بخش ۲۹ - جواب
بیا ساقی که در کار سلوکم
بجامی نه بسر تاج ملوکم
که تاج پادشاهی عقل و دادست
خرد شاگرد می می اوستادست
نه آن می کش خرد بگریزد از بوی
مئی کز بوی او عقل آورد روی
شرابی از خمستان حقیقت
سزای مغز مستان حقیقت
که مغز ما و این می هر دو یارند
بهم چون جسم و چون جان سازگارند
ازین می مغز سالک گر شود تر
رود جائی که جبریل افکند پر
الی الله راست خلق آنکوست در راه
بمی ده خلق را سیر الی الله
که ما را سیر فی اللهست در پیش
تو سلطان توانگر بنده درویش
الی الله را چو رهرو رهنما شد
خدا شد سیر فی الله را سزا شد
که حق در سیر فی اللهست سیار
کند مر ذات خود را سیر اطوار
ز خلقیت چو خلق آید سوی حق
الی الله نام این سیرست مطلق
خدا شد پس ز خود در خود سفر کرد
مسمائی بهر اسمی نظر کرد
مسمی گشت هر اسم و صفت را
هویدا کرد سر معرفت را
حقیقت داد بر اسمای ذاتی
تحقق یافت اسمای صفاتی
مبدل شد ز آب تیره با نور
صفای صبح زاد از شام دیجور
ز اسم و رسم سائر گشت آگاه
که شد تکمیل سر سیر فی الله
خلافت گشت بر بالای او دلق
ز بالا یعنی از حق شد سوی خلق
سپس از خلق شد در خلق سائر
چو مرکز در مدارست و دوائر
پی تکمیل خلق آن حق مطلق
بامر خلق شد ماء/مور از حق
من الخلق الی الحق سیر ثانی
که زد پویاش کوس من رآنی
من الحق الی الخلقست ثالث
که از حق تاخت سمت خلق وارث
من الخلق الی الخلقست رابع
که حق متبوع مطلق خلق تابع
کنون بنیوش شرح و بسط اسفار
که خواهد گوش معنی در اسرار
نباشد سیر اول را منازل
که باشد فیض حق بر خلق شامل
ز حق تا عبد نبود راه بسیار
ولی مخفیست حق در ستر اسرار
حجاب بین ما و اوست مائی
خودی در خورد نبود با خدائی
اگر خلق از خودی بیگانه گردد
خدا را آشنای خانه گردد
ولیکن شرط دارد سیر این راه
جزای شرط باشد سیر درگاه
نخستین شرط از باطل تخلی
ز اسمای خدا بر او تجلی
چو رهرو شد مبرا از رذائل
شود ذاتش محلای فضائل
شود بعد از تخلی با تحلی
ز اسمای خدا بر او تجلی
نخستین جلوه از اسم علیمست
که باب الله رحمن رحیمست
بود علم الهی باب ابواب
بهر ناسخته نگشایند این باب
ازین در سیر اسمای الهی
توانی کرد ای رهرو کماهی
ز خاک این در آید بوی کامل
که چون بگشود بینی روی کامل
در علم خدای بی ندیدست
قدیمستی نه این باب جدیدست
مر این باب ار گشودندت شبانگاه
ببینی صبح روشن روی الله
چو دیدی روی او بی خویش گردی
بسلطانی رسی درویش گردی
ولی الله مطلق اسم اعظم
بود در سیر دوم سر آدم
شود موصوف اوصاف الهی
برد پی بر کمال حق کماهی
خدا چشمست و گوش و دست و پایش
هوایش مرده در پای خدایش
هوا را سر برید از تیغ تجرید
چو مو سر رستش از اعضای توحید
زهر سر باز در وحدت دهانها
انا الله الا حد ورد زبانها
ببزم بود اعیان ازل شمع
مقیم بارگاه وحدت جمع
که شد از ذات و وصف و فعل فانی
بذات و وصف و فعل لامکانی
بحق رد کرد این هستی که از اوست
ز سر تا پای او شد هستی دوست
که هستی نیست یک هستیست گر هست
که او حقست در بالا و در پست
بطی این بوادی هادی راه
تواند زد دم انی انا الله
شود منصور دار سر مطلق
بدارائی زند کوس اناالحق
زند طبل ولایت بر سر دار
ولی را بخت منصورست بیدار
نوای نغز نای من رآنی
بود در منتهای سیر ثانی
دم راز طرب ساز اناهو
بود سیر دوم را در تکاپو
انا هو بار نخل سیر ثانیست
زمانی نیست نخل سیر آنیست
ب آنی سالک اندر سیر باطن
کند ایجاد را سیر مواطن
چه گفتم بلکه باشد آن دائم
که بر اسماستی قیوم قائم
جوان بخت جهان کل اسماست
ولی مرشد آن پیر تواناست
گروهی اندرین خلوت نشستند
در سیر سوم بر روی بستند
گروهی از خدا گشتند ماء/مور
که روی آرند سمت ظلمت نور
خدای مطلق اندر سیر سوم
باین پیدائی اندر خلق شد گم
ولی الله کامل قلب عارف
نبی شد مهر ابنای معارف
بود پیغمبر تعریف اسماء
معارف را کند بر خلق ابناء
بابنای معارف شد پیمبر
ولی تشریع حق را نیست در خور
که تشریع نبی در خیر مردم
بود محتاج سر سیر چارم
ز حق آمد بخلق آن سر ساری
چو نهر از خلق شد در خلق جاری
من الخلق الی الخلق اینکه با دلق
مسافر گشت حق از خلق در خلق
پی تشریع امر لایزالی
ز اوصاف جمالی یا جلالی
اگر چه برد در این سیر بس رنج
بهر ویرانه پنهان کرد صد گنج
ز یک ویرانه در شرع آنکه شد پست
هزاران گنج باد آورد در دست
پس از سیر چهارم ذات عالم
نبی شد در نبوت گشت خاتم
تمام انبیا آن فرد یکتاست
که بر دوشش ردای احمد ماست
همش خنگ خلافت زیر زینست
همش دست خدا در آستینست
امام انبیای بدو و ختمست
مر او را اقتدای امر حتمست
کسی از انبیای ما تقدم
بانگشتش ز خاتم نیست خاتم
که این انگشتری را حلقه دینست
خدا این حلقه را نقش نگینست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا ساقی که در کار سلوکم
بجامی نه بسر تاج ملوکم
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، که برای رسیدن به مقام معنوی و آرامش، به جای تاج و قدرتهای دنیوی، به من جامی از شراب بده.
که تاج پادشاهی عقل و دادست
خرد شاگرد می می اوستادست
هوش مصنوعی: عقل و انصاف به عنوان نمادهای پادشاهی و قدرت در زندگی انسانها هستند و در واقع این ویژگیها به نوعی به استاد بزرگ میمانند که به شاگردان خود میآموزند.
نه آن می کش خرد بگریزد از بوی
مئی کز بوی او عقل آورد روی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی بوی خوش شراب به مشام میرسد، عقل و خرد از آن دور میشوند. شراب به قدری تاثیرگذار است که انسان را از التفكير عاقلانه باز میدارد و به دنیای احساسات و لذتها میکشاند.
شرابی از خمستان حقیقت
سزای مغز مستان حقیقت
هوش مصنوعی: نوشیدنیای از محلساختمان واقعیات که شایسته روحهای سرشار از حقیقت است.
که مغز ما و این می هر دو یارند
بهم چون جسم و چون جان سازگارند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که روح و essence ما و این شراب هر دو با هم هماهنگ و همراه هستند، مانند رابطهای که بین جسم و جان وجود دارد. به عبارتی، شراب و روح ما به خوبی با یکدیگر سازگارند و این دو عنصر به هم تعلّق دارند.
ازین می مغز سالک گر شود تر
رود جائی که جبریل افکند پر
هوش مصنوعی: اگر شخصی از این شراب معنوی بهرهمند شود، به جایی خواهد رسید که حتی فرشته جبرئیل نیز در آنجا پرده برمیدارد و رازها را نمایان میکند.
الی الله راست خلق آنکوست در راه
بمی ده خلق را سیر الی الله
هوش مصنوعی: به سوی خدا، راستا و هدفی است که خلق برای رسیدن به آن در تلاشند و در این راه، نیاز به هدایت و سیر و سلوک دارند تا به خدا نزدیک شوند.
که ما را سیر فی اللهست در پیش
تو سلطان توانگر بنده درویش
هوش مصنوعی: ما در حضور تو، ای پادشاه ثروتمند، به دنبال کمال روحانی هستیم و نیاکان ما به این راه دعوت شدهاند.
الی الله را چو رهرو رهنما شد
خدا شد سیر فی الله را سزا شد
هوش مصنوعی: وقتی شخصی به سمت خداوند حرکت کند و راهنمایی از سوی خدا دریافت کند، سفر در راه خداوند برای او مقدر و شایسته میشود.
که حق در سیر فی اللهست سیار
کند مر ذات خود را سیر اطوار
هوش مصنوعی: حقیقت در سیر و حرکت در راه خداوند است و وجود او در حال تغییر و تحولی مداوم میباشد.
ز خلقیت چو خلق آید سوی حق
الی الله نام این سیرست مطلق
هوش مصنوعی: وقتی انسان از ویژگیهای خود به سمت حقیقت و خداوند حرکت کند، این حرکت را سیر به سوی مطلق مینامند.
خدا شد پس ز خود در خود سفر کرد
مسمائی بهر اسمی نظر کرد
هوش مصنوعی: خداوند از درون خود بیرون آمد و به جستجوی نامی برای خود پرداخت.
مسمی گشت هر اسم و صفت را
هویدا کرد سر معرفت را
هوش مصنوعی: هر نام و صفتی به وضوح نشاندهندهی حقیقت خود شد و شناخت واقعی را آشکار کرد.
حقیقت داد بر اسمای ذاتی
تحقق یافت اسمای صفاتی
هوش مصنوعی: حقیقت به وجود آمده بر اساس اسمهای ذاتی، باعث شد که اسمهای صفاتی نیز شکل بگیرند.
مبدل شد ز آب تیره با نور
صفای صبح زاد از شام دیجور
هوش مصنوعی: با تابش روشنایی صبح، آب تیره تبدیل به چیزی روشن و زیبا میشود، مثل اینکه از ظلمت شب به صبح روشن قدم گذاشتهایم.
ز اسم و رسم سائر گشت آگاه
که شد تکمیل سر سیر فی الله
هوش مصنوعی: او از نام و ویژگیهای دیگران آگاه شد که به کمال رسید و در مسیر عشق الهی پیش رفت.
خلافت گشت بر بالای او دلق
ز بالا یعنی از حق شد سوی خلق
هوش مصنوعی: او به مقام خلافت رسید و در این مقام، لباس معنوی و الهی بر تن کرد و از حقایق الهی به سوی مردم رهنمون شد.
سپس از خلق شد در خلق سائر
چو مرکز در مدارست و دوائر
هوش مصنوعی: سپس از آفرینش، موجودات دیگر شکل گرفتند، مانند اینکه مرکز یک دایره در مدارهای مختلف قرار دارد.
پی تکمیل خلق آن حق مطلق
بامر خلق شد ماء/مور از حق
هوش مصنوعی: برای کامل کردن آفرینش آن حقیقت مطلق، به فرمان او، آب و مور آفریده شدند.
من الخلق الی الحق سیر ثانی
که زد پویاش کوس من رآنی
هوش مصنوعی: از میان خلقت تا رسیدن به حقیقت، راهی دیگر وجود دارد که در آن، به صدا درآمدن ناقوس، نشاندهندهی تماشا و درک من است.
من الحق الی الخلقست ثالث
که از حق تاخت سمت خلق وارث
هوش مصنوعی: من به حقیقت به موجودات وابستهام و در ارتباط با حق، به سوی مخلوقات میروم و از آنها به ارث میبرم.
من الخلق الی الخلقست رابع
که حق متبوع مطلق خلق تابع
هوش مصنوعی: خداوند متعال، خالق همگان است و تمام مخلوقات به او وابسته و تابع هستند. او در مقام کمال و بینظیری قرار دارد، در حالی که تمامی موجودات تحت اراده و فرمان او هستند.
کنون بنیوش شرح و بسط اسفار
که خواهد گوش معنی در اسرار
هوش مصنوعی: حالا گوش فرا بده به توضیحات و تفاسیر سفرها، زیرا کسی که به رازها توجه کند، به معنا پی خواهد برد.
نباشد سیر اول را منازل
که باشد فیض حق بر خلق شامل
هوش مصنوعی: اگر در آغاز راه، منزلگاهی وجود نداشته باشد، پس چطور میتواند نعمت و فیض خداوند بر خلقش گسترده و شامل باشد؟
ز حق تا عبد نبود راه بسیار
ولی مخفیست حق در ستر اسرار
هوش مصنوعی: بین حق و بندگی، راهی طولانی وجود دارد، اما حقیقت در پردهای از رازها پنهان است.
حجاب بین ما و اوست مائی
خودی در خورد نبود با خدائی
هوش مصنوعی: حجاب و مانعی وجود دارد که ما را از او جدا میکند، و ما نمیتوانیم با خودخواهی و خودپرستی به مقام خدایی برسیم.
اگر خلق از خودی بیگانه گردد
خدا را آشنای خانه گردد
هوش مصنوعی: اگر مردم از خودشان فاصله بگیرند و بیگانه شوند، در این حالت خداوند به مانند یک مهمان آشنا در دل و خانهی آنها حضور پیدا خواهد کرد.
ولیکن شرط دارد سیر این راه
جزای شرط باشد سیر درگاه
هوش مصنوعی: اما برای سفر در این مسیر، لازم است که شرایطی رعایت شود و جزای آن، ورود به درگاه را فراهم میآورد.
نخستین شرط از باطل تخلی
ز اسمای خدا بر او تجلی
هوش مصنوعی: برای اینکه باطل از میان برود، اولین شرط این است که اسمهای خدا بر آن تجلی کند و در حقیقت، یعنی نور الهی باید بر آن بتابد.
چو رهرو شد مبرا از رذائل
شود ذاتش محلای فضائل
هوش مصنوعی: اگر شخصی به درستی و با نیت خوب قدم بردارد و از ویژگیهای ناپسند خود را دور کند، ذات و شخصیت او به کیفیتهای برتر و فضائل تبدیل خواهد شد.
شود بعد از تخلی با تحلی
ز اسمای خدا بر او تجلی
هوش مصنوعی: بعد از پاکسازی و خالی شدن از دنیویات، نامهای خدا بر او نور میافکند و تجلی پیدا میکند.
نخستین جلوه از اسم علیمست
که باب الله رحمن رحیمست
هوش مصنوعی: اولین نشانه از اسم عالم، درب خداوند رحمن و رحیم است.
بود علم الهی باب ابواب
بهر ناسخته نگشایند این باب
هوش مصنوعی: دانش الهی، دروازهای است که برای ورود به آن، هیچکس بدون اجازه نمیتواند وارد شود.
ازین در سیر اسمای الهی
توانی کرد ای رهرو کماهی
هوش مصنوعی: ای مسافر، میتوانی از این در به تماشای اسمهای خدا بپردازی، همچنان که ماهی میتواند در آب شنا کند.
ز خاک این در آید بوی کامل
که چون بگشود بینی روی کامل
هوش مصنوعی: از خاک این مکان بوی خوشی بر میخیزد که وقتی در را باز کنی، چهرهای کامل را خواهی دید.
در علم خدای بی ندیدست
قدیمستی نه این باب جدیدست
هوش مصنوعی: در علم خدا، چیزی که قدیم و از قبل موجود است، وجود دارد و این موضوع جدیدی نیست.
مر این باب ار گشودندت شبانگاه
ببینی صبح روشن روی الله
هوش مصنوعی: اگر در شب دروازهای را برا تو گشودند، در روشنایی صبح چهرهی پروردگار را خواهی دید.
چو دیدی روی او بی خویش گردی
بسلطانی رسی درویش گردی
هوش مصنوعی: وقتی چهره او را ببینی، چنان مدهوش و بیخود میشوی که به مقام و مرتبهای بلند میرسی، حتی اگر در ظاهر فقیر و بیپول باشی.
ولی الله مطلق اسم اعظم
بود در سیر دوم سر آدم
هوش مصنوعی: ولی الله، که به معنای "ولی خدا" است، در واقع نامی بسیار بزرگ و با اهمیت در سیر و مسیر زندگی آدمی به شمار میآید. این واژه به مرحلهای از زندگی انسان اشاره دارد که در آن به شناخت عمیقتری از خداوند و حقیقت وجودی خود میرسد.
شود موصوف اوصاف الهی
برد پی بر کمال حق کماهی
هوش مصنوعی: کسی که به صفات الهی توصیف میشود، به کمالی میرسد که به ذات حق نزدیک میگردد.
خدا چشمست و گوش و دست و پایش
هوایش مرده در پای خدایش
هوش مصنوعی: خداوند مانند چشمان، گوشها و دستها و پاهاست که در خدمت او هستند و به خاطر او جانشان را فدای ایشان میکنند.
هوا را سر برید از تیغ تجرید
چو مو سر رستش از اعضای توحید
هوش مصنوعی: هوا از شدت تجرد و پاکی مانند مویی که از سر جدا شده، از اعضای توحید جدا شده است.
زهر سر باز در وحدت دهانها
انا الله الا حد ورد زبانها
هوش مصنوعی: زهر سر، سخنچینی و دروغهای ناسالمی است که در عرصه وحدت به زبانها جاری میشود. در واقع، تنها حقیقتی که باید در این گفتگوها مطرح شود، همان «انا الله» است، یعنی ما همگی به یک حقیقت و وجود واحد اشاره داریم.
ببزم بود اعیان ازل شمع
مقیم بارگاه وحدت جمع
هوش مصنوعی: در اینجا از زیباییهای آفرینش و نورانی بودن مقام واحد صحبت میشود. بیانگر این است که همه چیز در عالم، چه از لحاظ وجود و چه از لحاظ زیبایی، در حقیقت بازتابی از نور و شکوهی است که در بارگاه وحدت وجود دارد. همه موجودات به گونهای با این مقام متصل و در واقع تجلیات همان نور هستند.
که شد از ذات و وصف و فعل فانی
بذات و وصف و فعل لامکانی
هوش مصنوعی: چیزی که وجود و ویژگیها و اعمالش فناپذیر است، به واسطه ذات و صفات و اعمالی که جاودانه و بیمکان هستند، دچار زوال نمیشود.
بحق رد کرد این هستی که از اوست
ز سر تا پای او شد هستی دوست
هوش مصنوعی: این وجود که از او نشأت گرفته، به حق به درستی خالق را رد کرده است؛ زیرا تمام وجود او متعلق به دوست است.
که هستی نیست یک هستیست گر هست
که او حقست در بالا و در پست
هوش مصنوعی: وجودی که داریم، در واقع یک وجود است و اگر آن وجودی که در بالا و پایین هست، حقیقتی است، پس آن وجود واقعی و حقیقی است.
بطی این بوادی هادی راه
تواند زد دم انی انا الله
هوش مصنوعی: بطی یا آبشار است که در اینجا نماد مسیر و راهی است. در این متن اشاره شده به وجود یا قدرتی که میتواند راهنمایی کند و به فردی در شناخت و درک بهتر کمک خواهد کرد. همچنین عبارت "انی انا الله" به معنای وجود یک حقیقت برتر و الوهیت اشاره دارد که نشاندهندهای از عمیقترین معانی و ارتباط با عالم هستی است. به طور کلی، این جمله به نشان دادن وجود یک راهنما و حقیقتی یاریدهنده در زندگی اشاره میکند.
شود منصور دار سر مطلق
بدارائی زند کوس اناالحق
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به پیروزی و تحقق حقیقت اشاره دارد. به بیان دیگر، در اینجا از ارتقاء روحی و آزادی معنوی سخن گفته میشود که به واسطه آن فردی به مقام و حالت بالایی دست مییابد و در نهایت صدای حق را با تمامی قوت و شجاعت به گوش جهانیان میرساند.
زند طبل ولایت بر سر دار
ولی را بخت منصورست بیدار
هوش مصنوعی: زندگی در سایه و حمایت ولایت است، و بخت خوشِ منصور در حال بیدار شدن است.
نوای نغز نای من رآنی
بود در منتهای سیر ثانی
هوش مصنوعی: صدای دلنشین نی من، در اوج سفر و جستجو، مرا به وجد آورده است.
دم راز طرب ساز اناهو
بود سیر دوم را در تکاپو
هوش مصنوعی: لحظهای که سرشار از شادی و لذت است، مانند طوفانی درگیر و پرتحرک، نشاندهندهی عمق احساسات و شور و حال زندگی است.
انا هو بار نخل سیر ثانیست
زمانی نیست نخل سیر آنیست
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که در حال حاضر، زمان رسیدن و برداشت خرما نیست، و برای آن هنوز وقت زیادی باقی مانده است. در واقع، به ضرورت انتظار و صبر برای رسیدن به موقعیت مناسب اشاره دارد.
ب آنی سالک اندر سیر باطن
کند ایجاد را سیر مواطن
هوش مصنوعی: سالک در یک لحظه میتواند به عمیقترین مراحل درونیاش سفر کند و به تجلیات مختلف وجودی دست یابد.
چه گفتم بلکه باشد آن دائم
که بر اسماستی قیوم قائم
هوش مصنوعی: من چیزی گفتم که امید دارم همواره برقرار باشد و آن چیزی است که بر اساس وجودی ثابت و پایدار است.
جوان بخت جهان کل اسماست
ولی مرشد آن پیر تواناست
هوش مصنوعی: جوان با استعداد و پرانرژی، دنیای پر از نامها و فرصتها را در اختیار دارد، اما راهنمای او یک پیر حکیم و باتجربه است.
گروهی اندرین خلوت نشستند
در سیر سوم بر روی بستند
هوش مصنوعی: گروهی در این مکان دور هم نشستهاند و به بررسی موضوعی عمیق و خاص مشغولند.
گروهی از خدا گشتند ماء/مور
که روی آرند سمت ظلمت نور
هوش مصنوعی: گروهی به سمت خدا و حقیقت روی آوردند، مانند مورچهای که برای رسیدن به نور، به سمت تاریکی میرود.
خدای مطلق اندر سیر سوم
باین پیدائی اندر خلق شد گم
هوش مصنوعی: خدای مطلق در مسیر سوم، در فرایند آفرینش، در میان موجودات، به نوعی نامعلوم و پنهان شده است.
ولی الله کامل قلب عارف
نبی شد مهر ابنای معارف
هوش مصنوعی: خداوند به قلب عارفان کمال میبخشد و نور علم و معرفت را در جان آنها میتاباند.
بود پیغمبر تعریف اسماء
معارف را کند بر خلق ابناء
هوش مصنوعی: پیامبر به تشریح و معرفی نامهای معارف پرداخته و آن را برای مردم و نسلها بیان میکند.
بابنای معارف شد پیمبر
ولی تشریع حق را نیست در خور
هوش مصنوعی: پیامبر به عنوان بنیانگذار معارف و دانشهای دینی شناخته میشود، اما وظیفهی تشریع و قوانین الهی، چیزی است که شاید به او نمیرسد یا در شأن او نیست.
که تشریع نبی در خیر مردم
بود محتاج سر سیر چارم
هوش مصنوعی: تشریع نبی به نفع مردم بوده و نیاز به تفکر عمیق و بررسی دقیق دارد.
ز حق آمد بخلق آن سر ساری
چو نهر از خلق شد در خلق جاری
هوش مصنوعی: از حق (خدا) بود که آن سرسختی به آفرینش آمد، همانطور که نهر از زمین بیرون میآید و در میان آفرینش جاری میشود.
من الخلق الی الخلق اینکه با دلق
مسافر گشت حق از خلق در خلق
هوش مصنوعی: از میان مردم و برای مردم، حق با لباس و جامهای به سفر میرود و در میان مخلوقات حضور دارد.
پی تشریع امر لایزالی
ز اوصاف جمالی یا جلالی
هوش مصنوعی: به دنبال قوانین و دستورات همیشگی و بینظیر هستم که از ویژگیهای زیبایی یا عظمت ناشی میشود.
اگر چه برد در این سیر بس رنج
بهر ویرانه پنهان کرد صد گنج
هوش مصنوعی: اگرچه در این سفر با سختیها و زحمتهای زیادی روبرو شدم، اما در دل ویرانیها و مشکلات، گنجینههای زیادی پنهان شده است.
ز یک ویرانه در شرع آنکه شد پست
هزاران گنج باد آورد در دست
هوش مصنوعی: از یک خرابه، کسی که سقوط کرده باشد، میتواند هزاران گنج را با خود بیاورد.
پس از سیر چهارم ذات عالم
نبی شد در نبوت گشت خاتم
هوش مصنوعی: پس از اینکه ویژگیهای مختلف و عمیق جهان شناسایی شد، پیامبری به وجود آمد که آخرین پیامبر بود و رسالت او به پایان رسید.
تمام انبیا آن فرد یکتاست
که بر دوشش ردای احمد ماست
هوش مصنوعی: تمام پیامبران اشاره به شخصی دارند که ویژگیهای خاصی دارد و بر دوش او نشانهای از احمد، که به پیامبر اسلام اشاره دارد، قرار دارد. این فرد یکتا و بینظیر است.
همش خنگ خلافت زیر زینست
همش دست خدا در آستینست
هوش مصنوعی: تمام امور و مسائل در خلافت به دست خداوند است و در واقع، همه چیز تحت تسلط و اراده او قرار دارد.
امام انبیای بدو و ختمست
مر او را اقتدای امر حتمست
هوش مصنوعی: او امام همه پیامبران است و رسالتش پایان دهنده دیگر پیامبران میباشد، بنابراین پیروی از او ضروری و حتمی است.
کسی از انبیای ما تقدم
بانگشتش ز خاتم نیست خاتم
هوش مصنوعی: هیچکدام از پیامبران ما، انگشتشان را بالاتر از خاتم نیاوردهاند.
که این انگشتری را حلقه دینست
خدا این حلقه را نقش نگینست
هوش مصنوعی: این انگشتر، نمادی از دین خدا است و نقشهای که بر روی آن حک شده، نمایانگر خود خداوند است.