شمارهٔ ۱۲۳
عمری است سرو تا به وفا ایستاده است
در یاد قامت تو به پا ایستاده است
شمع است در محبت جانان که شعله را
بر سر گرفته است بجا ایستاده است
اعراف بود جای خوشی دلنشین چه سود
آن هم میان خوف و رجا ایستاده است
هرگز به عاشقان ستمش کم نمی شود
از جور گر نشست جفا ایستاده است
بیکار کس ندیده کرم را که بر درش
هر گاه رفته ایم گدا ایستاده است
بر کوی یار اگر گذری ای صبا بگوی
کاین ناتوان برای شما ایستاده است
خاصیتی است اسم جلال و جمال را
کان در فنا و این به بقا ایستاده است
رمزی به طوطیان ز دل اهل حال گو
آیینهٔ خدای نما ایستاده است
ای کم ز چوب خشک، به هنگام سعی و جهد
فارغ نشسته ای و عصا ایستاده است
می رفت تا سخن ز لب لعل او شنید
درد دلم برای دوا ایستاده است
از یک دمی که خواب به راحت کنی چه سود؟
کاندر کمین هزار بلا ایستاده است
یک بار رونمای به افتادگان خود
صد جان برای روی نما ایستاده است
کس را کجاست بار سعیدا به کوی یار؟
دربان همیشه شرم و حیا ایستاده است
شمارهٔ ۱۲۲: کسی که چشم تو را شوخ و دلربا گفته استشمارهٔ ۱۲۴: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتاده است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عمری است سرو تا به وفا ایستاده است
در یاد قامت تو به پا ایستاده است
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که درخت سرو به نشانه وفا و ایستادگی خود را در یاد قامت تو به پا نگه داشته است.
شمع است در محبت جانان که شعله را
بر سر گرفته است بجا ایستاده است
هوش مصنوعی: شمعی که در عشق محبوب میسوزد، شعلهاش را به رخ میکشد و با ابهت و استقامت در جای خود ایستاده است.
اعراف بود جای خوشی دلنشین چه سود
آن هم میان خوف و رجا ایستاده است
هوش مصنوعی: جایگاه اعراف مکانی لذتبخش و شاداب است، اما چه فایده دارد که آنجا در میان ترس و امید قرار گرفته باشد؟
هرگز به عاشقان ستمش کم نمی شود
از جور گر نشست جفا ایستاده است
هوش مصنوعی: هرگز درد و رنج عاشقان کم نمیشود؛ حتی اگر محبتی نباشد، آنها همچنان به ایستادگی در برابر ظلم و جفا ادامه میدهند.
بیکار کس ندیده کرم را که بر درش
هر گاه رفته ایم گدا ایستاده است
هوش مصنوعی: هیچکس، حتی در دورهٔ بیکاری، دیده نشده که لطف و محبت را از کسی که در دروازهاش همیشه، در هنگامی که وارد میشویم، گدا ایستاده باشد، تجربه نکرده باشد.
بر کوی یار اگر گذری ای صبا بگوی
کاین ناتوان برای شما ایستاده است
هوش مصنوعی: اگر از کنار کوی معشوق عبور میکنی، ای نسیم، بگو که این فرد ناتوان برای تو همچنان ایستاده و منتظر است.
خاصیتی است اسم جلال و جمال را
کان در فنا و این به بقا ایستاده است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اسمهای زیبای خداوند ویژگی خاصی دارند، به طوری که در ناپایداری و زوال دنیای مادی، همچنان به پایداری و جاودانگی اشاره میکنند.
رمزی به طوطیان ز دل اهل حال گو
آیینهٔ خدای نما ایستاده است
هوش مصنوعی: رمزی به پرندگان زباناور بگو که آیینهای که نشاندهنده خداست، در مقابل ما قرار دارد.
ای کم ز چوب خشک، به هنگام سعی و جهد
فارغ نشسته ای و عصا ایستاده است
هوش مصنوعی: تو مثل چوب خشکی هستی که در زمان تلاش و کوشش بیتحرک نشستهای و عصای تو (سایهات) ایستاده است.
می رفت تا سخن ز لب لعل او شنید
درد دلم برای دوا ایستاده است
هوش مصنوعی: او در حال رفتن بود که صحبتهای شیرینی از لبهای زیبا و سرخ او را شنید، و این صحبتها باعث شد که درد دل من برای آرامش و درمان، همچنان در انتظار بماند.
از یک دمی که خواب به راحت کنی چه سود؟
کاندر کمین هزار بلا ایستاده است
هوش مصنوعی: از یک لحظه خواب و آسایش چه فایدهای دارد؟ زیرا در کمین هزار خطر و مشکل هست.
یک بار رونمای به افتادگان خود
صد جان برای روی نما ایستاده است
هوش مصنوعی: هر بار که به افرادی که در حالتی از ضعف و افتادگی قرار دارند نگاه کنی، احساساتی عمیق و دلنشین در دل تو شکل میگیرد و میخواهی که برای آنها به خاطر زیباییهایشان ارزش قائل شوی.
کس را کجاست بار سعیدا به کوی یار؟
دربان همیشه شرم و حیا ایستاده است
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که خوشبختی کجاست، زیرا در درِ ورودی کسی که وظیفه مراقبت دارد، همیشه با شرم و حیا ایستاده است.