گنجور

شمارهٔ ۳۷۰

ای چهر یار وه که چه پاکیزه منظری
کز هر نظاره در نظرم دل رباتری
شکلی ز بس بدیع و جمالی ز بس جمیل
در فر و تاب خجلت خورشید و اختری
حور و پری ز شرم تو پوشد به پرده روی
از بس که پاک پروز و پاکیزه پیکری
دل جویی و ملاحت و حسن و جمال را
مانا تمام جلوه تو مجلی و مظهری
گر شرح حسن صورت خوبان کنند جمع
دیباچه صحیفه وآغاز دفتری
از تابش تو خانه اسلام و کفر سوخت
یک طشت زر فزون نه و یک دشت آذری
هر دم ز چشم و چهر و زنخدان و زلفکان
دل تاز و دل نواز و دل انداز و دلبری
راغی که تاب سنبل و سودای یاسمن
باغی که داغ لاله و آزرم عبهری
ماهی که با کمال ملاحت غزل سرای
مهری که با فنون فصاحت سخنوری
جسمی ولی ز فرط لطافت لطیف جان
جانی ولی چو روح قدس روح پروری
آنگونه جانفزا و جهانتابی از چه وجه
گر خود نه آب خضر و نه جام سکندری
پندارمت که زآن لب و دندان نوش بخش
کان عقیق و بسد و یاقوت و گوهری
پیرامنت چو حلقه زند زلف مشکبار
باغ شقایقی که به سنبل مجدری
بر دی سبق ز ثابت و سیاره کز فروغ
صد چرخ ماه نخشب و خورشید خاوری
از پرتو تو روز صفایی سیاه شد
هر چند بر شب دگران مهر انوری

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای چهر یار وه که چه پاکیزه منظری
کز هر نظاره در نظرم دل رباتری
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چهره محبوب اشاره دارد و می‌گوید که این چهره آن‌قدر زیبا و دلربا است که هر بار به آن نگاه می‌کند، دلش را تسخیر می‌کند.
شکلی ز بس بدیع و جمالی ز بس جمیل
در فر و تاب خجلت خورشید و اختری
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و جذابیت خاصی اشاره شده است که بسیار نو و دلربا است، به‌طوری‌که فر و تابش آن باعث شرمندگی خورشید و ستاره‌ها می‌شود.
حور و پری ز شرم تو پوشد به پرده روی
از بس که پاک پروز و پاکیزه پیکری
هوش مصنوعی: به خاطر پاکی و زیبایی تو، حتی فرشته‌ها و موجودات زیبا از شرم و حیا خود را در پرده پنهان کرده‌اند.
دل جویی و ملاحت و حسن و جمال را
مانا تمام جلوه تو مجلی و مظهری
هوش مصنوعی: دلجویی، شیرینی، زیبایی و خوشی در وجود تو به خوبی نمایان است و تو مظهر و نماینده تمام این صفات هستی.
گر شرح حسن صورت خوبان کنند جمع
دیباچه صحیفه وآغاز دفتری
هوش مصنوعی: اگر بخواهند زیبایی صورت معشوقان را توصیف کنند، بهتر است ابتدا مقدمه‌ای زیبا داشته باشند، مانند دیباچه یک کتاب یا آغاز یک دفتر.
از تابش تو خانه اسلام و کفر سوخت
یک طشت زر فزون نه و یک دشت آذری
هوش مصنوعی: از نور و روشنی تو، جهان اسلام و کفر درگیر آتش شدند. یک ظرف زرین بیشتر نیست و فقط یک دشت آذری وجود دارد.
هر دم ز چشم و چهر و زنخدان و زلفکان
دل تاز و دل نواز و دل انداز و دلبری
هوش مصنوعی: هر لحظه از زیبایی‌های چهره، چشمان، خالکوبی و موهای تو، دل من شاد و سرزنده می‌شود و به یاد تو می‌افتم.
راغی که تاب سنبل و سودای یاسمن
باغی که داغ لاله و آزرم عبهری
هوش مصنوعی: کسیکه شوق گل سنبل و آرزوی یاسمن را دارد، در باغی که با داغ لاله و زیبایی عبهری آراسته شده، بگردد.
ماهی که با کمال ملاحت غزل سرای
مهری که با فنون فصاحت سخنوری
هوش مصنوعی: ماهی که با زیبایی و ظرافت غزل می‌سراید، مشابه کسی است که با مهارت‌های بلاغت و بیان سخن می‌گوید.
جسمی ولی ز فرط لطافت لطیف جان
جانی ولی چو روح قدس روح پروری
هوش مصنوعی: این شعر به رابطه بین جسم و جان اشاره دارد. به رغم اینکه جسم ممکن است ساده و عادی به نظر برسد، اما لطافت و ظرافتی در آن نهفته است. از سوی دیگر، جان نیز به قدری با ارزش و روحانی است که می‌تواند به عنوان روحی الهی و پرورش‌دهنده تلقی شود. به طور کلی، این متن به تضاد و تعامل بین ظاهر و باطن، جسم و روح، و لطافت و قدرت اشاره می‌کند.
آنگونه جانفزا و جهانتابی از چه وجه
گر خود نه آب خضر و نه جام سکندری
هوش مصنوعی: چرا همچنان که تو این‌قدر روح‌افزا و درخشان هستی، خود را نه به آب حیات خضر تشبیه می‌کنی و نه به جام سکندر؟
پندارمت که زآن لب و دندان نوش بخش
کان عقیق و بسد و یاقوت و گوهری
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که تو از لب‌ها و دندان‌هایت مانند نوشی شیرین و دل‌انگیز بهره‌مند هستی که همانند عقیق، یاقوت و جواهرات باارزش هستند.
پیرامنت چو حلقه زند زلف مشکبار
باغ شقایقی که به سنبل مجدری
هوش مصنوعی: وقتی دور تو حلقه‌ای از موهای مشکی و خوشبو باشد، همانند باغی از شقایق‌ها که با سنبل‌ها تزیین شده است.
بر دی سبق ز ثابت و سیاره کز فروغ
صد چرخ ماه نخشب و خورشید خاوری
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در آسمان، درخشش و نور سیاره‌ها و ماه و خورشید، در مقایسه با نور و ثبات خداوند، بسیار ناچیز و کمرنگ است. در واقع، زیبایی و جذبه‌ی الوهیت از هر چیزی در عالم بالاتر و فراتر است.
از پرتو تو روز صفایی سیاه شد
هر چند بر شب دگران مهر انوری
هوش مصنوعی: از نور و زیبایی تو، روز روشن به شکلی سیاه و تیره درآمد، هرچند که در شب دیگران، خورشید انوری تابید.