شمارهٔ ۸۴
انجام عمر ما را آغاز عشق بازی است
هنگام خامشی ها وقت سخن طرازی است
آیین صدر اسلام درکیش حق ضلال است
ور خود به فضل صد بار برتر ز فخر رازی است
آزاد و بنده را عشق نبود به حسن صورت
آن مایه میل محمود بر معنی ایازی است
سهل است در ره دوست گر پایمال خصمم
آن ذلتی است عزت کاسباب سرفرازی است
سلطان ما سبب چیست یا رب که گاه و بیگاه
بر قلب بندگانش آهنگ ترکتازی است
چندین جفا ندانم بر ما چرا روا داشت
نازش دگر ندانم از باب بی نیازی است
ساقی به دور ما ریخت خون جای می به جا مم
نسبت به زیر دستانش خوش طرفه دل نوازی است
عشق ترا به دل ها پیوسته این کشاکش
بر صعوه گان مسکین انداز شاهبازی است
چون شمع پیش مردم راز درون مکن فاش
دیدی که سر بریدن مزد زبان درازی است
زنهار خود میالا دامن به خون عشاق
دانی هلاک ما را هجر تو کارسازی است
گر حالت صفایی پرسی به بیت احزان
چون شمع صبحگاهان سرگرم جان گدازی است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
انجام عمر ما را آغاز عشق بازی است
هنگام خامشی ها وقت سخن طرازی است
هوش مصنوعی: زندگی ما خود شروعی برای عاشق بودن است و در زمان سکوت، زمانی برای بیان احساسات و زیباییهای کلامی وجود دارد.
آیین صدر اسلام درکیش حق ضلال است
ور خود به فضل صد بار برتر ز فخر رازی است
هوش مصنوعی: آیین صدر اسلام در کیش حق، به معنای گمراهی است و این که اگر خود را به فضل بیارایی، صد بار از فخر رازی بالاتر خواهی بود.
آزاد و بنده را عشق نبود به حسن صورت
آن مایه میل محمود بر معنی ایازی است
هوش مصنوعی: عشق واقعی به زیبایی ظاهری وابسته نیست؛ بلکه به عمق معنا و ویژگیهای درونی فرد اهمیت بیشتری دارد. شما نمیتوانید به ظواهر جذاب نگاه کنید و از معنا و ارزشهای درونی غافل شوید.
سهل است در ره دوست گر پایمال خصمم
آن ذلتی است عزت کاسباب سرفرازی است
هوش مصنوعی: در مسیر عشق و دوستی، اگر بر اثر دشمنیها پایمال شوم، این ذلت را با کمال افتخار و شرافت میپذیرم؛ زیرا این وضعیت به من افتخاری بزرگ میبخشد و باعث سرفرازیام میشود.
سلطان ما سبب چیست یا رب که گاه و بیگاه
بر قلب بندگانش آهنگ ترکتازی است
هوش مصنوعی: سلطان ما چه دلیلی دارد، ای پروردگار، که گاه و بیگاه بر دل بندگانش حس ترس و تهدید میافکند؟
چندین جفا ندانم بر ما چرا روا داشت
نازش دگر ندانم از باب بی نیازی است
هوش مصنوعی: چرا این همه بدی را بر ما روا داشته، نمیدانم. ناز و محبت او نیز برایم نامفهوم شده و شاید به خاطر بینیازی اوست.
ساقی به دور ما ریخت خون جای می به جا مم
نسبت به زیر دستانش خوش طرفه دل نوازی است
هوش مصنوعی: شرابریز در دور ما برای ما از شراب میریزد، اما در عین حال نسبت به زیر دستانش باید بهگونهای رفتار کند که دل آنها را شاد کند. این موضوع نشاندهندهی لطافت و مهربانی اوست.
عشق ترا به دل ها پیوسته این کشاکش
بر صعوه گان مسکین انداز شاهبازی است
هوش مصنوعی: عشق تو به دلها پیوند خورده و این تحرک و جنبش در دلهای ناتوان، مانند بازیهای پرشکوه یک پرنده بزرگ است.
چون شمع پیش مردم راز درون مکن فاش
دیدی که سر بریدن مزد زبان درازی است
هوش مصنوعی: مثل شمع، رازهای درونت را در مقابل دیگران فاش نکن. دیدی که برای زبان دراز، عاقبت بدی در انتظار است.
زنهار خود میالا دامن به خون عشاق
دانی هلاک ما را هجر تو کارسازی است
هوش مصنوعی: مواظب باش، به دامن خود خون عاشقان را نمال. میدانی که جدایی تو باعث نابودی ماست.
گر حالت صفایی پرسی به بیت احزان
چون شمع صبحگاهان سرگرم جان گدازی است
هوش مصنوعی: اگر حالت شادی را میخواهی بپرسی، به حال من توجه کن که مانند شمعی در صبحگاهان، در حال گدازش و ذوب شدن هستم.