گنجور

غزل شمارهٔ ۶۹۱۰

آن را که هست گردش چشم غزاله‌ای
در کار نیست رطل گران و پیاله‌ای
ما را ز کهنه و نو عالم بود کفاف
معشوق نو خطی و می دیر ساله‌ای
تا گل شکفته شد گرو می‌فروش کرد
در خانه داشت هرکه کتاب و رساله‌ای
بگذار حرف محکمی توبه را به طاق
کاین شیشه توتیا شود از سنگ ژاله‌ای
بلبل چگونه مست نگردد، که می‌دهد
از هر گلی بهار به دستش پیاله‌ای
چون عندلیب قسمت من نیست از بهار
غیر از نگاه حسرت و آهی و ناله‌ای
می‌کرد داغ، سینه کان عقیق را
می‌داشت چون رخ تو اگر باغ لاله‌ای
یک هاله در بساط همه چرخ بیش نیست
ماه تراست هر خم آغوش، هاله‌ای
صائب چو تاک نیست غم سر بریدنش
هرکس به یادگار گذارد سلاله‌ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن را که هست گردش چشم غزاله‌ای
در کار نیست رطل گران و پیاله‌ای
هوش مصنوعی: کسی که در چشمانش جذابیت و زیبایی خاصی وجود دارد، به راحتی می‌تواند بر ارزش‌هایی مانند ثروت و اشیاء گران‌قیمت غلبه کند و آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.
ما را ز کهنه و نو عالم بود کفاف
معشوق نو خطی و می دیر ساله‌ای
هوش مصنوعی: ما از دنیای کهنه و جدید آگاهیم، اما عشق ما به معشوقی تازه و می‌قدیمی که سال‌ها دارد، کافی است.
تا گل شکفته شد گرو می‌فروش کرد
در خانه داشت هرکه کتاب و رساله‌ای
هوش مصنوعی: وقتی گل شکوفا شد، فروشنده‌ی شراب در خانه‌اش مشغول کار بود و هر کسی که کتاب و رساله‌ای داشت، می‌توانست به او مراجعه کند.
بگذار حرف محکمی توبه را به طاق
کاین شیشه توتیا شود از سنگ ژاله‌ای
هوش مصنوعی: اجازه بده که یک تصمیم قاطع و جدی بگیرم و آن را فراموش کنم، زیرا این مشکل باعث می‌شود که احساس شکست کنم.
بلبل چگونه مست نگردد، که می‌دهد
از هر گلی بهار به دستش پیاله‌ای
هوش مصنوعی: بلبل چگونه می‌تواند بی‌خبر از حال و هوای بهار باشد، وقتی که هر گل به او نوشیدنی خوشگلی هدیه می‌دهد؟
چون عندلیب قسمت من نیست از بهار
غیر از نگاه حسرت و آهی و ناله‌ای
هوش مصنوعی: وقتی که بلبل بهار را به من نمی‌دهد، تنها حسرت و آه و ناله‌ای از آن دارم.
می‌کرد داغ، سینه کان عقیق را
می‌داشت چون رخ تو اگر باغ لاله‌ای
هوش مصنوعی: دل من به خاطر جمال تو همچون نگینی داغ و داغدار است، چنان که باغی از لاله‌ها در آن گل کرده باشد.
یک هاله در بساط همه چرخ بیش نیست
ماه تراست هر خم آغوش، هاله‌ای
هوش مصنوعی: در فضای زندگی، چیزی جز یک هاله نمی‌بینیم. این هاله نمایانگر محبت و زیبایی توست که در هر گوشه از آغوش من وجود دارد.
صائب چو تاک نیست غم سر بریدنش
هرکس به یادگار گذارد سلاله‌ای
هوش مصنوعی: صائب، مانند انگور که غم برداشتنش از درخت را ندارد، هرکس خاطره‌ای از او به یادگار می‌گذارد و حتی نسل‌های بعدی نیز از او باقی می‌ماند.