گنجور

شمارهٔ ۹

نیست ممکن که به وصل تو رسد کس به شتاب
چه کنم صبر کنم تا به مدارا برسد
وعده بوسه ز امروز به فردا فکنی
وای من گر نرسد بوسه و فردا برسد
بوسه ای را لبت از من به دلی قانع نیست
قصد جان کرد به مقصد برسد یا نرسد
این چنین عشق که من دارم از آن لب که تو راست
هیچ شک نیست که این کار بدانجا نرسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست ممکن که به وصل تو رسد کس به شتاب
چه کنم صبر کنم تا به مدارا برسد
هوش مصنوعی: هیچ کس نمی‌تواند به سرعت به وصال تو دست یابد، بنابراین باید صبر کنم تا زمانه آرام‌تر شود و این عشق به شکلی ملایم‌تر پیش برود.
وعده بوسه ز امروز به فردا فکنی
وای من گر نرسد بوسه و فردا برسد
هوش مصنوعی: اگر وعده بوسه‌ات را به فردا بیاندازی، وای بر من اگر بوسه‌ای نرسد و فردا هم بیاید.
بوسه ای را لبت از من به دلی قانع نیست
قصد جان کرد به مقصد برسد یا نرسد
هوش مصنوعی: بوسه‌ای که لبانت به من می‌دهند، دل راضی و قانع نیست. این بوسه همچون تیری به سمت جان من پرتاب می‌شود، خواه به هدفش برسد یا نرسد.
این چنین عشق که من دارم از آن لب که تو راست
هیچ شک نیست که این کار بدانجا نرسد
هوش مصنوعی: عشقی که من به تو دارم، ناشی از لب‌های توست و شکی نیست که این عشق به جایی نخواهد رسید.