شمارهٔ ۱
الهی خاطرم فارغ ز قید ماسوی گردان
ز خود بیگانگی بخشای و با خویش آشنا گردان
به باطل یاوه گوئی را ز خوی خودسری وآخر
ز حق بیراهه پوئی را به راه خویش وا گردان
بیابان است و ره گم گشتگان را پشت بر مقصد
بپای ای کاروان سالار و روئی با قفا گردان
به ذل و عز و فقر و دولتم تسلیم وتمکین ده
بری ز اندیشه چند و چه و چون و چرا گردان
گر آزادم ز خودخواهی به بند بندگی درکش
چنان کز من رضا گردی مرا از خود رضا گردان
نه تاب دوزخت دارم نه باب جنتم یا رب
به خاکم با زمان وآسوده از هر ماجرا گردان
ز دست نفس بد فرما حقوقی کز تو در پا شد
فکن در پای و وز دست عطا یکسر ادا گردان
به خواری، شرمساری، سوگواری مسکنت، زاری
شماری کز تو ای دل فوت شد اکنون قضا گردان
تولای تو را صدق و صفا شرط است می دانم
صفائی را به صدق خویش صافی از ریا گردان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الهی خاطرم فارغ ز قید ماسوی گردان
ز خود بیگانگی بخشای و با خویش آشنا گردان
هوش مصنوعی: ای خدا، دل مرا از هر تعلقی آزاد کن، و از حس بیگانگی دورم کن و به خودم آشنا ساز.
به باطل یاوه گوئی را ز خوی خودسری وآخر
ز حق بیراهه پوئی را به راه خویش وا گردان
هوش مصنوعی: به خاطر خودخواهی و دلخوشیهای بیمشتاق، از گفتار نادرست و بیاساس پرهیز کن و در نهایت، از حق و حقیقت منحرف نشو و در مسیر خود باقی بمان.
بیابان است و ره گم گشتگان را پشت بر مقصد
بپای ای کاروان سالار و روئی با قفا گردان
هوش مصنوعی: در این بیابان، گم شدهها مسیر خود را پیدا نکردهاند. ای رهبر کاروان، پشت به مقصد ایستادهای و به سمت عقب نگاه میکنی.
به ذل و عز و فقر و دولتم تسلیم وتمکین ده
بری ز اندیشه چند و چه و چون و چرا گردان
هوش مصنوعی: به زندگی عادی و سادهام رضایت بده و از فکر کردن به مسائل پیچیده و بیاهمیت بپرهیز.
گر آزادم ز خودخواهی به بند بندگی درکش
چنان کز من رضا گردی مرا از خود رضا گردان
هوش مصنوعی: اگر از خودخواهی آزاد بودم، به بندگیام گرفتار شو، چنان که از رضایت من، تو نیز راضی شوی و مرا از خود راضی کن.
نه تاب دوزخت دارم نه باب جنتم یا رب
به خاکم با زمان وآسوده از هر ماجرا گردان
هوش مصنوعی: من نه قدرت تحمل عذاب جهنم را دارم و نه امید ورود به بهشت را. ای پروردگار، مرا به حال خود رها کن و از هر نوع مشکل و ماجرایی که مرا آزار میدهد، دور ساز.
ز دست نفس بد فرما حقوقی کز تو در پا شد
فکن در پای و وز دست عطا یکسر ادا گردان
هوش مصنوعی: از دست نفس خود که بدیهایی به بار آورده، حق و حقوقی را که بر تو واجب شده است، فراموش کرده و به زمین انداز. و از جانب خود، با دستان پر از عطا و بخشش، همه آن حقوق را به طور کامل ادا کن.
به خواری، شرمساری، سوگواری مسکنت، زاری
شماری کز تو ای دل فوت شد اکنون قضا گردان
هوش مصنوعی: به ذلت و شرم و اندوه فقر و مسکنت گرفتار شدهای، ای دل، زاریهایی که به خاطر تو از دست رفتهاند، حالا سرنوشت را تغییر بده.
تولای تو را صدق و صفا شرط است می دانم
صفائی را به صدق خویش صافی از ریا گردان
هوش مصنوعی: برای محبت و دوستی تو، صداقت و پاکی لازم است. من میدانم که برای نیل به پاکی باید خودم را از هر گونه نفاق و ریا دور نگه دارم.