گنجور

غزل شمارهٔ ۴۵۴۹

ز شور عشق مرا شد دل خراب لذیذ
که می شود چو نمکسود شد کباب لذیذ
به کام نشائه شناسان شیوه معشوق
بود چو تلخی می تلخی عتاب لذیذ
ز خط به خوردن خون چشم یار مایل شد
که در بهار به مستان بود شراب لذیذ
مدار از دل من تیغ آبدار دریغ
که هست بر جگر تشنه همچو آب لذیذ
غم از عتاب ندارم که در مذاق من است
نگاه تند تو چون تلخی شراب لذیذ
در آفتاب توان زیر ابر دید دلیر
جمال یار بود در ته نقاب لذیذ
به وعده های دروغ از تو قانعم که بود
به چشم تشنه لبان موجه سراب لذیذ
ز خط رقیب شد از حسن یار روگردان
که با شعور بود صحبت کتاب لذیذ
به چشم آن که به شیرین لبی نظر دارد
بود چو شیر و شکر سیر ماهتاب لذیذ
جواب خشک ازان لعل آبدار، بود
به گوش تشنه لبان چون صدای آب لذیذ
ز روی گرم سخن پخته می شود صائب
که می شود ثمر خام از آفتاب لذیذ

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز شور عشق مرا شد دل خراب لذیذ
که می شود چو نمکسود شد کباب لذیذ
هوش مصنوعی: از شدت عشق، دل‌ام حالتی پریشان پیدا کرده است. مانند غذایی خوشمزه که وقتی می‌پزد و نمک می‌خورد، طعم آن بهتر می‌شود.
به کام نشائه شناسان شیوه معشوق
بود چو تلخی می تلخی عتاب لذیذ
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که دلخواه کسانی که در کار عشق و معشوق‌شناسی هستند، همانند تلخی‌های شراب است که باوجود تلخی‌اش، بسیار لذت‌بخش و خوشایند می‌باشد. به بیان دیگر، گاهی درد و تلخی در عشق، خود جذابیت و لذت خاصی دارد.
ز خط به خوردن خون چشم یار مایل شد
که در بهار به مستان بود شراب لذیذ
هوش مصنوعی: چشم یار با خطی از خون رنگین شد و در بهار، مستان از شراب خوشمزه‌ای بهره‌مند شدند.
مدار از دل من تیغ آبدار دریغ
که هست بر جگر تشنه همچو آب لذیذ
هوش مصنوعی: دل من همچون تیری تیز و آبدار است، ولی افسوس که بر جگرو تشنه‌ام، مانند آب شیرین و دلپذیر، کمبود دارد.
غم از عتاب ندارم که در مذاق من است
نگاه تند تو چون تلخی شراب لذیذ
هوش مصنوعی: من از سرزنش و غم ناراحت نیستم، زیرا نگاه تند تو برای من مانند تلخی شراب خوشمزه است.
در آفتاب توان زیر ابر دید دلیر
جمال یار بود در ته نقاب لذیذ
هوش مصنوعی: در زیر نور خورشید، توانایی دیدن زیبایی و دلیر بودن یار را که در زیر نقابی پنهان است، دارد.
به وعده های دروغ از تو قانعم که بود
به چشم تشنه لبان موجه سراب لذیذ
هوش مصنوعی: من به وعده‌های دروغت راضی‌ام، مانند کسی که در بیابان در جستجوی آب است و به خاطر زیبایی‌های نادرست آن، سراب را لذیذ می‌بیند.
ز خط رقیب شد از حسن یار روگردان
که با شعور بود صحبت کتاب لذیذ
هوش مصنوعی: از آنجا که زیبایی و جذابیت معشوق باعث شد رقیب از او دور شود، گفتگوهایی که با دانایی و فهم برگزار می‌شد، به مانند کتابی خوشمزه و دلپذیر بود.
به چشم آن که به شیرین لبی نظر دارد
بود چو شیر و شکر سیر ماهتاب لذیذ
هوش مصنوعی: کسی که به لب‌های شیرین نگاه می‌کند، مانند شیر و شکر در کنار هم، طعم دلپذیر ماهتاب را تجربه می‌کند.
جواب خشک ازان لعل آبدار، بود
به گوش تشنه لبان چون صدای آب لذیذ
هوش مصنوعی: جواب کوتاه و بی‌احساس از آن لب‌های شیرین و زیبا برای کسانی که تشنه‌ و نیازمندند، مثل صدای آب گوارا به گوش می‌رسد.
ز روی گرم سخن پخته می شود صائب
که می شود ثمر خام از آفتاب لذیذ
هوش مصنوعی: از سخنان دلنشین و گرم، انسان می‌تواند به نتایج نیکو و پخته‌ای دست یابد، اما بدون تلاش و محبت، ثمره‌ای ناقص و ناپخته مانند میوه‌ای خام خواهد بود که زیر آفتاب خوشمزه نیست.