گنجور

۴- تاریخ وفات مرحومه مغفوره خوش زندگانی مادر ابراهیم خان دامغانی

چو خیرالنسا بیگم افشاند دست
سوی جدهٔ خویش خیرالنسا
ز قید علائق شد آزاد و رفت
ز دار فنا سوی ملک بقا
ز دنیای دون رخت بیرون کشید
به خلد برین رفت و بگرفت جا
طلب کرد سال رحیل از رهی
یکیش از مقیمان بزم عزا
سروشی سرودم که بسرای از او
صفایی صفا یافت دارالصفا
۱۲۶۶ق

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو خیرالنسا بیگم افشاند دست
سوی جدهٔ خویش خیرالنسا
هوش مصنوعی: وقتی خیرالنسا بیگم دستی به سوی مادربزرگش دراز می‌کند.
ز قید علائق شد آزاد و رفت
ز دار فنا سوی ملک بقا
هوش مصنوعی: او از وابستگی‌ها آزاد شد و به زندگی جاویدان منتقل گردید و از دنیای فانی رهایی یافت.
ز دنیای دون رخت بیرون کشید
به خلد برین رفت و بگرفت جا
هوش مصنوعی: از دنیای پست و پایین خارج شد و به بهشت برین رفت و در آنجا سکنی گزید.
طلب کرد سال رحیل از رهی
یکیش از مقیمان بزم عزا
هوش مصنوعی: درخواست کرد که سالی را از راه، برای رفتن بگیرد. یکی از کسانی که در مراسم عزاداری حضور دارد.
سروشی سرودم که بسرای از او
صفایی صفا یافت دارالصفا
هوش مصنوعی: من ترانه‌ای را سرودم که از آن سرزندگی و زیبایی به وجود آمد و محلی از آرامش و صفا پیدا کرد.