غزل شمارهٔ ۶۰۷۳
صبح شد ساقی بیا فکر من افتاده کن
از می چون آفتاب این سنگ را بیجاده کن
آب و رنگی ده غبار آلودگان زهد را
باده در قندیل و گل در دامن سجاده کن
هر که باشد می تواند نقش را از دل زدود
از قبول نقش لوح خویشتن را ساده کن
دامن سروی به دست آور درین بستانسرا
نقد جان را صرف راه مردم آزاده کن
هیچ مرهم به ز خون گرم نبود زخم را
رخنه دل را رفوکاری به درد باده کن
در زمین ساده دهقان می فشاند تخم را
از خس و خاشاک بی حاصل زمین را ساده کن
عقل سختی دیدگان شمشیر صیقل داده ای است
مشورت زنهار با مردان کار افتاده کن
خاکساری پیشه خود ساز چون آب روان
سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کن
هست اگر صائب ترا در سر هوای صید عام
دانه از تسبیح ساز و دام از سجاده کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۲: سرکشی بگذار پیش امر حق تسلیم کنغزل شمارهٔ ۶۰۷۴: سر به پیش انداختن از بردباری پیشه کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح شد ساقی بیا فکر من افتاده کن
از می چون آفتاب این سنگ را بیجاده کن
هوش مصنوعی: صبح شده، ای ساقی، بیا و به یاد من بیفت. از شراب مثل آفتاب، این سنگ را بیراهه و بیفایده کن.
آب و رنگی ده غبار آلودگان زهد را
باده در قندیل و گل در دامن سجاده کن
هوش مصنوعی: به کسانی که به ظواهر زهد و تقوا دل بستهاند، بگو که بیایند و زندگی را با رنگ و روشنی پر کنند. باده را در چراغها بریزند و گل را در دامن سجادههایشان بگذارند. این یعنی به جای حالتهای خشک و خالی، زندگی را با زیباییها و نشاط پر کنند.
هر که باشد می تواند نقش را از دل زدود
از قبول نقش لوح خویشتن را ساده کن
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند با پاک کردن تصویرها و خیالهای خود، واقعیت وجودیاش را سادهتر و خالصتر بیابد.
دامن سروی به دست آور درین بستانسرا
نقد جان را صرف راه مردم آزاده کن
هوش مصنوعی: در این باغ، بهرهای از زیبایی ببر و برای زندگیات، جان خود را صرف آزادی و happiness دیگران کن.
هیچ مرهم به ز خون گرم نبود زخم را
رخنه دل را رفوکاری به درد باده کن
هوش مصنوعی: هیچ چیزی به اندازه خون گرم نمیتواند زخم را درمان کند. برای ترمیم دل شکسته، تنها میتوان از زهر باده بهره جست.
در زمین ساده دهقان می فشاند تخم را
از خس و خاشاک بی حاصل زمین را ساده کن
هوش مصنوعی: دهقان بیتوقف در زمین کار میکند و دانه میکارد، اما در میان علفهای هرز و بیفایده، باید زمین را از این ناخالصیها پاک کند.
عقل سختی دیدگان شمشیر صیقل داده ای است
مشورت زنهار با مردان کار افتاده کن
هوش مصنوعی: عقل مانند شمشیری تیز و صیقلزده است که برای دیدن و درک واقعیات سختیها را تحمل میکند؛ بنابراین، با افراد با تجربه و کاردان مشورت کن تا از مشکلات جلوگیری کنی.
خاکساری پیشه خود ساز چون آب روان
سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کن
هوش مصنوعی: خود را مانند آب روان humble و متواضع قرار ده و مانند بندگان، سرو را در جلوی خود بگذار.
هست اگر صائب ترا در سر هوای صید عام
دانه از تسبیح ساز و دام از سجاده کن
هوش مصنوعی: اگر ذهن تو به شکار اندیشههای بزرگ مشغول است، دانههای نیکو را از تسبیح بگیر و دام خود را از سجاده بساز.