گنجور

شمارهٔ ۱۲

آنکه آمد نه فلک نیم آستانش
بی دریغ افکند بر خاک آسمانش
فخر بودی جاودان روح القدس را
فرق سودی گر به پای پاسبانش
آنکه جان از پرتو جسمش جهان را
شد لگدکوب مخالف جسم و جانش
خصم از بی مغزی و هیچ استخوانی
نرم کرد از نعل مرکب استخوانش
آنکه قطب دایره امکان گرفتند
ای دریغا مرکز آسا در میانش
ناصبی تن خست از نوک خدنگش
ملحدی دل سوخت از رمح سنانش
کافری بگداخت بر داغ صغیرش
مشرکی بشکست برمرگ جوانش
آب بست این سگ به روی اهل بیتش
آتش افکند آن دد اندر دودمانش
آه از آن طوفان که نوح نینوا را
غرق شد زورق به بحر بی کرانش
تا علم سازد عدو نامی به عالم
خواست کز عالم براندازد نشانش
شکر لله زین عمل جز لعن و نفرین
نیست تا محشر جزایی در جهانش
چون در آرندش به محشر نیز باشد
کیفر کفران عذاب جاودانش
بر تولای و تبرای صفایی
کاین معانی هست پیدا از بیانش
بنگر ای شاهنشه ملک شفاعت
رحمتی هم آشکارا هم نهانش
هر زمان در کاه عمر دشمنان را
هر نفس بفزای عز دوستانش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه آمد نه فلک نیم آستانش
بی دریغ افکند بر خاک آسمانش
هوش مصنوعی: آن کسی که به زمین آمد، نه به خاطر موقعیت خود در آسمان، بلکه به خاطر مقام والا و بی‌نظیری که دارد، همواره مورد احترام و ارادت قرار می‌گیرد.
فخر بودی جاودان روح القدس را
فرق سودی گر به پای پاسبانش
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به ارزش و عظمت روح القدس اشاره دارد و بیانگر این است که روح القدس همیشه در اوج بوده و ارزش آن را نمی‌توان با هیچ چیز دیگر سنجید. اگر حتی کسی بخواهد به پاسبانی آن بپردازد، باز هم ارزشش بالاتر از آن است که بتوان به سادگی به آن پرداخت.
آنکه جان از پرتو جسمش جهان را
شد لگدکوب مخالف جسم و جانش
هوش مصنوعی: آن شخصی که با وجود جسم خود، روحش چنان درخشان است که دنیا را زیر پا می‌گذارد و با وجود تن و جانش، در برابر مشکلات و دشمنانش ایستادگی می‌کند.
خصم از بی مغزی و هیچ استخوانی
نرم کرد از نعل مرکب استخوانش
هوش مصنوعی: دشمن به خاطر نداشتن عقل و آگاهی، از بی‌اساسی و ضعف خود، نعل اسبش را تغییر داده است.
آنکه قطب دایره امکان گرفتند
ای دریغا مرکز آسا در میانش
هوش مصنوعی: شخصی که در مرکز دایره همه امکانات قرار دارد، ای حسرت، او همانند مرکز دایره در میان آن است.
ناصبی تن خست از نوک خدنگش
ملحدی دل سوخت از رمح سنانش
هوش مصنوعی: کسی که دشمن اهل بیت است، تن خسته‌ای دارد که از تیرهایش آسیب می‌بیند و دل ملحدی نیز از زخم‌های نیزه‌اش می‌سوزد.
کافری بگداخت بر داغ صغیرش
مشرکی بشکست برمرگ جوانش
هوش مصنوعی: کافر از غم کوچک شدن فرزندش سوخت و مشرک از مرگ جوانی‌اش دل‌شکسته شد.
آب بست این سگ به روی اهل بیتش
آتش افکند آن دد اندر دودمانش
هوش مصنوعی: این سگ به خانواده‌اش آسیب رساند و بر اثر کارهایش، آتش و ویرانی به بار آورد.
آه از آن طوفان که نوح نینوا را
غرق شد زورق به بحر بی کرانش
هوش مصنوعی: از آن طوفان غم‌انگیز بگو که چگونه کشتی نوح در دریاهای بی‌پایان غرق شد.
تا علم سازد عدو نامی به عالم
خواست کز عالم براندازد نشانش
هوش مصنوعی: علم موجب می‌شود که دشمن، نامی در دنیا به دست آورد، به طوری که آن نام و نشان، او را از عرصه عالم بیرون کند.
شکر لله زین عمل جز لعن و نفرین
نیست تا محشر جزایی در جهانش
هوش مصنوعی: این عمل خوب نیست و تنها نتیجه‌ای که به همراه دارد، لعن و نفرین است. تا روز قیامت، در این دنیا هیچ جزایی برای آن وجود ندارد.
چون در آرندش به محشر نیز باشد
کیفر کفران عذاب جاودانش
هوش مصنوعی: زمانی که در روز قیامت او را به حساب می‌کشند، عذاب همیشگی کفرش نیز عملی خواهد شد.
بر تولای و تبرای صفایی
کاین معانی هست پیدا از بیانش
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که در پی محبت و برائت از چیزهایی هستیم که در این معانی، ارزش و زیبایی خاصی نهفته است و این زیبایی به وضوح در بیان آنها قابل مشاهده است.
بنگر ای شاهنشه ملک شفاعت
رحمتی هم آشکارا هم نهانش
هوش مصنوعی: ای شاهنشاه، نگاه کن به این رحمت شفاعت که هم به وضوح نمایان است و هم در پس پرده پنهان.
هر زمان در کاه عمر دشمنان را
هر نفس بفزای عز دوستانش
هوش مصنوعی: هر لحظه که زمان می‌گذرد، دشمنان عمرشان کاهش می‌یابد و در عوض، هر نفسی که می‌گذرد بر عزت و مقام دوستان افزوده می‌شود.