اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تلخیِ عالمِ ناساز شراب است مرا
تریِ بدگهران عالمِ آب است مرا
هوش مصنوعی: زندگی پر از تلخیها و مشکلاتی است که مانند شراب تلخ به من احساس میدهد، در حالیکه رطوبت و لطافت افراد بدجنس مانند آب، برایم قابل تحمل نیست.
تا ازان روی عرقناک، نظر دادم آب
آبِ حیوان به نظر موجِ سراب است مرا
هوش مصنوعی: وقتی به آن چهره عرق کرده نگاه کردم، به نظرم آمد که آب حیوان مثل موج سراب است.
لب به دریوزهٔ می تلخ نسازم چون جام
آبرو جمع چو شد، عالمِ آب است مرا
هوش مصنوعی: من هرگز زبان به خواهش و درخواست تلخ نمیآورم، زیرا وقتی که آبرویم جمع و محفوظ باشد، من در این دنیا به مانند آب هستم.
نیست بیسوختگان شورِ مرا چون آتش
می ز خونابهٔ دلهای کباب است مرا
هوش مصنوعی: آتش شوری که در دل من است، ناشی از سوختن کسانی است که بیتأثیر نیستند. این شعله از درد و خون دلهای سوخته و بینوا برمیخیزد.
جز درِ دوست که بیداری دل می بخشد
تکیه بر هر چه کنم باعثِ خواب است مرا
هوش مصنوعی: تنها درِ دوست است که دلم را بیدار میکند، و تکیه بر هر چیز دیگری باعث خواب آلودگی من میشود.
میدهد شادیِ بیدرد مرا غوطه به خون
خندهٔ کبکِ دَری، چنگِ عقاب است مرا
هوش مصنوعی: شادی خالی از دغدغه و درد را به من میدهد، در حالی که در عمق احساساتم، صدای خندهٔ کبک از زندگیهای خوش و شاداب در طبیعت طنینانداز است، و همچنین به من حس استواری و قدرت عقاب را میبخشد.
می دهم عرض به دشمن گرهِ مشکلِ خویش
از هوا چشمِ گشایش چو حباب است مرا
هوش مصنوعی: من مشکلم را به دشمن میگویم، زیرا انتظار دارم که راه حلی پیدا شود. وضعیت من مانند حبابی است که به سادگی میتواند ترک بخورد.
گرچه همخانهٔ دریای گرامیگهرم
چون صدف، دانهٔ روزی ز سحاب است مرا
هوش مصنوعی: هرچند که من در کنار دریا و گرانبهی هستم، اما مانند صدف تنها یک دانه روزی از آسمان برای من وجود دارد.
کمتر از جنبش ابروست مرا دورِ نشاط
خوشدلی چون مهِ نو پا به رکاب است مرا
هوش مصنوعی: حرکت ابرو هیچ، حال خوشی که دارم به اندازهی پای ماه نو به من انگیزه میدهد.
تلخی زهرِ عتاب است گوارا بر من
با شکرخندهٔ خوبان شکراب است مرا
هوش مصنوعی: تلخی زهرِ ناکامی و سرزنش برای من شیرین است، چرا که لبخند و خوشرویی خوبان، حتی در تلخیها، لذتی دوچندان به همراه دارد.
مطلب افتاده مرا تندی و بدخویی تو
غرض از نامه نه امیدِ جواب است مرا
هوش مصنوعی: من از رفتار تند و بدخواهی تو آزرده شدهام، هدفم از نوشتن این نامه انتظار پاسخ نیست.
حسن، بی پرده کند آبِ نگه را، ورنه
دست، گستاخ به آن بندِ نقاب است مرا
هوش مصنوعی: حسن زیبایی را به طور واضح نشان میدهد، وگرنه از دستهایم که جرأت ندارند به پردهی حجاب نزدیک شوند.
راست کیشم، به نشان میرسد آخر تیرم
خود حسابم، چه غم از روز حساب است مرا؟
هوش مصنوعی: من در واقع خودم را درست میدانم و به هدفم میرسم. اینکه بخواهم نگران روز حساب و نتیجهام باشم، برایم اهمیتی ندارد.
نیست کاری به بد و نیکِ جهانم صائب
رویِ دل از همه عالم به کتاب است مرا
هوش مصنوعی: در زندگی به خوبی و بدیهای دنیا اهمیت نمیدهم؛ چرا که تمامی توجهام به دلم و نوشتههاییست که از همه جا برایم مهمتر هستند.
حاشیه ها
1402/07/30 13:09
آرام نوبری نیا
با سلام و درود فراوان،
در کتاب «دیوان صائب تبریزی مطابق نسخه دوجلدی ۱۰۷۲ ه.ق. به خط صائب ( از مجموعه شخصی) میرزا صائب تبریزی، علامه شبلی نعمانی - انتشارات نگاه تهران ۱۳۷۴»
بیت آخر مصرع اول چنین آمده است:
«نیست کاری به بد و نیک جهانم صائب»
به نظر میرسد با توجه به بیت قبلی :
«راست کیشم، به نشان میرسد آخر تیرم
خودحسابم، چه غم از روز حساب است مرا؟»
«بد و نیک» نسبت به عبارت «دورویان» صحیح و معقول به نظر میرسد، چراکه عبارتهای «راست کیشم» و «خودحسابم» کنایه از وجدان بیدار است که در این صورت بد و خوب ظاهری و تکلیفی منتفی و به نوعی مستتر در وجدان است.
در ضمن استفاده از عبارت «دورویان» کنایه از نوعی گله و شکایت از غیر خود است در صورتی که استاد صائب در این غزل کلیدهایی را برای خودسازی و شکوفایی وجدان آگاه ارائه داده است که عبارت فوق نوعی تضاد معنایی نسبت به معنی کلی غزل پیدا میکند، برای مثال در بیت چهار:
«نیست بی سوختگان شور مرا چون آتش
می ز خونابه دلهای کباب است مرا»
که اشاره به اثر توجه به انسانهای وارسته برای سلوک هرچه خالصتر سالکین راه حق دارد.
شاد و پیروز باشید