غزل شمارهٔ ۷۹۴
ای حسن پردهسوز تو برق نقابها
روی عرقفشان تو سیل حجابها
از نقطههای خال تو در هر نظارهای
بیرون نوشته حرفشناسان کتابها
از انفعال روی تو گلهای شوخ چشم
بر پیرهن فشانده مکرر گلابها
در رشته میکشند گهرهای آبدار
در موج خیز حسن تو دام سرابها
افکندهاند در جگر سنگ رخنهها
از موج تازیانه حکم تو آبها
در مجلس شراب تو از شوق میزنند
پروانهوار سینه بر آتش کبابها
شادم ز پیچ و تاب محبت که میرسد
آخر به زلف، سلسله پیچ و تابها
از آه ما در انجمن حسن میپرد
چون نامههای روز قیامت نقابها
بیدار شو که در شب یلدای نیستی
دربرده است چشم تو را طرفه خوابها
بیداری حیات شود منتهی به مرگ
آرامش است عاقبت اضطرابها
تسلیم شو، وگرنه برای سبکسران
تابیدهاند از رگ گردن طنابها
صائب به این خوشم که مرا آزمودهاند
شیرینلبان به باده تلخ عتابها
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای حسن پردهسوز تو برق نقابها
روی عرقفشان تو سیل حجابها
هوش مصنوعی: ای حسن، زیبایی تو چنان روشن و خیرهکننده است که پردهها را نمیتواند بپوشاند. زیبایی چهرهات به قدری درخشان است که هرگونه حجاب و پوششی را از بین میبرد.
از نقطههای خال تو در هر نظارهای
بیرون نوشته حرفشناسان کتابها
هوش مصنوعی: در هر نگاه و تماشا، نشانههای زیبایی تو به وضوح آشکار میشود، درست مانند واژههایی که کارشناسان مینویسند و در کتابها میگنجانند.
از انفعال روی تو گلهای شوخ چشم
بر پیرهن فشانده مکرر گلابها
هوش مصنوعی: از بیعملی تو، گلهای ناز و زیبا به طور مکرر بر روی لباسها گلاب را پاشیدهاند.
در رشته میکشند گهرهای آبدار
در موج خیز حسن تو دام سرابها
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به زیبایی و جذابیت خاص کسی اشاره میکند که مانند مرواریدهای درخشان در دریایی از زیباییها خود را نشان میدهد. زیباییش به قدری فریبنده است که موجب میشود انسانها به دام او بیفتند و در آرزوی رسیدن به او غرق شوند. این تصویر از زیبایی، همزمان حسرت و شور و شوق را نیز به همراه دارد.
افکندهاند در جگر سنگ رخنهها
از موج تازیانه حکم تو آبها
هوش مصنوعی: در دل سنگها، نشانههایی از تأثیر فشار و ضربههای ناشی از رفتار تو دیده میشود، مانند آثار موجهایی که به آبها وارد میشود.
در مجلس شراب تو از شوق میزنند
پروانهوار سینه بر آتش کبابها
هوش مصنوعی: در جشن و میگساری، به خاطر خوشحالی و شوق، کسانی مانند پروانهها به دور آتش کبابها میچرخند و به سینهشان میزنند.
شادم ز پیچ و تاب محبت که میرسد
آخر به زلف، سلسله پیچ و تابها
هوش مصنوعی: من از ناز و زیبایی عشق خوشحالم، زیرا در نهایت همه این پیچیدگیها و زیباییها به زلف معشوق میرسد.
از آه ما در انجمن حسن میپرد
چون نامههای روز قیامت نقابها
هوش مصنوعی: آه و ناله ما در جمع زیبایی تاثیری عمیق دارد، همانطور که نامههای روز قیامت میتوانند پردهها را کنار بزنند و حقیقت را آشکار کنند.
بیدار شو که در شب یلدای نیستی
دربرده است چشم تو را طرفه خوابها
هوش مصنوعی: بیدار شو، زیرا در شب طولانی عدم و تاریکی، چشمان تو در خوابهای شگفتانگیز غرق شدهاند.
بیداری حیات شود منتهی به مرگ
آرامش است عاقبت اضطرابها
هوش مصنوعی: بیداری و حیات در نهایت به آرامش مرگ میانجامد و تمامی اضطرابها به این نتیجه میرسند.
تسلیم شو، وگرنه برای سبکسران
تابیدهاند از رگ گردن طنابها
هوش مصنوعی: تسلیم شو، وگرنه برای افرادی که بیپروا هستند، عواقب سختی در انتظار است.
صائب به این خوشم که مرا آزمودهاند
شیرینلبان به باده تلخ عتابها
هوش مصنوعی: من از این که شیرینلبان با من با باده تلخ برخورد کردهاند و مرا آزمایش کردهاند، خوشحال هستم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۷۹۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/03/13 23:06
فائزه
به نظر ابیات این شعر جابجا شده است.
چهار بیت آخر بایستی ابتدا قرار بگیرند.
1395/01/04 12:04
محسن شفیعی
چهار بیت آخر باید در ابتدای غزل قرار گیرد
مطابق با چاپ محمد قهرمان
1401/07/24 01:09
سفید
شادم ز پیچ و تاب محبت که میرسد
آخر به زلفْ سلسلهی پیچ و تابها...
1401/11/28 12:01
صفورا a۶۱
سلام و نور
به نظر بنده، 4 بیت آخر مربوط به این غزل نیست! در ساختار یک غزل، فقط مصرعهای بیت اول همقافیه هستند. همچنین تخلص در بیت آخر یا ماقبل آخر میاد. بنابراین 4 بیت آخر اضافه ست. کما اینکه ادبیاتش با زبانِِ شعر صائب متفاوته!
1402/11/28 22:01
مصطفی صالحی
همیشه این شعر آرومم میکرد
آرامش است عاقبت اضطرابها
تا اینکه مصرع اولش رو پیدا کردم
بیداری حیات شود منتهی به مرگ