شمارهٔ ۵
دمی به عمر نبودم از این خیال آزاد
که شد چگونه ستم بر حسین ز ابن زیاد
مخدرات پیمبر شکسته حال و اسیر
بنیامیه بعنف غلط امیر عباد
عجب نباشد از اینم که جای پیغمبر
عمر نشیند و نارد ز فضل حیدر یاد
نه ز اینکه ارث مسلمان رسد به بیگانه
ابا وجود دو فرزند و دختر و داماد
نه ار ثقیفه عجب باشد نه از شوراء
که از میانه شش تن که اولی از آحاد
و حال آنکه نمیبود مختفی بر کس
که چون علی نه در امکان بود نه در ایجاد
بجاست گر نشود باورم که آل رسول
شوند در بدر از کینه عدو ببلاد
خصوص آنکه حق اندر شئون ذوالقربا
نمود امر باسلامیان بمهرو وداد
مگر نبود در آنروزگار یک مسلم
که گوید از چه کنید این ستم بر اهل رشاد
بشصت یا که بصد سال سب و لعل علی
شود بمسجد و منبر بجای هر اوراد
بباقر و پسرش نسبت نصارائی
دهند و معتقد خلق گردد این اسناد
یکی نگفت که آینها شد از چه راه یقین
چه اعتماد بقول عوام و اهل فساد
یکی نگفت که ار جوفه است غیر شیاع
بود شیاع شهود ثقات نیک نهاد
بزاید اینکه مرا بود از این امور عجب
بدل نمودمی از جزء جزئش استبعاد
عجبتر از همه آنها که در کتب شده ضبط
بذم اهل تصوف ز اهل علم و سواد
قبایحی که ندارد وقوع در عالم
معایبی که از آن دارد انفعال جماد
چه جای آنکه بود عارفی بر آن آئین
چه جای آنکه کند عاقلی بدان ارشاد
بنا گه آمدم این امتحان که تا دانم
نباشد ایچ عجب در جهان کون و فساد
نفوس چند که خواهند مردمان دانند
صدیقشان بخبرها و در علوم عماد
پی مذمت و قدح صفی بهر محفل
دروغ چند بهم بافتند فکرت زاد
رسیده گفتند اینها باشتهار و شیاع
نو گو شیاع چرا گشت قول هر قواد
مگر شیاع نکردند حاسدان که علی
نه بر نمازش هست اعتقاد و نی بمعاد
کجا شنیده که از وی کلام نامشروع
جز اینکه قول عوام است و صحبت حساد
یکی بگفت که بدعت چسان نهد در دین
کسی که هست در اسلام قبله اوتاد
اگر که علت این جمله خواهی از تحقیق
باسم دین پی دنیا شدن باستبداد
بقتل زاده زهرا کسی کند اقدام
که حب دنیا زو برده نور استعداد
بهر زمان که نهد کس بحب دنیا دل
حسین وین خود او کشته باشد از الحاد
یکیست مایه و ماخذ اصول رسم و روش
بود بشرک و شرور ار چه شمر جز شدّاد
بمیل خاطر دیوان دین تبه گویند
جفا باهل حقیقت ددان دیو نژاد
بقتل سبط پیمبر گهی بود خرسند
بقصد گوشهنشینان گهی شود دلشاد
خدای نسبت قتل پیمبران به یهود
خود از چه تعقل کن ار توئی نقاد
نکشته بود نبیئی یهود عهد رسول
جز آنکه کردند آن کشتههای قبل حصاد
طمع بود جهه قتل انبیاء و رسل
حسد بود سبب سب حیدر و اولاد
زند به شاه ولایت بدوره ضربت
کند به پیر طریقت بنوبتی بیداد
وگرنه سب کسی را چرا کنند که بود
یگانه شخص جهان و نخست مرد جهاد
همیشه حرص و طمع بوده رهزن اشخاص
هماره بخل و حسد بوده آفت افراد
فضول نفس کجا میکند بترک حدیث
که گشته است بلذات دنیوی معتاد
بهانه بود که عثمان شهید گشته بظلم
کشندگان ورا میکند علی امداد
گر او نبود محرک یقتل ذوالنورین
چرا نمود از و اهل فته استمداد
چنین کنند هم ایراد بر صفی جهال
که پیروان و را از چه نیست رو بسداد
گر او نبود بر افعال آنکسان راضی
مرید فعل خطا چون کند بضد مراد
بیاد نارد کاندر زمان ختم رسل
ز صد هزار یکی بوذراست یا مقداد
ز مابقی نتوان کرد نفی ملت و دین
نه لازمست که باشند جمله از زهاد
ز نسل حیدر و زهرا بهر زمان اندک
کنند حفظ مقامات و رتبه اجداد
خطاست نفی سیادت نمودن از ایشان
که گفته است خود اولاد ماست چون اکباد
در این زمان پینسخ کتاب و دین حنیف
زهر گروه بود خود زیاده از تعداد
کسی بهیچ نگوید ز کافری غیبت
کسی بهیچ نگیرد ز فاسفی ایراد
بود شریعت و اسلام بهر سب خواص
نه بهر آنکه شود ملک معرفتآباد
شوند منکر تفسیر او ز بخل چنانک
شدند منکر قرآن و قائلش ز عناد
که نیست این ز محمد بود ز حبر و یسار
دو اعجمی که نمیداشتند تازی یاد
خدای گوید کای احمق این سخن تازیست
عجم ندارد از آن ربط تا کند انشاد
بیا ببین که صفی قلزمی است پهناور
بهر حدیث و هر آیت بیان کند هفتاد
یکی از آن همه تفسیر اوست که آن
برون چو گوهری از بحر بیکران افتاد
هنوز هست هزاران گهر در این مخزن
که باب دانش او را خدا بکس نگشاد
اگر که نیست ترا باور این بیا و ببین
که نور علم چسان تا بدت بصدر و فوآد
کسی که نبودش این ذوق نگرود بصفی
تو حلق خود مدران هیچ واعظ از فریاد
ملامت تو بر اهل یقین بدان ماند
که باز کوبند از پنبه آتشین فولاد
نموده صوفی بازار خویش را ویران
دگر نیاید بر یاد او رواج و کساد
نه هیچ در غم محراب و منبر است فقیر
نه آنکه بوسه بدستش دهند در اعیاد
نه مانده است ز مصر وجود او یک خشت
تو بر خلیفهگذار آنچه هست در بغداد
نه از کسی طمع ملک و مال و رشوه کند
نه بر تجری و تکفیر خالق استشهاد
ز علم بیخبران چون شنیدی از تحقیق
ز جهل بیخردان نیز بشنو از اشهاد
ز مردان غلطکار بیاصول که هیچ
زکودکی نه پدر دیدهاند و نه استاد
شده به مدرسه اما نه بهر خواندن درس
شده بخانقه اما نه بهر استرشاد
ببزم اهل طریقت موحد و حق جو
بجمع اهل طبیعت قدح کش و نراد
بسلک فقر شدند از ره هوس داخل
ولی چه سود که آتش نبودشان به رماد
ز قصد خویش ندیدند حاصلی جز آنک
شدند منهی از هر خلاف و هر افساد
نداشتند بمنظور حق سفره و نان
که دارد آن بنظر دزد و رهزن و جلاد
بقدح پیر طریقت بذم اهل طریق
بسی نمودند اقوال ناسزا بنیاد
ولیک بیخبر از آنکه خود معرف خود
بعیب گشته به نزدیک هر بخیل و جواد
کنیم ختم سخن بر نبی ز حق صلوات
دگر بحیدر و اولاد و عترت و امجاد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دمی به عمر نبودم از این خیال آزاد
که شد چگونه ستم بر حسین ز ابن زیاد
هوش مصنوعی: مدتی در عمرم نبودم تا از این فکر رها شوم، حالا میفهمم که چه ظلمی بر حسین از سوی ابنزیاد رفته است.
مخدرات پیمبر شکسته حال و اسیر
بنیامیه بعنف غلط امیر عباد
هوش مصنوعی: این عبارت به نوعی از وضعیت و حال و روز نگرانکننده پیامبر و پیروان او در زمان حکومت بنیامیه اشاره دارد. در این متن، به نشان دادن بیحالی و مشکلاتی که در زمان امیر عباده پیش آمده، پرداخته شده است. به طور کلی، این جمله به ضعف و اسیری که در آن دوران بر پیامبر و پیروان او حاکم شده، پرداخته و احساس ناامیدی و فشار را منتقل میکند.
عجب نباشد از اینم که جای پیغمبر
عمر نشیند و نارد ز فضل حیدر یاد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید تعجب کرد اگر در جایی به جای پیامبر، عمر حضور داشته باشد و از فضیلتهای حضرت علی (حیدر) صحبت شود. به بیان دیگر، در جایگاههای مهم و معنوی ممکن است افراد غیرمنتظرهای نقشآفرینی کنند و ویژگیهای برجسته دیگران نیز مورد توجه قرار گیرد.
نه ز اینکه ارث مسلمان رسد به بیگانه
ابا وجود دو فرزند و دختر و داماد
هوش مصنوعی: اگرچه که مسلمان به بیگانه ارث برسد، اما من به وجود دو فرزند، دختر و داماد نیاز دارم.
نه ار ثقیفه عجب باشد نه از شوراء
که از میانه شش تن که اولی از آحاد
هوش مصنوعی: نه از بالای مقام و موقعیت تعجبی وجود دارد و نه از مشورت که از میان شش نفر، یکی از افراد عادی است.
و حال آنکه نمیبود مختفی بر کس
که چون علی نه در امکان بود نه در ایجاد
هوش مصنوعی: در حالیکه هیچکس نمیتواند انکار کند که وجود کسی مانند علی نه در تواناییهای انسانی بود و نه در آفرینش امکانپذیر است.
بجاست گر نشود باورم که آل رسول
شوند در بدر از کینه عدو ببلاد
هوش مصنوعی: خوب است اگر من باور نکنم که آنها از روی کینه دشمنان، در میدان جنگ به نسل پیامبرانتبدیل شوند.
خصوص آنکه حق اندر شئون ذوالقربا
نمود امر باسلامیان بمهرو وداد
هوش مصنوعی: خصوصاً اینکه خداوند در امور نزدیکان خود، به مسلمانان دستوری از روی محبت و عدالت داده است.
مگر نبود در آنروزگار یک مسلم
که گوید از چه کنید این ستم بر اهل رشاد
هوش مصنوعی: آیا در آن زمان هیچ مسلمانی پیدا نمیشد که اعتراض کند و بپرسد چرا بر مردم شایسته این همه ظلم میشود؟
بشصت یا که بصد سال سب و لعل علی
شود بمسجد و منبر بجای هر اوراد
هوش مصنوعی: در گذر زمان، اگر به جای هر نوع ذکری و عبادتی، سب و لعل (مراد از سب و لعل، زیبایی و جواهرات) به مساجد و منابر بیاوریم، چه خواهد شد؟
بباقر و پسرش نسبت نصارائی
دهند و معتقد خلق گردد این اسناد
هوش مصنوعی: در اینجا به ارتباط و نسبتی اشاره شده که بین یک فرد به نام بباقر و پسرش با گروهی به نام نصارا وجود دارد. این نسبت باعث میشود که از نظر دیگران، این ارتباط اعتبار و باور پیدا کند. بدین معنا که برخی مردم به این روابط و اعتقادات باور پیدا میکنند و آن را به عنوان حقیقت میپذیرند.
یکی نگفت که آینها شد از چه راه یقین
چه اعتماد بقول عوام و اهل فساد
هوش مصنوعی: هیچکس نگفت که این حقیقتها از کجا آمدند و بر چه اساسی میتوان به آنها اعتماد کرد، به ویژه از دیدگاه عوام و کسانی که فساد در دل دارند.
یکی نگفت که ار جوفه است غیر شیاع
بود شیاع شهود ثقات نیک نهاد
هوش مصنوعی: هیچکس نگفت که اگر چیزی دروغ است، غیر از شهرت آن نخواهد بود. شهرت واقعی، شاهدان قابلاعتماد و نیکو هستند.
بزاید اینکه مرا بود از این امور عجب
بدل نمودمی از جزء جزئش استبعاد
هوش مصنوعی: اگر این امور را به وجود نمیآوردم، هیچگاه نمیتوانستم از جزئیات آنها به شگفتی بیفتم.
عجبتر از همه آنها که در کتب شده ضبط
بذم اهل تصوف ز اهل علم و سواد
هوش مصنوعی: بسیار عجیب است که در کتابها به کسانی که اهل تصوف هستند، انتقاداتی نوشته شده و این انتقادات از زبان اهل علم و دانش بیان شده است.
قبایحی که ندارد وقوع در عالم
معایبی که از آن دارد انفعال جماد
هوش مصنوعی: در اینجا به نکتهای اشاره شده که برخی از زشتیها و ناپسندیها وجود ندارند، اما آثار و پیامدهای منفی آنها که به نوعی به ساکن بودن و بیتحرکی شبیه است، وجود دارد. به عبارت دیگر، اگرچه خود آن زشتیها وجود ندارند، اما اثرات منفی آنها را میتوان در پایین بودن و بیتحرکی موجودات مشاهده کرد.
چه جای آنکه بود عارفی بر آن آئین
چه جای آنکه کند عاقلی بدان ارشاد
هوش مصنوعی: در این جهان، جایگاهی برای عارفان وجود ندارد که بخواهند بر اساس آن آیین عمل کنند، و همچنین عاقلانی که بخواهند به دیگران راهنمایی کنند، در این فضا جایی ندارند.
بنا گه آمدم این امتحان که تا دانم
نباشد ایچ عجب در جهان کون و فساد
هوش مصنوعی: زمانی که به این آزمون رسیدم، متوجه شدم که در جهان تغییر و فساد، چیزی عجیب وجود ندارد.
نفوس چند که خواهند مردمان دانند
صدیقشان بخبرها و در علوم عماد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که تعدادی از انسانها درک و آگاهی بیشتری دارند و میتوانند به خوبی اطلاعات و علم را دریافت و تحلیل کنند. همچنین، این افراد راستگو و قابل اعتماد هستند و نسبت به دیگران از دید علمی و دانشی برتری دارند.
پی مذمت و قدح صفی بهر محفل
دروغ چند بهم بافتند فکرت زاد
هوش مصنوعی: در پی نکوهش و سرزنش شخصیت صفی، عدهای برای مجلسی دروغها و شایعاتی concoct کردهاند که از تفکر و اندیشههای ناقص خود برآمده است.
رسیده گفتند اینها باشتهار و شیاع
نو گو شیاع چرا گشت قول هر قواد
هوش مصنوعی: گفتند که اینها به خاطر معروفیت و شهرتشان به اینجا رسیدهاند. اما چرا صحبت از هر کسی که سخن میگوید، به خوبی مطرح نمیشود؟
مگر شیاع نکردند حاسدان که علی
نه بر نمازش هست اعتقاد و نی بمعاد
هوش مصنوعی: آیا حاسدان شایعه نکردند که علی به نماز خود ایمان ندارد و به روز قیامت هم اعتقاد ندارد؟
کجا شنیده که از وی کلام نامشروع
جز اینکه قول عوام است و صحبت حساد
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به این دارد که شنیده نشده که کسی سخنی نامناسب از او گفته باشد و این تنها نظرات جمعی و حسادت مردم است که چنین تصوری را ایجاد کردهاند.
یکی بگفت که بدعت چسان نهد در دین
کسی که هست در اسلام قبله اوتاد
هوش مصنوعی: یکی گفت چگونه ممکن است که کسی در دین خود بدعت بگذارد در حالی که او در اسلام، قبلهاش همان چوبهاست (که نشاندهنده ثبات و استقامت است).
اگر که علت این جمله خواهی از تحقیق
باسم دین پی دنیا شدن باستبداد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی علت این جمله را بفهمی، باید بررسی کنی که چگونه عدهای برای کسب درآمد و دنیاپرستی به بهانه دین به تسلط و استبداد روی میآورند.
بقتل زاده زهرا کسی کند اقدام
که حب دنیا زو برده نور استعداد
هوش مصنوعی: کسی که عشق دنیا او را از روشنایی استعدادش دور کرده است، نمیتواند در راهی که به قتل فرزند زهرا مربوط میشود، اقدام کند.
بهر زمان که نهد کس بحب دنیا دل
حسین وین خود او کشته باشد از الحاد
هوش مصنوعی: هر کسی که در هر زمانی به عشق دنیا دل ببندد، در واقع خود را به نابودی میکشاند و از حقیقت دور میشود.
یکیست مایه و ماخذ اصول رسم و روش
بود بشرک و شرور ار چه شمر جز شدّاد
هوش مصنوعی: همه اصول و روشهای زندگی بشر از یک چیز سرچشمه میگیرد، و اگرچه شر و بدیها وجود دارند، اما در نهایت منشأ همه آنها یکسان است.
بمیل خاطر دیوان دین تبه گویند
جفا باهل حقیقت ددان دیو نژاد
هوش مصنوعی: با میل و رغبت دیوانهوار دین، با اهل حقیقت بدرفتاری و ظلم میکنند. این کار ناپسند مانند رفتار دیوها است.
بقتل سبط پیمبر گهی بود خرسند
بقصد گوشهنشینان گهی شود دلشاد
هوش مصنوعی: در برخی مواقع، کشته شدن نواده پیامبر باعث خوشحالی افرادی میشود که به گوشهنشینی روی آوردهاند، و گاهی هم این موضوع باعث شادی و خرسندی دلهای دیگر میگردد.
خدای نسبت قتل پیمبران به یهود
خود از چه تعقل کن ار توئی نقاد
هوش مصنوعی: خداوند، نسبت دادن قتل پیامبران به یهود را مورد بررسی قرار داده، حالا تو چرا فکر نمیکنی و تأمل نمیکنی، اگر تو خود منتقد هستی؟
نکشته بود نبیئی یهود عهد رسول
جز آنکه کردند آن کشتههای قبل حصاد
هوش مصنوعی: او هیچ پیامبری را از یهودیان در زمان رسول خدا نکشته بود، جز آنکه آن کشتهها میوههای قبلی بودند که قبلاً به بار آمده بودند.
طمع بود جهه قتل انبیاء و رسل
حسد بود سبب سب حیدر و اولاد
هوش مصنوعی: طمع و حرص، عامل قتل پیامبران و رسولان بوده است و حسادت، دلیل دشنام به حضرت علی (حیدر) و فرزندان اوست.
زند به شاه ولایت بدوره ضربت
کند به پیر طریقت بنوبتی بیداد
هوش مصنوعی: زندگی در شرایط سلطنت و قدرت، به گونهایست که هر از گاهی بر روی اندیشمندان و عارفان سختی و فشار میآورد.
وگرنه سب کسی را چرا کنند که بود
یگانه شخص جهان و نخست مرد جهاد
هوش مصنوعی: اگر کسی را به خاطر خطایی مجازات کنند، چرا باید چنین کاری را با کسی انجام دهند که یگانه و بینظیر در جهان است و نخستین کسی بود که در میدان نبرد جهاد کرده است؟
همیشه حرص و طمع بوده رهزن اشخاص
هماره بخل و حسد بوده آفت افراد
هوش مصنوعی: همیشه افراد به خاطر حرص و طمع دچار مشکلات میشوند و بخل و حسد هم آفتهایی هستند که به افراد آسیب میزنند.
فضول نفس کجا میکند بترک حدیث
که گشته است بلذات دنیوی معتاد
هوش مصنوعی: نفس سرزنشگر و بیخود، کجا میتواند بهتر از این حرف بزند که انسان به لذتهای دنیوی عادت کرده و سرگرم آنهاست.
بهانه بود که عثمان شهید گشته بظلم
کشندگان ورا میکند علی امداد
هوش مصنوعی: این جمله به بیان این موضوع میپردازد که عثمان به دلیل ظلمهایی که به او روا داشته شده، جان خود را از دست داد و علی به او کمک و یاری میکند. در واقع، این اشاره به نیکی و توجه علی به کسانی است که مورد ظلم قرار گرفتهاند.
گر او نبود محرک یقتل ذوالنورین
چرا نمود از و اهل فته استمداد
هوش مصنوعی: اگر او نبود که موجب کشتن ذوالنورین شد، پس چرا ذوالنورین از او و اهل فته یاری خواست؟
چنین کنند هم ایراد بر صفی جهال
که پیروان و را از چه نیست رو بسداد
هوش مصنوعی: برخی افراد با نادانی و جهل خود بر دیگران ایراد میگیرند و نمیدانند که پیروی از آنها به دلیل ناآگاهیشان ممکن است نادرست باشد.
گر او نبود بر افعال آنکسان راضی
مرید فعل خطا چون کند بضد مراد
هوش مصنوعی: اگر او (خدا یا ولیّ الهی) حضور نداشته باشد بر اعمال کسانی که از او پیروی میکنند، چگونه میتواند مریدی که به خطا میرود، با وجود مخالف خواستهاش، عمل کند؟
بیاد نارد کاندر زمان ختم رسل
ز صد هزار یکی بوذراست یا مقداد
هوش مصنوعی: در یاد من است که در زمان پایان پیامبران، از میان صد هزار نفر، تنها یکی مثل بُوَذَر یا مقداد وجود داشت.
ز مابقی نتوان کرد نفی ملت و دین
نه لازمست که باشند جمله از زهاد
هوش مصنوعی: از باقیماندهها نمیتوان ملت و دین را نفی کرد. ضروری نیست که همه افراد از بندگان پاک و زاهد باشند.
ز نسل حیدر و زهرا بهر زمان اندک
کنند حفظ مقامات و رتبه اجداد
هوش مصنوعی: از نسل حضرت علی و حضرت فاطمه، برای مدت کوتاهی تلاش میکنند تا مقامها و جایگاههای نیاکان خود را حفظ کنند.
خطاست نفی سیادت نمودن از ایشان
که گفته است خود اولاد ماست چون اکباد
هوش مصنوعی: نفی مقام و بزرگی آنها اشتباه است، زیرا خودشان بیان کردهاند که ما نیز همچون فرزندانشان هستیم.
در این زمان پینسخ کتاب و دین حنیف
زهر گروه بود خود زیاده از تعداد
هوش مصنوعی: در این زمان، پیروان دین حنیف و کتاب آسمانی به خاطر تعداد زیاد پیروان دیگر، احساس فشار و سردرگمی میکنند.
کسی بهیچ نگوید ز کافری غیبت
کسی بهیچ نگیرد ز فاسفی ایراد
هوش مصنوعی: هیچ کس در مورد کافر غیبت نمیکند و هیچ کس از فاسق نقصی نمیگیرد.
بود شریعت و اسلام بهر سب خواص
نه بهر آنکه شود ملک معرفتآباد
هوش مصنوعی: شریعت و دین اسلام تنها برای افراد خاصی تدوین شده است و نه برای کسانی که بخواهند به دیاری از معرفت و آگاهی برسند.
شوند منکر تفسیر او ز بخل چنانک
شدند منکر قرآن و قائلش ز عناد
هوش مصنوعی: برخی از مردم به دلیل نداشتن کمال در درک و فهم، تفسیر او را انکار میکنند، مانند کسانی که به خاطر دشمنی و لجبازی، قرآن و فرستادهاش را انکار کردند.
که نیست این ز محمد بود ز حبر و یسار
دو اعجمی که نمیداشتند تازی یاد
هوش مصنوعی: این شعر به این موضوع اشاره دارد که دانشی که در اختیار ماست، از محمد نشأت گرفته و افرادی مانند حبر و یسار که اهل ادب و فرهنگ غیر عربی بودند، به دلیل نداشتن آشنایی با زبان عربی، نمیتوانستند به درستی از آن بهرهبرداری کنند. در واقع، این بیت به اهمیت و تأثیر زبان عربی در انتقال و فهم مفاهیم عالی اشاره میکند.
خدای گوید کای احمق این سخن تازیست
عجم ندارد از آن ربط تا کند انشاد
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: ای نادان، این سخن به زبان عربی است و هیچ ارتباطی با زبان فارسی ندارد که بخواهد در آن شعر و نثر بیان کند.
بیا ببین که صفی قلزمی است پهناور
بهر حدیث و هر آیت بیان کند هفتاد
هوش مصنوعی: بیایید ببینید که گروهی بزرگ و گسترده برای بیان داستانها و هر آیهای آماده است و هفتاد نفر در این کار مشارکت دارند.
یکی از آن همه تفسیر اوست که آن
برون چو گوهری از بحر بیکران افتاد
هوش مصنوعی: از میان آن همه توضیحات، تنها یکی از آنها حقیقت است، همچون مرواری که از دریا بیپایان بیرون افتاده است.
هنوز هست هزاران گهر در این مخزن
که باب دانش او را خدا بکس نگشاد
هوش مصنوعی: هنوز در این گنجینه هزاران جواهر و نکتهٔ باارزش وجود دارد که خدا درهای علم و دانایی را به روی او نگشوده است.
اگر که نیست ترا باور این بیا و ببین
که نور علم چسان تا بدت بصدر و فوآد
هوش مصنوعی: اگر به حرف من باور نداری، بیا و خودت ببین که نور علم چگونه در دل و جانت نفوذ میکند.
کسی که نبودش این ذوق نگرود بصفی
تو حلق خود مدران هیچ واعظ از فریاد
هوش مصنوعی: اگر کسی که باعث رشد و شوق درونت میشود، در کنارت نیست، بهتر است سراغ هیچ واعظی نروی و از فریادهایشان استفاده نکن.
ملامت تو بر اهل یقین بدان ماند
که باز کوبند از پنبه آتشین فولاد
هوش مصنوعی: سرزنش تو نسبت به کسانی که به یقین رسیدهاند، مانند این است که بخواهی با چوب نرم بر روی فولادی که داغ شده، ضربه بزنی.
نموده صوفی بازار خویش را ویران
دگر نیاید بر یاد او رواج و کساد
هوش مصنوعی: صوفی به نمایش و بازار فروش خود پرداخته و حالا که همه چیز را ویران کرده، دیگر کسی به یاد او نمیافتد و بازاری برای او وجود ندارد.
نه هیچ در غم محراب و منبر است فقیر
نه آنکه بوسه بدستش دهند در اعیاد
هوش مصنوعی: فقر و نداری در هیچ جای دین و عبادت معنی ندارد؛ نه تنها آن کسی که در روزهای جشن و مناسبتها تنها به خاطر دریافت بوسه و احترام شایسته است.
نه مانده است ز مصر وجود او یک خشت
تو بر خلیفهگذار آنچه هست در بغداد
هوش مصنوعی: هیچ نشانهای از وجود او در مصر باقی نمانده است، تو تنها بر خلیفه آنچه در بغداد هست تأکید کن.
نه از کسی طمع ملک و مال و رشوه کند
نه بر تجری و تکفیر خالق استشهاد
هوش مصنوعی: او نه به دنبال ثروت و مقام از کسی است و نه برای توجیه تجری و انکار خداوند به شهادت و دلیل نیاز دارد.
ز علم بیخبران چون شنیدی از تحقیق
ز جهل بیخردان نیز بشنو از اشهاد
هوش مصنوعی: وقتی از افرادی که دانش چندانی ندارند، چیزی میشنوی، فقط به آنچه که تحقیق کردهای توجه کن. همچنین از تجربههای کسانی که نادان هستند، آگاه باش.
ز مردان غلطکار بیاصول که هیچ
زکودکی نه پدر دیدهاند و نه استاد
هوش مصنوعی: این متن اشاره به افرادی دارد که از اصول درست زندگی و رفتارهای اخلاقی بیبهرهاند. آنها نه پدری برای الگو گرفتن دارند و نه معلمی که راه درست را به آنها نشان دهد. این افراد به نوعی ناتوان از یادگیری و رشد اخلاقی هستند و معمولاً دچار اشتباهات و غلطکاریهای زیادی میشوند.
شده به مدرسه اما نه بهر خواندن درس
شده بخانقه اما نه بهر استرشاد
هوش مصنوعی: به مدرسه رفته اما نه برای یادگیری درس، به خانقاه رفته اما نه برای دریافت هدایت و آموزه.
ببزم اهل طریقت موحد و حق جو
بجمع اهل طبیعت قدح کش و نراد
هوش مصنوعی: به جمع افرادی که در مسیر حقیقت و توحید قدم میزنند بپیوند و با اهل دنیا و طبیعت نیز همدلی کن و از محبت و دوستی بهرهمند شو.
بسلک فقر شدند از ره هوس داخل
ولی چه سود که آتش نبودشان به رماد
هوش مصنوعی: افرادی که به خاطر هوس و آرزوهای بیپایه به فقر افتادند، به کجا خواهند رفت؟ اما چه فایده دارد که در این مسیر، آتش در وجودشان نیست و فقط به خاکستر تبدیل میشوند.
ز قصد خویش ندیدند حاصلی جز آنک
شدند منهی از هر خلاف و هر افساد
هوش مصنوعی: کس نتوانست به هدف خود برسد و جز این نتیجهای به دست نیاورد که از هر گونه خلاف و فساد بازداشته شد.
نداشتند بمنظور حق سفره و نان
که دارد آن بنظر دزد و رهزن و جلاد
هوش مصنوعی: آنها به خاطر حق و حقیقت، سفره و نان ندارند؛ کسانی که در نظر بعضیها میتوانند دزد، راهزن و جلاد به نظر برسند.
بقدح پیر طریقت بذم اهل طریق
بسی نمودند اقوال ناسزا بنیاد
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از افرادی است که در مسیر عرفان و طریقت رفتارهای ناپسندی را به دیگران نسبت دادهاند. پیر طریقت، یعنی فردی باتجربه و آگاه در این راه، به این مسائل توجه کرده و انتقاداتی نسبت به این رفتارها مطرح کرده است. به عبارت دیگر، او خواسته تا نشان دهد که برخی افراد با گفتارهای ناپسند و انتقادهای نادرست، به این راه آسیب میزنند.
ولیک بیخبر از آنکه خود معرف خود
بعیب گشته به نزدیک هر بخیل و جواد
هوش مصنوعی: اما او از این موضوع بیخبر است که خودش به خاطر عیبهایش در نظر هر بخیل و بخشنده، شناخته شده است.
کنیم ختم سخن بر نبی ز حق صلوات
دگر بحیدر و اولاد و عترت و امجاد
هوش مصنوعی: در پایان سخن، به رسول خدا درود میفرستیم و همچنین به حضرت علی و فرزندان و نسل او و بزرگانشان احترام میگذاریم.