گنجور

شمارهٔ ۱۶۰

مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نیست
کافرام اما مراد و مقصد من دیر نیست
کشتن خود را روا دارم که در کوی حبیب
غیر من دیگر در این دارالصفا کس غیر نیست
ضد هر شی باعث عرفان آن شی می شود
هر که را از شر وقوفی نیست او را خیر نیست
می رساند در نگاهی خویش را بر جان و دل
تیزپرتر از خدنگ ماهرویان طیر نیست
نیست رحمی گفتمش با او به مژگان سیاه
با زبان دشنه گفتا با سعیدا خیر نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نیست
کافرام اما مراد و مقصد من دیر نیست
هوش مصنوعی: هدف من از در نوردیدن پیچ و خم زندگی، تنها گردش و سیر کردن نیست. برای من که در این سفر به دنبال حقیقت و معنای عمیق‌تری هستم، رسیدن به مقصدم در نهایت زمان است.
کشتن خود را روا دارم که در کوی حبیب
غیر من دیگر در این دارالصفا کس غیر نیست
هوش مصنوعی: می‌توانم خودم را فدای عشق او کنم، زیرا در این جهان زیبا هیچ کس غیر از من در راه او نیست.
ضد هر شی باعث عرفان آن شی می شود
هر که را از شر وقوفی نیست او را خیر نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در برابر یک مفهوم وجود دارد، به درک بهتر آن مفهوم کمک می‌کند. اگر کسی از بدی‌ها و مشکلات آگاهی نداشته باشد، نمی‌تواند چیزهای خوب را نیز بشناسد.
می رساند در نگاهی خویش را بر جان و دل
تیزپرتر از خدنگ ماهرویان طیر نیست
هوش مصنوعی: در نگاهی، انسان می‌تواند به عمق جان و دل دیگری نفوذ کند و این توانایی از تیرهای تند و سریع عاشقانه بیشتر است.
نیست رحمی گفتمش با او به مژگان سیاه
با زبان دشنه گفتا با سعیدا خیر نیست
هوش مصنوعی: به او گفتم که رحمی به حالش کن، اما او با چشمانش به من نگاه کرد و با زبانی تند و شکسته گفت که برای او هیچ خیری وجود ندارد.