که بود کوته بر ما دراز کردی
چو زدی بطره دستی دل عاشقان شکستی
بشکسته باز بستی گرهی که باز کردی
ره موت گیرم از سر شنوم اگر بمحشر
بجنازه‌ام تو دلبر زکرم نماز کردی
بخدا صفی علائق ببر از خود و خلائق
سر و جان کجاست لائق که بر او نیاز کردی

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو اگر کناره از ما ز ره مجاز کردی
برصا کشیم نازت چو تو خوبه ناز کردی
هوش مصنوعی: اگر تو از ما دور شوی و به راه غیر مستقیم بروی، ما به خاطر زیبایی و ناز تو برایت آرزو می‌کنیم که با تمام دل برای تو تلاش کنیم.
سوی عاشقان مفتون نبرد شهی شبیخون
تو بما ز چشم میگون همه ترکتاز کردی
هوش مصنوعی: یک شب، فرمانروایی به سوی عاشقان دل باخته حمله‌ور شد و با نگاهی مسحورکننده، دل‌ ما را تسخیر کرد و تمامی ما را تحت تأثیر قرار داد.
تو بس ار چه خوبروئی همه دم بهانه جوئی
نگذشت گفتگویی که بهانه ساز کردی
هوش مصنوعی: تو چه زیبا و جذابی هستی، اما همیشه دنبال بهانه‌ای برای حرف زدن و بحث می‌گردی. لحظه‌ای نمی‌گذرد که تو بهانه‌ای نسازی برای صحبت کردن.
بجهان و روزگاران زبتان گلعذاران
نکند کس این بیاران که تو دلنواز کردی
هوش مصنوعی: در این دنیا و در این روزها، هیچ‌کس نمی‌تواند با گل‌های زیبای شما رقابت کند، چرا که شما با محبت و دل‌نوازی‌تان دل‌ها را شاد کرده‌اید.
تو انامل بلورین نزدی بزلف مشکین
مگر آنکه ز اهل آئین همه کشف راز کردی
هوش مصنوعی: تو با دستان بلورین خود به زلف مشکی نزدیک می‌شوی، مگر اینکه از اهل معرفت باشی و رازها را کشف کنی.
ز رهت چو گشتم آگه تو بطره بستیم ره
سفری که بود کوته بر ما دراز کردی
هوش مصنوعی: وقتی از راه تو آگاه شدم، به خود شراب نوشیدیم و سفر کوتاهی که برای ما بود را با دراز کردن به تأخیر انداختی.
چو زدی بطره دستی دل عاشقان شکستی
بشکسته باز بستی گرهی که باز کردی
هوش مصنوعی: زمانی که تو به عشق دست زدی، دل عاشقان را شکست و پس از آن هم که دل‌های شکسته را دوباره بستی، گره‌ای را که قبلاً باز کرده بودی، دوباره بستی.
ره موت گیرم از سر شنوم اگر بمحشر
بجنازه‌ام تو دلبر زکرم نماز کردی
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت، در حالی که جنازه‌ام در آنجا است، تو دلبر من را با دعا و نماز مورد توجه قرار دهی، درست مثل این است که از مسیر مرگ آگاهی پیدا کرده‌ام.
بخدا صفی علائق ببر از خود و خلائق
سر و جان کجاست لائق که بر او نیاز کردی
هوش مصنوعی: به خدا قسم، از تمام تعلقات و وابستگی‌هایت رها شو. وجود و جان انسان‌ها به چه چیزی نیاز دارد، که تو به آن نیازمند هستی؟