شمارهٔ ۳۸۷
آه که گشتم ز عشق با همه دانی
عاشق آن ترک بچه همدانی
از چه نهان شد ز چشم مردم اگر خود
لعبت ما نیست شرم صورت مانی
مرغ دل از قید گیسویش سوی گلشن
پر نگشاید به ذوق بال فشانی
خاک به فرقم اگر همی دهم از کف
خاک سر کوی او به تاج کیانی
بهر خدای ای صبا به بزم دلارام
بگذر و از من پس از سلام رسانی
با تب و تیمار و سوز و زاری و افغان
از غم و دردم چنانکه دیده و دانی
شرح و بیانی نه مختصر که مفصل
سرکن و با وی بگوکه گفت فلانی
سوختنم بیش از این مخواه خدا را
چاره ی دردم بکن چنانکه توانی
نیست وفای نهانیت به من اما
گه به گهم دل بجو به مهر زبانی
کین ضمیر از درون به روی میفکن
گرچه به دل نیستت محبت جانی
آنقدر از نام من که عشق تو پیداست
نظم صفایی ز حسن تست نشانی
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه که گشتم ز عشق با همه دانی
عاشق آن ترک بچه همدانی
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق، در دل غم و اندوه فراوانی گرفتار شدم، و اکنون به یاد آن دختر زیبای همدانی دلم میسوزد.
از چه نهان شد ز چشم مردم اگر خود
لعبت ما نیست شرم صورت مانی
هوش مصنوعی: چرا از نگاه مردم پنهان شدی، اگر تو خود زیبای دل ما نیستی، پس شرم از زیبایی تو چه فایدهای دارد؟
مرغ دل از قید گیسویش سوی گلشن
پر نگشاید به ذوق بال فشانی
هوش مصنوعی: پرندهای که دلش به زیبایی گیسوان محبوبش بسته است، نمیتواند به سمت باغ و گلستان پرواز کند و از لذت پرواز کردن بهرهمند شود.
خاک به فرقم اگر همی دهم از کف
خاک سر کوی او به تاج کیانی
هوش مصنوعی: اگر خاک را بر سرم بریزم، این را بیمشتاقی نمیپذیرم، زیرا خاک سر کوی محبوبش به تاج پادشاهی من میارزد.
بهر خدای ای صبا به بزم دلارام
بگذر و از من پس از سلام رسانی
هوش مصنوعی: ای نسیم، به خاطر خدا به مهمانی دلپسند او سر بزن و بعد از سلامی از من هم پیام برسان.
با تب و تیمار و سوز و زاری و افغان
از غم و دردم چنانکه دیده و دانی
هوش مصنوعی: با حالتی آشفته و پر از درد و زاری، از غم و درد خود به گونهای سخن میگویم که خودت میدانی چه حال و هوایی دارم.
شرح و بیانی نه مختصر که مفصل
سرکن و با وی بگوکه گفت فلانی
هوش مصنوعی: به طور خلاصه، بگو که نیازی به توضیحات خیلی کوتاه یا خیلی طولانی نیست. بهتر است با او صحبت کنی و بگویی که فلانی این را گفت.
سوختنم بیش از این مخواه خدا را
چاره ی دردم بکن چنانکه توانی
هوش مصنوعی: بیجهت جان مرا بیش از این به آتش میکشانی. ای خدا، برای دردم چارهای کن، هرطور که میتوانی.
نیست وفای نهانیت به من اما
گه به گهم دل بجو به مهر زبانی
هوش مصنوعی: وفاداری پنهانت به من وجود ندارد، اما گاهی اوقات دل به محبت و زبان تو وابسته میشود.
کین ضمیر از درون به روی میفکن
گرچه به دل نیستت محبت جانی
هوش مصنوعی: بگذار درونت احساسات و محبتت را آشکار نکند، حتی اگر در دل احساس علاقهمندی نداشته باشی.
آنقدر از نام من که عشق تو پیداست
نظم صفایی ز حسن تست نشانی
هوش مصنوعی: به قدری نام من در عشق تو مشخص است که زیبایی تو را به روشنی نشان میدهد.