بند ۶۹
ای وا دریغ کآل پیمبر جوان و پیر
یکباره گشته کشته و یکباره شد اسیر
خیلی به زیر سم فرس خفته پایمال
جوقی به چنگ اهل جفا رفته دستگیر
اعضا چنان گسیخته از هم که گاه دفن
نارستش از زمین حرکت داد بی حصیر
سیمای زرفشان که نیابد کسش بدل
بالای پر نشان که نبیند کسش نظیر
شمسی عیان که جای شفق ز آن چکیده خون
نخل روان که جای رطب زان دمیده تیر
از مکر خوک پیله سگ آغال گرگ چرخ
شد چنگ سودگربه و روباه، ببر و شیر
عریان حریم آل علی چو آفتاب روز
و اهل شقا چو شب پره در ستر شب ستیر
خود خواستی جسارت خصم ارنه خاص و عام
نشنیده عنکبوت به نیرو عقاب گیر
ز آن پس که تفته کام تو گردد مرا چه فیض
کآمد ز دیده دامنم آزرم آبگیر
جان برخی رهت که تو کردی قبول و بس
این ذل زود به آن عز دیر دیر
خون دل اشک دیده ز دور غمت به جام
خوشتر مرا ز شکر و شهد و شراب و شیر
ذرات کاینات تعب ناک ازین غم اند
انوار تیره به جو همی تیره شد منیر
در نظم این رزیه چه گویم که قاصر است
صد قرن از نگارش یک نکته کلک تیر
از ضبط این مصیبت عالی بشوی دست
کافزون بود ز حوصله صد فلک دبیر
در ماتمش که منشأ غم های عالم است
تحریر ما حکایت طوفان و شبنم است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای وا دریغ کآل پیمبر جوان و پیر
یکباره گشته کشته و یکباره شد اسیر
هوش مصنوعی: آه، چه دردناک است که هم کسانی که جوان هستند و هم کسانی که پیر، ناگهان کشته شدند و همه به یکباره اسیر گشتهاند.
خیلی به زیر سم فرس خفته پایمال
جوقی به چنگ اهل جفا رفته دستگیر
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حالتی میپردازد که کسی در زیر پاهای یک اسب، به خاطر ظلم و ستم از بین رفته است. این تصویر نشاندهنده رنج و suffering ناشی از دستدرازیهای افراد بیرحم و بدطینت است که قربانی را در چنگال خود گرفتار کردهاند. این احساس از بیپناهی و عدم توانایی در مقابل ستمگران به خوبی منتقل میشود.
اعضا چنان گسیخته از هم که گاه دفن
نارستش از زمین حرکت داد بی حصیر
هوش مصنوعی: اعضا به حدی از یکدیگر جدا شدهاند که گاهی حتی برداشت نادرست از آنها، باعث میشود که از زمین خارج شوند و نیاز به پوشش ندارند.
سیمای زرفشان که نیابد کسش بدل
بالای پر نشان که نبیند کسش نظیر
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و درخشان او را کسی نمیتواند تغییر دهد، چون مثل او هیچکس را نمیتوان دید.
شمسی عیان که جای شفق ز آن چکیده خون
نخل روان که جای رطب زان دمیده تیر
هوش مصنوعی: خورشید واضحی که به جای سفیدی صبح، رنگ خون نخلها را به خود گرفته و به جای خرماها، تیرهای پرتاب شده را به نمایش میگذارد.
از مکر خوک پیله سگ آغال گرگ چرخ
شد چنگ سودگربه و روباه، ببر و شیر
هوش مصنوعی: از مکر و فریب خوک و نیرنگ سگ، جهان به دور خود میچرخد و نقشههای پلید و طمعکارانهی گربه و روباه، ببر و شیر در میان است.
عریان حریم آل علی چو آفتاب روز
و اهل شقا چو شب پره در ستر شب ستیر
هوش مصنوعی: حریم خاندان علی مانند آفتاب درخشان و نمایان است، در حالی که افراد شقاوتپیشه در تاریکی شب پنهان شدهاند.
خود خواستی جسارت خصم ارنه خاص و عام
نشنیده عنکبوت به نیرو عقاب گیر
هوش مصنوعی: اگر خودت خواستهای که با دشمنان درگیر شوی، پس نیازی به توجیه نیست؛ حتی اگر از قدرت تو به خوبی آگاه نباشند. مانند عقابی که به قدرتش شناخته شده و در برابر عنکبوت قرار میگیرد.
ز آن پس که تفته کام تو گردد مرا چه فیض
کآمد ز دیده دامنم آزرم آبگیر
هوش مصنوعی: از زمانی که لذت تو برای من داغ و سوزان شد، چه سودی میبرم از نگاهت که مانند آبی خجالتآور به دامنم میریزد؟
جان برخی رهت که تو کردی قبول و بس
این ذل زود به آن عز دیر دیر
هوش مصنوعی: برخی به خاطر تو جان خود را فدای تو کردند و تنها به خاطر تو به این ذلت راضی شدند؛ اما این ذلت زودگذر است و عزتی که تو داری، پایدار و دیرینه است.
خون دل اشک دیده ز دور غمت به جام
خوشتر مرا ز شکر و شهد و شراب و شیر
هوش مصنوعی: غصه و اندوه دوری تو باعث شده که اشکهایم مثل خون دل بریزند، اما این درد و اندوه برای من از شکر و عسل و شراب و شیر هم خوشمزهتر است.
ذرات کاینات تعب ناک ازین غم اند
انوار تیره به جو همی تیره شد منیر
هوش مصنوعی: ذرات موجود در جهان به خاطر این اندوه دچار خستگی شدهاند و نورهای تاریک در جو به شدت تیرهتر شده است.
در نظم این رزیه چه گویم که قاصر است
صد قرن از نگارش یک نکته کلک تیر
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر ابراز میکند که نمیداند چگونه درباره این واقعه دلخراش صحبت کند، زیرا حتی با گذشت صد سال، نمیتوان یک نکته از آن را به خوبی بیان کرد. اشاره به اینکه عمق و اهمیتی که این واقعه دارد، فراتر از کلمات و نگارشهاست و نمیتوان به درستی آن را توصیف کرد.
از ضبط این مصیبت عالی بشوی دست
کافزون بود ز حوصله صد فلک دبیر
هوش مصنوعی: از نوشتن و ثبت این مصیبت بزرگ خود را رها کن، زیرا این درد و رنج فراتر از توانایی و ظرفیت تمام آسمانهاست.
در ماتمش که منشأ غم های عالم است
تحریر ما حکایت طوفان و شبنم است
هوش مصنوعی: در عزاداری او که منبع اندوههای دنیا است، نوشته ما روایتگر طوفان و شبنم است.