گنجور

شمارهٔ ۱۴۷

تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی است
این دانه را به چشم از آن روی، چیدنی است
اندیشه مند کام مکن عقل خویش را
ز این شیر خام طفل خرد را بریدنی است
بر غیر او چرا نکشی خط نیستی؟
بر روی خاک،‌ آخر دم خط کشیدنی است
ای آن که سرکشیده و مغرور می روی
این قامت بلند تو آخر خمیدنی است
دل را مکن اسیر تماشا که عاقبت
پوشیدنی است چشم تو را ز آنچه دیدنی است
از چشم او چو سرمه سعیدا دل مرا
تا هست در نظر چه بلاها کشیدنی است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی است
این دانه را به چشم از آن روی، چیدنی است
هوش مصنوعی: تنها زیبایی لکه‌ای روی چهره آن ماه نیست که جذاب باشد، بلکه این دانه نیز در نظرها، به خاطر آن چهره زیبا، ارزش چیدن را دارد.
اندیشه مند کام مکن عقل خویش را
ز این شیر خام طفل خرد را بریدنی است
هوش مصنوعی: اندیشه‌ات را بر هم نزن و عقل خود را درگیر این موضوع نکن؛ زیرا این موضوع تنها به فکر کودکانه نیاز دارد و باید از عقل بزرگسالان دور باشد.
بر غیر او چرا نکشی خط نیستی؟
بر روی خاک،‌ آخر دم خط کشیدنی است
هوش مصنوعی: چرا بر دیگران، که وجودی ندارند، تأثیر بگذاری؟ زیرا بر روی زمین، در پایان عمر، تنها باید خطی از خود به جا بگذاری.
ای آن که سرکشیده و مغرور می روی
این قامت بلند تو آخر خمیدنی است
هوش مصنوعی: ای کسی که با سرسختی و غرور قدم برمی‌داری، بدان که این قامت بلند و پرمدعایت در نهایت به خمیدگی خواهد انجامید.
دل را مکن اسیر تماشا که عاقبت
پوشیدنی است چشم تو را ز آنچه دیدنی است
هوش مصنوعی: دل خود را برای تماشای زیبایی‌های دنیا گرفتار نکن، زیرا در نهایت، چشم تو از آنچه می‌تواند ببیند، بسته خواهد شد.
از چشم او چو سرمه سعیدا دل مرا
تا هست در نظر چه بلاها کشیدنی است
هوش مصنوعی: وقتی چشمان او مانند سرمه بر دل من اثر می‌گذارد، باید بدانم که تا زمانی که در نگاه او هستم، چه مشکلات و رنج‌هایی را باید تحمل کنم.