غزل شمارهٔ ۶۷۲
غم حساب ندارم ز میْپرستیها
که نیست قابل تعبیر، خواب مستیها
به قدر آنچه شوی پست، سربلند شوی
گرفتهایم عیار بلند و پستیها
نسیم جاذبهای پیش راه ما بفرست
که گشت سد ره ما غبار هستیها
که میکند سر زلف حواس ما را جمع؟
به غیر بیخودی عشق و خواب مستیها
بگیر سر خط عبرت ز قطع زلف ایاز
کشیده دار عنان درازدستیها
به وصل او نرسیدم ز مفلسی صائب
سیاه در دو جهان روی تنگدستیها!
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غم حساب ندارم ز میْپرستیها
که نیست قابل تعبیر، خواب مستیها
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که به خاطر عشق به شراب و مستی دارم، برایم اهمیتی ندارد؛ چرا که نمیتوان آن را با کلمات بیان کرد، مانند خواب مستی که قابل توصیف نیست.
به قدر آنچه شوی پست، سربلند شوی
گرفتهایم عیار بلند و پستیها
هوش مصنوعی: به اندازهای که در زندگی به خودت حقیر و کوچک مینگری، به همان میزان میتوانی راست قامت و با افتخار بایستی. ما معیار ارزشها و پستیها را در دست داریم.
نسیم جاذبهای پیش راه ما بفرست
که گشت سد ره ما غبار هستیها
هوش مصنوعی: نسیمی بیفتد که راه ما را صاف کند، زیرا گرد و غبار زندگی، مسیر ما را پر کرده است.
که میکند سر زلف حواس ما را جمع؟
به غیر بیخودی عشق و خواب مستیها
هوش مصنوعی: کیست که بتواند ما را از افکار و نگرانیهایمان دور کند و تمام توجهمان را جلب کند؟ جز عشق و حال و هوای مستی و خوابهای شیرین؟
بگیر سر خط عبرت ز قطع زلف ایاز
کشیده دار عنان درازدستیها
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که با دقت به تجربهها و درسهای گذشته نگاه کن، همانطور که ایاز زلفهایش را با احتیاط و دقت مدیریت میکند و از دیگران دوری میجوید. در واقع، اشاره به اهمیت یادگیری از اشتباهات و عبرت گرفتن از آنها دارد.
به وصل او نرسیدم ز مفلسی صائب
سیاه در دو جهان روی تنگدستیها!
هوش مصنوعی: به خاطر فقر و تنگدستی، نتوانستم به وصال محبوب برسم و این سختیها در هر دو جهان به من فشار میآورد.

صائب