شمارهٔ ۳۳۴
تا جان و سر فدا نکنم در وفای تو
حاشا که تن زند سر و جان از هوای تو
سودم همین بس است به سودای زندگی
کانجام کار جان و سر آید فدای تو
جز حسرتم چه حاصل از این عمر یافت
هر روز اگر به شوق نمیرم برای تو
چون زلف پیچ پیچ تو خواهم به کام دل
صد دیده ام فراز بود در لقای تو
گه بر جبین برآیم و گه در روم به جیب
گه سرنهم به دوش و گه افتم به پای تو
نگشاید آن گره که ز لعلت بدل مراست
جز خنده ای ز حقه ی مشکل گشای تو
با دعوی خلوص به جای بقای خویش
باقی مباد هرکه نخواهد بقای تو
در کشتنم مکن دو دلی کز کمال شوق
عین دعای ماست همان مدعای تو
کار صفایی از تو نیاید به کام من
با طبع زود رنجش دیر آشنای تو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا جان و سر فدا نکنم در وفای تو
حاشا که تن زند سر و جان از هوای تو
هوش مصنوعی: من هرگز اجازه نخواهم داد که جان و سرم را در راه وفاداری به تو فدای چیزی کنم، و حتماً تنم از عشق تو جدا نخواهد شد.
سودم همین بس است به سودای زندگی
کانجام کار جان و سر آید فدای تو
هوش مصنوعی: این جمله بیانکننده این احساس است که تنها چیزی که برای من مهم است، دلخواه و آرزوی زندگیام است، چرا که در نهایت همۀ کارها و تلاشها به فدای تو خواهد انجامید.
جز حسرتم چه حاصل از این عمر یافت
هر روز اگر به شوق نمیرم برای تو
هوش مصنوعی: زندگی من تنها حسرتها را به همراه دارد و اگر هر روز به شوق تو زندهام، ارزش آن را ندارد.
چون زلف پیچ پیچ تو خواهم به کام دل
صد دیده ام فراز بود در لقای تو
هوش مصنوعی: من به خاطر داشتهام که زلفهای پیچیدهات را به دل خواهم، و در دیدار تو صدها چشم در انتظار خواهند بود.
گه بر جبین برآیم و گه در روم به جیب
گه سرنهم به دوش و گه افتم به پای تو
هوش مصنوعی: گاهی به پیشانی تو نزدیک میشوم و گاهی در دل تو فرو میروم. گاهی سرم را بر دوش تو میگذارم و گاهی به پای تو میافتم.
نگشاید آن گره که ز لعلت بدل مراست
جز خنده ای ز حقه ی مشکل گشای تو
هوش مصنوعی: تنها خندهای از حقهی تو میتواند گرهای را که از زیباییات بر دل من بسته شده، باز کند.
با دعوی خلوص به جای بقای خویش
باقی مباد هرکه نخواهد بقای تو
هوش مصنوعی: هر کسی که با ادعای خلوص و پاکی بخواهد جای تو را بگیرد، نباید در زندگی باقی بماند اگر تو نمیخواهی.
در کشتنم مکن دو دلی کز کمال شوق
عین دعای ماست همان مدعای تو
هوش مصنوعی: در کشتن من دو دل نباش، زیرا کمال عشق و شوقی که در دل دارم، همان دعایی است که خواسته توست.
کار صفایی از تو نیاید به کام من
با طبع زود رنجش دیر آشنای تو
هوش مصنوعی: از تو کاری که موجب خوشحالی من شود برنخواهد آمد، چون طبیعت حساسی دارم و با تو تازه آشنا هستم.