گنجور

۹۴- تاریخ فوت محمد علی خطر پسر کوچک یغما و برادر صفائی (۱۳۰۲ق)

خطر چون برد بیرون از جهان رخت
بر احوال غریبش سوختم سخت
همی با نفس خود گفتم که هین باز
شد از دنیا یکی ز ارباب دین باز
دریغ حسرتا دردا که هر دم
ز چندین ره قضا افزود دردم
فرو بردند خاری در درونم
که چون گل پای تا سر غرق خونم
سپهر آمیخت داروئی به جامم
که جاوید ازخواصش تلخ کامم
به فرط گریه افتادم ز فریاد
چه بی منت سرشکم داد دل داد
درین ماتم که ماتم گر ثباتم
مگر زین غم هلاک آید حیاتم
اگر کردم فزع بر من نگیرند
برادر مردگان عذرم پذیرند
صفائی آی و در اصلاح خود کوش
چرا از خویشتن گردی فراموش
از این زال عروس آذین بپرهیز
ز دامان مهره مهرش فرو ریز
برادر را دعاکن کش به میعاد
ولی در بزم خوبش جای بخشاد
که ازنیک و بد اینجا می بماند
خوشا هر کس که خود رفتن تواند
به تاریخش رقم کن قصه کوتاه
ریاست نالد از مرگ رئیس آه

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خطر چون برد بیرون از جهان رخت
بر احوال غریبش سوختم سخت
هوش مصنوعی: خطر وقتی که از جهان خارج شد، من به خاطر حال عجیبش به شدت سوختم.
همی با نفس خود گفتم که هین باز
شد از دنیا یکی ز ارباب دین باز
هوش مصنوعی: با خودم فکر کردم که به زودی یکی از علمای دین از دنیا رفت.
دریغ حسرتا دردا که هر دم
ز چندین ره قضا افزود دردم
هوش مصنوعی: متاسفانه، هر لحظه به علت تقدیر و سرنوشت، بر غم و اندوه من افزوده می‌شود و حسرت‌هایم بیشتر می‌شود.
فرو بردند خاری در درونم
که چون گل پای تا سر غرق خونم
هوش مصنوعی: در درونم خاری را فرو کردند که باعث شد مانند گلی که از سر تا پایش خونین است، دردمند و زخم‌خورده شوم.
سپهر آمیخت داروئی به جامم
که جاوید ازخواصش تلخ کامم
هوش مصنوعی: آسمان مایعی را به نوشیدنی من اضافه کرد که به خاطر ویژگی‌هایش همیشه دلم را تلخ کرده است.
به فرط گریه افتادم ز فریاد
چه بی منت سرشکم داد دل داد
هوش مصنوعی: از شدت گریه به حالتی افتادم که فریاد می‌زدم، و بدون هیچ توقعی اشک‌هایم از دل می‌ریختند.
درین ماتم که ماتم گر ثباتم
مگر زین غم هلاک آید حیاتم
هوش مصنوعی: در این عزاداری، اگرچه ثبات و استقامت دارم، اما این غم مرا از پا در می‌آورد و زندگی‌ام را نابود می‌کند.
اگر کردم فزع بر من نگیرند
برادر مردگان عذرم پذیرند
هوش مصنوعی: اگر من دچار ترس یا وحشت شوم، برادرانم از من قضاوت بدی نکنند، چون مردگان به من فرصتی برای عذرخواهی می‌دهند.
صفائی آی و در اصلاح خود کوش
چرا از خویشتن گردی فراموش
هوش مصنوعی: به خودت رسیدگی کن و به بهبود حالت تلاش کن، چرا که فراموش کردن خودت کار خوبی نیست.
از این زال عروس آذین بپرهیز
ز دامان مهره مهرش فرو ریز
هوش مصنوعی: از این مرد پیر و سالخورده که لباس زیبایی بر تن دارد دوری کن، زیرا او می‌تواند تو را در دام عشق خود گرفتار کند و مرواریدهای محبتش را بر روی تو بریزد.
برادر را دعاکن کش به میعاد
ولی در بزم خوبش جای بخشاد
هوش مصنوعی: برادر را دعا کن که به ملاقات ولی برسد، اما در مهمانی زیبایش جا برای بخشش نیز وجود دارد.
که ازنیک و بد اینجا می بماند
خوشا هر کس که خود رفتن تواند
هوش مصنوعی: هر کس که توانایی ترک این دنیا را داشته باشد، خوشبخت است، زیرا در اینجا هم نیکی و بدی فقط می‌ماند.
به تاریخش رقم کن قصه کوتاه
ریاست نالد از مرگ رئیس آه
هوش مصنوعی: در این دنیا، تاریخ و سرنوشت را با داستانی از ریاست و رنج‌های آن ثبت کن. رنج بر اثر مرگ یک رئیس و اندوهی که از آن بر می‌خیزد، بیانگر آن است.