گنجور

شمارهٔ ۱۲۵

پورا بسلطنت رسی این پند گوش کن
تاج سر از غبار در می‌فروش کن
گفتار من که هست چو لولوی شاهوار
مرجان گوش جان حقیقت نیوش کن
هوش تو را مشاهدهٔ سِرّ غیب نیست
خواهی به سِرّ غیب رسی ترک هوش کن
گسترده است سفرهٔ دولت به بار دل
ای خاکسار بارگه فقر نوش کن
حق ناخدای کشتی دریای زندگی‌ست
ای ابر ریزش آور و ای بحر جوش کن
ای در برِ تو جامهٔ زربفت خسروی
روی ملاطفت به من ژنده‌پوش کن
معشوق شاهد دل و مشهور دیده است
با خویش گفتگو کن و ترک سروش کن
ای خرقهٔ کمال به دوش ولایتت
جان مرا ردای عنایت به دوش کن
جوش و خروش رعد درین گوش بی‌صداست
ای سینه هرچه خواهی جوش و خروش کن
نقش خط نگار که دیباچهٔ بقاست
از دل بخوان و ترک خطوط و نقوش کن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پورا بسلطنت رسی این پند گوش کن
تاج سر از غبار در می‌فروش کن
هوش مصنوعی: به مقام و قدرتی دست می‌یابی، پس این نصیحت را به دقت بشنو: برای حفظ تاج و مقام خود، از هر چیز بی‌ارزش دوری کن و خود را در کارهای بی‌فایده مشغول نکن.
گفتار من که هست چو لولوی شاهوار
مرجان گوش جان حقیقت نیوش کن
هوش مصنوعی: سخنان من مانند صدای لولو، که برای ملکه شادی‌بخش است، به زبانی است که به درک عمیق جویای حقیقت بشنوی.
هوش تو را مشاهدهٔ سِرّ غیب نیست
خواهی به سِرّ غیب رسی ترک هوش کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به رازهای نهان و اسرار غیبی دست یابی، باید از هوش و دانایی خود کناره‌گیری کنی؛ چون مشاهده آن رازها نیاز به خلوص و رهایی از قیدهای عقل و تفکر دارد.
گسترده است سفرهٔ دولت به بار دل
ای خاکسار بارگه فقر نوش کن
هوش مصنوعی: سفرهٔ نعمت و خوشبختی به اندازهٔ دل شما پهن شده است. ای انسان فروتن، از نعمت‌های موجود در این سفره بهره‌مند شو و از شادی‌های زندگی لذت ببر.
حق ناخدای کشتی دریای زندگی‌ست
ای ابر ریزش آور و ای بحر جوش کن
هوش مصنوعی: سرفصل زندگی همچون دریایی است که بایستی با درایت و مهارت در آن حرکت کنیم. در اینجا، نقش راهنما و هدایت‌گر بسیار حائز اهمیت است و می‌توان آن را به یک ناخدا تشبیه کرد. همچنین، باید از منابعی که می‌توانند به ما در این سفر کمک کنند، بهره‌مند شویم. به نوعی، قدرت‌های طبیعی و عواطف می‌توانند نظیر ابری که باران می‌باراند، به ما انرژی و احساس تازه دهند. در نهایت، باید در زندگی به سمت پیشرفت و رشد حرکت کرد، مانند دریا که همیشه در حال حرکت و جوش و خروش است.
ای در برِ تو جامهٔ زربفت خسروی
روی ملاطفت به من ژنده‌پوش کن
هوش مصنوعی: ای کسی که در آغوشت پارچه‌های قیمتی و زرین است، لطف تو به منِ ساده‌پوش برسد.
معشوق شاهد دل و مشهور دیده است
با خویش گفتگو کن و ترک سروش کن
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی معشوق در دل و دیده همه جا مطرح است. بنابراین بهتر است با خودت دیالوگ داشته باشی و از شنیدن حرف‌های دیگران فاصله بگیری.
ای خرقهٔ کمال به دوش ولایتت
جان مرا ردای عنایت به دوش کن
هوش مصنوعی: ای لباس زیبای کمال، به برکت وجود تو، جان من را با لطف و رحمت خود پوشش بده.
جوش و خروش رعد درین گوش بی‌صداست
ای سینه هرچه خواهی جوش و خروش کن
هوش مصنوعی: صدای رعد و برق در گوش تو خاموش است، اما ای دل، هر چه می‌خواهی احساسات و هیجانات خود را بروز بده.
نقش خط نگار که دیباچهٔ بقاست
از دل بخوان و ترک خطوط و نقوش کن
هوش مصنوعی: نقش و نگار نوشته‌ها که آغازگر حیات جاودانه است را از دل خود بخوان و از خطوط و طرح‌ها بگذر.