گنجور

شمارهٔ ۴۴

بشری دل من کامشب یار آید و جان بخشد
آن زندگی باقی بر مرده روان بخشد
حد ازل قائم ملک ابد دائم
هر پیر غلامی را آن شاه جوان بخشد
ای جلوه ربانی زان قطره نیسانی
بر گوهر انسانی بحر آرد و جان بخشد
اسکندر صاحب دل کائینه کند جان را
درویش پریشان را دیهیم کیان بخشد
خاکستر درویشی آئینه دولت را
از زنگ بپردازد وز سنگ امان بخشد
سلطان گه باطن ز آبادی درویشان
ویرانه ظاهر را صد گنج نهان بخشد
بر قابله فطرت با سابقه رحمت
آن بالغه حکمت در سمع جهان بخشد
از نطق گهر ریزد در بارد و زر ریزد
بر سنگ بدان سختی کو رطب لسان بخشد
بر مغرب ناسوتی در مشرق لاهوتی
آن اختر هاهوتی خورشید عیان بخشد
از مور بپرهیزم گر روی بگرداند
با شیر دراویزم گر تاب و توان بخشد
من ملک قدم بخشم از حدثنی ربی
گر شیخ دو من ارزان از مال فلان بخشد
پرمایه ز چالاکی از دولت افلاکی
کاین دستگه خاکی در سود زیان بخشد
میری که دهد ما را تاج و کمر دولت
بر مار دهد دندان بر مور میان بخشد
توقیع نبوت را بر صدر شود عنوان
انگشت ولایت را بر کلک زبان بخشد
گر خاطر دل جوید فیاض ازل ما را
فیض شب قدر ما اندر رمضان بخشد
گر جان صفا خواهی از این دل و جان بگذر
شاه آید و دل آرد یار آید و جان بخشد
جان سر دهد و افسر بر عامی و بر عارف
دل صاف صفاپرور بر خرد و کلان بخشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشری دل من کامشب یار آید و جان بخشد
آن زندگی باقی بر مرده روان بخشد
هوش مصنوعی: امشب کسی که دل من را تسخیر کرده، خواهد آمد و با حضورش زندگی تازه‌ای به روح مرده‌ام خواهد بخشید.
حد ازل قائم ملک ابد دائم
هر پیر غلامی را آن شاه جوان بخشد
هوش مصنوعی: حدود خلقت و آغاز وجود در دست قدرت دائمی است و هر انسانی که همچون خدمتکاری باتجربه باشد، آن شاه جوان به او نعمت و بخشش خواهد داد.
ای جلوه ربانی زان قطره نیسانی
بر گوهر انسانی بحر آرد و جان بخشد
هوش مصنوعی: ای نماد الهی، از آن قطره‌ی نورانی، به انسان ارزش و روح می‌بخشد و او را سیراب می‌کند.
اسکندر صاحب دل کائینه کند جان را
درویش پریشان را دیهیم کیان بخشد
هوش مصنوعی: اسکندر، به عنوان فردی که دل بزرگی دارد، جان را به درویش دلسوخته‌ای می‌بخشد و تاج پادشاهی را به او اهدا می‌کند.
خاکستر درویشی آئینه دولت را
از زنگ بپردازد وز سنگ امان بخشد
هوش مصنوعی: خاکستر درویش می‌تواند آینه‌ی ثروت و قدرت را از کثیفی و زنگار پاک کند و به سنگ نیز رحم عطا کند.
سلطان گه باطن ز آبادی درویشان
ویرانه ظاهر را صد گنج نهان بخشد
هوش مصنوعی: سلطان در باطن خود از آبادانی و زندگی خوب درویشان بهره‌مند است، در حالی که ظاهر او ویران و خراب به نظر می‌رسد. او می‌تواند صدها دارایی پنهان را به آنها عطا کند.
بر قابله فطرت با سابقه رحمت
آن بالغه حکمت در سمع جهان بخشد
هوش مصنوعی: در این جهان، رحمت و حکمت طبیعی، به طور مستمر در دل انسان‌ها و در گوش‌های آن‌ها با صدای گیتی جاری است.
از نطق گهر ریزد در بارد و زر ریزد
بر سنگ بدان سختی کو رطب لسان بخشد
هوش مصنوعی: از سخنان گرانبها مانند مروارید و طلا بر سنگ سخت می‌بارد، یعنی با وجود سختی‌ها، کلام ارزشمند می‌تواند تأثیرگذار باشد و به مانند خرما بر زبان، شیرینی و قدرت بخشد.
بر مغرب ناسوتی در مشرق لاهوتی
آن اختر هاهوتی خورشید عیان بخشد
هوش مصنوعی: در غرب دنیای مادی، در شرق دنیای الهی، آن ستاره الهی خورشید نمایان را روشن می‌سازد.
از مور بپرهیزم گر روی بگرداند
با شیر دراویزم گر تاب و توان بخشد
هوش مصنوعی: از یک مور کوچک فرار می‌کنم اگر برگردد و به من حمله کند، ولی اگر با یک شیر قدرتمند روبرو شوم و او به من کمک کند، با او می‌جنگم.
من ملک قدم بخشم از حدثنی ربی
گر شیخ دو من ارزان از مال فلان بخشد
هوش مصنوعی: من تاج و تختی را که در اختیار دارم، به کسی می‌بخشم که در موردش به من گفته‌اند که خداوند به او الهام کرده است. اگر کسی به من یک بار هم از مال دنیا کمکی کند، من آن را ارزان می‌دانم.
پرمایه ز چالاکی از دولت افلاکی
کاین دستگه خاکی در سود زیان بخشد
هوش مصنوعی: موجودی با استعداد و توانمندی، به واسطه نعمت‌های الهی، این دنیای مادی می‌تواند در امور سود و زیان ما تاثیر بگذارد.
میری که دهد ما را تاج و کمر دولت
بر مار دهد دندان بر مور میان بخشد
هوش مصنوعی: تو می‌روی، در حالی که ما را با شکوه و قدرتت بهره‌مند می‌سازی. تو به ما تاج و کمر می‌دهی و همچنان که قدرت خود را به ما می‌بخشی، حتی به کوچک‌ترین ما نیز توجه می‌کنی.
توقیع نبوت را بر صدر شود عنوان
انگشت ولایت را بر کلک زبان بخشد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به احترامی است که به مقام نبوت و ولایت داده می‌شود. به نوعی، مقام نبوت مانند سند معتبر و باارزشی است که بر جایگاه والای خود تأکید می‌کند و ارتباط معنوی را بین هدایت و رهبری از طریق زبان به مخاطبان منتقل می‌سازد. این بیانگر اهمیت و تأثیرگذاری این دو مقام در هدایت جامعه است.
گر خاطر دل جوید فیاض ازل ما را
فیض شب قدر ما اندر رمضان بخشد
هوش مصنوعی: اگر دل بخواهد، فیض و رحمت بی‌پایان ما در شب قدر، به ما در ماه رمضان عطا می‌شود.
گر جان صفا خواهی از این دل و جان بگذر
شاه آید و دل آرد یار آید و جان بخشد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال صفای حقیقی هستی، باید از دل و جان خود بگذری. پادشاهی می‌آید که دل‌ها را تسخیر می‌کند و معشوقی می‌آید که جان را به انسان می‌بخشد.
جان سر دهد و افسر بر عامی و بر عارف
دل صاف صفاپرور بر خرد و کلان بخشد
هوش مصنوعی: جان خود را فدای کسی می‌کند که بر عامه مردم و نیز عارفان پاکدل زندگی می‌کند و به همه، چه بزرگ و چه کوچک، نیکی می‌کند.