غزل شمارهٔ ۴۵۴۴
مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند
خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
بر سر دست دعاست روی به هر جا کند
ابر که بر خار و خس سایه رحمت فکند
سلسله پردازشو رو به بیابان گذار
چند سراسر توان رفت درین کوچه بند
نغمه اول که ریخت غنچه منقار من
بر نفس گرم من سوخت زر گل سپند
صحبت ارباب حال جای شروشورنیست
سرمه به آواز خود می دهد اینجا سپند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند
خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
هوش مصنوعی: بگو که هنگام مواجهه با شیرینیها و خوشیهای زندگی، باید خود را محدود کرد و از زیاد خواهی و طمع دوری نمود. به جای آنکه به دنبال بیش از حد بودن باشیم، بهتر است به داشتههایمان قناعت کنیم و از لذتهای کوچک زندگی لذت ببریم.
بر سر دست دعاست روی به هر جا کند
ابر که بر خار و خس سایه رحمت فکند
هوش مصنوعی: دعای او در همه جا مستجاب است و مانند ابر که هر جا که برود، سایهاش رحمت را به همراه میآورد، او نیز در دل هر مکان و زمانی حضور دارد و بر روی افراد و زمینهای خشک برکت میافکند.
سلسله پردازشو رو به بیابان گذار
چند سراسر توان رفت درین کوچه بند
هوش مصنوعی: به راهی که پیش رویت است، ادامه بده و از موانع عبور کن. در این مسیر دشوار، ممکن است راههای زیادی برای رفتن و پیشرفت وجود داشته باشد؛ اما باید با عزم و اراده به جلو بروی.
نغمه اول که ریخت غنچه منقار من
بر نفس گرم من سوخت زر گل سپند
هوش مصنوعی: وقتی که آواز اولیه به گوش رسید، غنچهی دل من زیر نفس گرم من شعلهور شد و گل زرد و آتشین خویش را نشان داد.
صحبت ارباب حال جای شروشورنیست
سرمه به آواز خود می دهد اینجا سپند
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از انسانهای فرهیخته و صاحب حال است که به جای ایجاد سر و صدا و هیاهو، با آرامش و بیسر و صدا پیامهای عمیق و ارزشمندی را منتقل میکنند. مانند سپند که به شکل آرام و دلنشین خود، توجه را جلب میکند.