گنجور

شمارهٔ ۳۵

ای روی تو چو خلد و لبانت چو سلسبیل
بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل
در طاعت وای تو آمد دلم از آنک
از طاعت است یافتن خلد و سلسبیل
ناهید پیش طلعت تو کی دهد فروغ
خورشید پیش عارض تو کی بود جمیل
بغداد حسن و مصر جمالی و چشم من
بغداد را چو دجله بود مصر را چو نیل
با چشم من بساز که خوبی و خرمی
هم دجله را قرین شد و هم نیل را عدیل
از بار رنج هجر تو قدم بود چو دال
وز دست زخم هجر تو خدم بود چو نیل

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای روی تو چو خلد و لبانت چو سلسبیل
بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل
هوش مصنوعی: ای چهره‌ات مانند بهشت است و لب‌هایت همچون آب شیرین. بر این بهشت و آب شیرین، جان و دل من نهر عشق جاری است.
در طاعت وای تو آمد دلم از آنک
از طاعت است یافتن خلد و سلسبیل
هوش مصنوعی: دل من بر سر اطاعت تو شادمان است، چرا که در پی اطاعت، به بهشت و نهرهای شیرین دست یافته‌ام.
ناهید پیش طلعت تو کی دهد فروغ
خورشید پیش عارض تو کی بود جمیل
هوش مصنوعی: ناهید (سیاره زهره) در برابر زیبایی و چهره تو چه ارزش و نوری دارد؟ تابش خورشید هم در مقایسه با عظمت چهره تو هیچ است.
بغداد حسن و مصر جمالی و چشم من
بغداد را چو دجله بود مصر را چو نیل
هوش مصنوعی: بغداد زیبایی خاصی دارد و مصر جذابیت خاصی دارد. برای من، زیبایی بغداد مانند رود دجله است و زیبایی مصر مانند رود نیل.
با چشم من بساز که خوبی و خرمی
هم دجله را قرین شد و هم نیل را عدیل
هوش مصنوعی: با چشم من همراه شو که زیبایی و شادابی، هر دو دجله را با هم ترکیب کرده و نیل را همسان قرار داده است.
از بار رنج هجر تو قدم بود چو دال
وز دست زخم هجر تو خدم بود چو نیل
هوش مصنوعی: به خاطر دوری و غم فراق تو، پاهای من مانند دالی شده است و زخم‌های دل من از جدایی تو، همچون نیل عمیق و گسترده است.