گنجور

شمارهٔ ۴۲

زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر
یکی گل است و دوم نرگس و سیوم عنبر
رخ تو راست ز سلطان نیکویی سه لقب
یکی بدیع و دوم درخور و سیوم دلبر
همیشه در سر زلفت مجاورند سه چیز
یکی شکنج و دوم حلقه و سیوم چنبر
لطافت از دولب تو ربوده اند سه آب
یکی حیات و دوم زمزم و سیوم کوثر
به بوی خوش ز دو زلفت سه چیز مایه برند
یکی نسیم و دوم نافه و سیوم مجمر
ز جادویی تو ربودی ز ماه و حور و پری
یکی جمال و دوم چهره و سیوم پیکر
هزار بنده سزندت به قد و عارض و خد
یکی چو سرو و دوم چون گل و سیوم چو قمر
مرا سه چیز ببخش از دو لب به یک بوسه
یکی عقیق و دوم بسد و سیوم شکر
روان و جان و تن من ز عشق تو شده اند
یکی ذلیل و دوم عاجز و سیوم مضطر
تن من است و میان و سرین تو به صفت
یکی نحیف و دوم فربه و سیوم لاغر
سه چیزم از غم عشقت به آب دیده درند
یکی لباس و دوم بالش و سیوم بستر
مرا چو دیده و جان و دل است دیدن تو
یکی عزیز و دوم لایقو سیوم در خور
به چشم و گوش و زبان نام و حال و قصه ما
یکی بگوی و دوم بشنو و سیوم بنگر
به کوی بیعت و خط وفا و منزل وصل
یکی بیا و دوم بنگر و سیوم بگذر
گراز دو عارض تو با سه چیز گشت دو چشم
یکی جمال و دوم زینت و سیوم زیور
سه چیز یافت جهان از بقای مجدالدین
یکی بها و دوم حرمت و سیوم مفخر
رسوم و سیرت و اخلاق او معالی را
یکی گوا و دوم حجت و سیوم محضر
رئیس شرق علی تحفه سه عرق شریف
یکی رسول و دوم حیدر و سیوم جعفر
ز پشت آنکه قوی کرد پشت دین به سه حرب
یکی حنین و دوم خندق و سیوم خیبر
منیر و محترم و معتبر زمدحت اوست
یکی ضمیر و دوم خامه و سیوم دفتر
بلند و محکم و روشن ز قدر و عزم و دلش
یکی سپهر و دوم محور و سیوم اختر
سرای و صدر و درش کعبه مکارم را
یکی صفا و دوم مروه و سیوم مشعر
به فر و خدمت او راحت و امان و خلاص
یکی ز ذل و دوم زآفت و سیوم ز ضرر
درخت و میوه و شاخ هنر ز تربیتش
یکی بلند و دوم تازه و سیوم برور
سه چیز ماند ز جد و پدر بدو میراث
یکی خصال و دوم سیرت و سیوم مخبر
مسلم است ز سلطان عالمش سه خطاب
یکی اجل و دوم عالم و سیوم سرور
ز مرکبش به گه تک سه باد رشک برند
یکی شمال و دوم عاصف و سیوم صرصر
مرکب است همانا قوایمش ز سه چیز
یکی زباد و دوم زآتش و سیوم زحجر
زهی گوای بزرگی و قدر و رتبت تو
یکی نبی و دوم فاطمه و سیوم حیدر
به جاه و مرتبت و منقبت نیابندت
یکی نظیر و دوم ثانی و سیوم دیگر
به دست و نام و سر او سه چیز فخر کنند
یکی نگین و دوم سکه و سیوم افسر
مصاف و بزم و مظالم سه وصف دید در او
یکی کریم و دوم عادل و سیوم صفدر
به روم و مصر و یمن پرده دار او شاید
یکی عزیز و دوم تبع و سیوم قیصر
به ملک و قوت و لشکر غلام او نسزند
یکی قباد و دوم بهمن و سیوم نوذر
سه آلتند به میدان غلام بازوی او
یکی حسام و دوم نیزه و سیوم خنجر
سه نام داد خدایش ز بهر نصرت دین
یکی معز و دوم خسرو و سیوم سنجر
تویی به دولت او خلق و رزق عالم را
یکی کفیل و دوم ضامن و سیوم داور
به قدر و رفعت و هیبت مشرفند از وی
یکی کلاه و دوم رایت و سیوم لشکر
به عدل و علم و معالی مرتب اند از تو
یکی زمان و دوم عالم و سیوم کشور
همی نظاره کنندت ستارگان به سه چیز
یکی شکوه و دوم هیبت و سیوم منظر
به خدمت آمدت اینک بهار در سه لباس
یکی حریر و دوم سندس و سیوم عبقر
ز روی و عارض و چشم بتان نشان دادند
یکی بهار و دوم سوسن و سیوم عبهر
بنفشه و سمن و لاله را سه گونه سلب
یکی کبود و دوم ابیض و سیوم احمر
سر شکوفه و شاخ گل است و روی زمین
یکی سپید و دوم احمر و سیوم اخضر
ز باد و خاک خجالت گرفته اند سه جای
یکی تتار و دوم تبت و سیوم ششتر
گل شکفته و باغ بهار و باد صبا
یکی بت است و دوم بتکده سیوم بتگر
جمال و رتبت و فر ارم زطرف چمن
یکی تباه و دوم ناقص و سیوم ابتر
نسیم صبح و نثار هوا و زیور شاخ
یکی عبیر و دوم لولو و سیوم گوهر
هوای عالم و رخسار باغ و مجلس تو
یکی خوش است و دوم خرم و سیوم خوشتر
جدا مباد ز بزمت در این بهار سه چیز
یکی سماع و دوم باده و سیوم ساغر
همیشه تا که بود رود و بحر و جیحون را
یکی کران و دوم ساحل و سیوم معبر
همیشه باد تو را دولت و سعادت و عز
یکی رفیق و دوم همره و سیوم رهبر
خدای و دولت و بختت به هر چه رای کنی
یکی معین و دوم ناصر و سیوم یاور
زمانه و فلک و اخترت به روز و به شب
یکی غلام و دوم بنده و سیوم چاکر
حمایت و کنف و حفظ کردگار تو را
یکی حصار و دوم جوشن و سیوم مغفر
بقای نوح و محل خلیل و قرب کلیم
یکی بیاب و دوم بطلب و سیوم بشمر
سر مخالف و پشت عدو و ترگ حسود
یکی ببر و دوم بشکن و سیوم بستر
نصیب و بهره و قسم مخالفت زفلک
یکی بلا و دوم محنت و سیوم کیفر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر
یکی گل است و دوم نرگس و سیوم عنبر
هوش مصنوعی: دلبر من، زیبایی‌های تو شامل گلی، نرگسی و عنبر است. چهره و چشمان و موی تو هر کدام نماد و نشانه‌ای از این زیبایی‌ها هستند.
رخ تو راست ز سلطان نیکویی سه لقب
یکی بدیع و دوم درخور و سیوم دلبر
هوش مصنوعی: چهرهٔ تو به زیبایی و خوبی یک پادشاه است؛ سه ویژگی دارا هستی: یکی اینکه جدید و بی‌نظیر هستی، دوم اینکه شایسته و مناسب هستی و سوم اینکه دلربا و دلنشین هستی.
همیشه در سر زلفت مجاورند سه چیز
یکی شکنج و دوم حلقه و سیوم چنبر
هوش مصنوعی: در همیشه در کنار موهای تو سه چیز وجود دارد: یکی پیچ و تاب آن، دوم حلقه‌هایش و سوم دایره‌هایی که به وجود می‌آورد.
لطافت از دولب تو ربوده اند سه آب
یکی حیات و دوم زمزم و سیوم کوثر
هوش مصنوعی: لطافت و نرمی از لبان تو برده‌اند. سه نوع آب وجود دارد که یکی حیات‌بخش است، دومی آب زمزم و سومی آب کوثر.
به بوی خوش ز دو زلفت سه چیز مایه برند
یکی نسیم و دوم نافه و سیوم مجمر
هوش مصنوعی: از عطر و بوی خوش موهای تو سه چیز به ذهن می‌رسد: یکی نسیم ملایم، دومی عطر خوش و سومی بخاری که از آتش بلند می‌شود.
ز جادویی تو ربودی ز ماه و حور و پری
یکی جمال و دوم چهره و سیوم پیکر
هوش مصنوعی: به وسیله جادوی تو، زیبایی‌هایی از ماه، حور و پری را به دست آوردی که شامل زیبایی ظاهری، چهره و همچنین اندام است.
هزار بنده سزندت به قد و عارض و خد
یکی چو سرو و دوم چون گل و سیوم چو قمر
هوش مصنوعی: هزاران نفر هستند که به زیبایی و جذابیت تو باید ببالند؛ یکی به قد تو مانند سرو بلند است، دیگری به لطافت و نرمی تو شبیه گل است و سومی به روشنی و درخشش تو مانند ماه می‌باشد.
مرا سه چیز ببخش از دو لب به یک بوسه
یکی عقیق و دوم بسد و سیوم شکر
هوش مصنوعی: از تو می‌خواهم که سه چیز را از من بپذیری: یکی بوسه‌ای از لبانم، دومی عقیقی و سومی کمی شکر.
روان و جان و تن من ز عشق تو شده اند
یکی ذلیل و دوم عاجز و سیوم مضطر
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که روح و جان و بدن من به هم پیوند بخورند. حالا من در برابر این عشق، زبون و ناتوان و در نیازمندی قرار گرفته‌ام.
تن من است و میان و سرین تو به صفت
یکی نحیف و دوم فربه و سیوم لاغر
هوش مصنوعی: تن من به شکل یک شخص نحیف است، در حالی که نیمه‌ی پایینی تو فربه و پرچاق است و نیمه‌ی بالایی تو هم لاغر است.
سه چیزم از غم عشقت به آب دیده درند
یکی لباس و دوم بالش و سیوم بستر
هوش مصنوعی: از غم عشق تو، سه چیزم به خاطر اشک‌هایم خراب شده‌اند: یکی لباس، دومی بالش و سومی بستر.
مرا چو دیده و جان و دل است دیدن تو
یکی عزیز و دوم لایقو سیوم در خور
هوش مصنوعی: دیدن تو برای من مانند جان و دل است. تو در زندگی من عزیزترین، درخورترین و لایق‌ترین هستی.
به چشم و گوش و زبان نام و حال و قصه ما
یکی بگوی و دوم بشنو و سیوم بنگر
هوش مصنوعی: به چشم و گوش و زبان، داستان و شرایط ما را به یک شکل بگو، سپس بشنو و بعد تماشا کن.
به کوی بیعت و خط وفا و منزل وصل
یکی بیا و دوم بنگر و سیوم بگذر
هوش مصنوعی: به مکانی بیایید که در آن همدلی و صداقت وجود دارد، سپس به احساسات و روابط خود توجه کنید و بعد اجازه دهید که از آن‌ها عبور کنید.
گراز دو عارض تو با سه چیز گشت دو چشم
یکی جمال و دوم زینت و سیوم زیور
هوش مصنوعی: دو طرف صورت تو با سه عنصر شکل گرفته است: یکی چشمانت که زیبایی را نشان می‌دهد، دیگری زینت‌هایی که بر چهره‌ات می‌افزاید و سومین چیزی که همچنان در زیبایی‌ات می‌درخشد.
سه چیز یافت جهان از بقای مجدالدین
یکی بها و دوم حرمت و سیوم مفخر
هوش مصنوعی: جهان به سه چیز از مجدالدین دست یافته است: یکی ارزش و بهایی که دارد، دوم احترامی که به آن قائل می‌شوند و سوم افتخاری که برای آن به شمار می‌رود.
رسوم و سیرت و اخلاق او معالی را
یکی گوا و دوم حجت و سیوم محضر
هوش مصنوعی: رسوم، رفتار و ویژگی‌های اخلاقی او به گونه‌ای است که همواره از امتیاز بالایی برخوردار است؛ به طوری که اولین نشانه، دلیل و سومین مورد حضور او در محافل و مجالس به خوبی نمایان است.
رئیس شرق علی تحفه سه عرق شریف
یکی رسول و دوم حیدر و سیوم جعفر
هوش مصنوعی: علی رئیس شرق بر سه شخصیت بزرگ تأکید کرده است: یکی رسول خدا، دیگری امام علی (حیدر) و سومی امام جعفر صادق. این افراد هر کدام جایگاه ویژه‌ای دارند و به نوعی نماد شرافت و برتری در میان اهل ایمان به شمار می‌آیند.
ز پشت آنکه قوی کرد پشت دین به سه حرب
یکی حنین و دوم خندق و سیوم خیبر
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به وقایعی تاریخی دارد که به تقویت دین و ایمان مسلمانان مرتبط است. در آن، از سه جنگ مهم یاد می‌شود: جنگ حنین، جنگ خندق و جنگ خیبر. منظور از این ذکر این است که پشتوانه‌ای قوی برای دین اسلام در این نبردها شکل گرفت و مسلمانان با شجاعت و همدلی در برابر مشکلات ایستادگی کردند. این پیروزی‌ها به استحکام و گسترش دین کمک کرد.
منیر و محترم و معتبر زمدحت اوست
یکی ضمیر و دوم خامه و سیوم دفتر
هوش مصنوعی: نیکی و بزرگ‌منشی و اعتبار از ستایش او سرچشمه می‌گیرد؛ یکی در دل می‌نشیند، دومی از قلم جاری می‌شود و سومی در دفتر نوشته می‌شود.
بلند و محکم و روشن ز قدر و عزم و دلش
یکی سپهر و دوم محور و سیوم اختر
هوش مصنوعی: این بیت به عظمت و استحکام انسانی اشاره دارد که به خاطر عزم و اراده‌اش در بلندای آسمان قرار گرفته و درواقع به نوعی نماد بزرگی است. با وجود ویژگی‌های برجسته‌ای که دارد، به گونه‌ای است که در مرکز توجه قرار گرفته و مانند ستاره‌ای درخشان می‌درخشد.
سرای و صدر و درش کعبه مکارم را
یکی صفا و دوم مروه و سیوم مشعر
هوش مصنوعی: خانه و بالاخانه و در آن، کعبه‌ی نیکویی‌هاست؛ یکی صفا و دیگری مروه و سوم مشعر.
به فر و خدمت او راحت و امان و خلاص
یکی ز ذل و دوم زآفت و سیوم ز ضرر
هوش مصنوعی: با زیبایی و خدمت او می‌توان به آسایش و امنیت دست یافت و از سه چیز رهایی یافت: ذلت، آفت و ضرر.
درخت و میوه و شاخ هنر ز تربیتش
یکی بلند و دوم تازه و سیوم برور
هوش مصنوعی: درختی که به خوبی پرورش یافته، میوه‌هایش نیز شکوفا و تازه خواهند بود. این نشان‌دهنده تأثیر تربیت بر کیفیت و زیبایی آثار هنری است.
سه چیز ماند ز جد و پدر بدو میراث
یکی خصال و دوم سیرت و سیوم مخبر
هوش مصنوعی: از نیاکان و پدران سه چیز باقی می‌ماند: یکی ویژگی‌ها و صفات اخلاقی، دوم رفتار و سلوک انسان، و سوم اخبار و اطلاعاتی که از آنها به جا می‌ماند.
مسلم است ز سلطان عالمش سه خطاب
یکی اجل و دوم عالم و سیوم سرور
هوش مصنوعی: به طور مسلم، از سوی خالق بزرگ به سه عنوان به انسان خطاب شده است: یکی مرگ، دیگری علم و سومی مقام والا یا سروری.
ز مرکبش به گه تک سه باد رشک برند
یکی شمال و دوم عاصف و سیوم صرصر
هوش مصنوعی: از مرکب او سه نوع باد به وجود آمد که یکی شمالی است، دومی طوفانی و سومی سرد و سوزان.
مرکب است همانا قوایمش ز سه چیز
یکی زباد و دوم زآتش و سیوم زحجر
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که نیروهای یک موجود زنده یا هر چیزی از سه عنصر اصلی تشکیل شده است: یکی از هوا، دیگری از آتش و سومی از سنگ. این عناصر در کنار هم موجب ایجاد قدرت و حرکت می‌شوند.
زهی گوای بزرگی و قدر و رتبت تو
یکی نبی و دوم فاطمه و سیوم حیدر
هوش مصنوعی: عجب از عظمت و بزرگی تو! تو یکی پیامبر هستی، دیگری فاطمه و سومین هم علی.
به جاه و مرتبت و منقبت نیابندت
یکی نظیر و دوم ثانی و سیوم دیگر
هوش مصنوعی: کسی در مقام و شان تو نیست که بتواند مشابهت یا برابری با تو داشته باشد.
به دست و نام و سر او سه چیز فخر کنند
یکی نگین و دوم سکه و سیوم افسر
هوش مصنوعی: در اینجا به سه چیزی اشاره شده که باعث افتخار و بزرگی شخص می‌شوند: اول نگین، دوم سکه و سوم افسر. به نوعی این اشیا نماد احترام و اعتبار هستند که به دست، نام و مقام شخص بستگی دارند.
مصاف و بزم و مظالم سه وصف دید در او
یکی کریم و دوم عادل و سیوم صفدر
هوش مصنوعی: در او سه ویژگی بارز مشاهده می‌شود: یکی بزرگ‌منشی، دیگری عدل و انصاف، و سومی شجاعت و دلیری.
به روم و مصر و یمن پرده دار او شاید
یکی عزیز و دوم تبع و سیوم قیصر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصی می‌پردازد که در مناطق مختلفی مانند روم، مصر و یمن، افراد تحت امر او هستند. این افراد ممکن است دارای مقام‌های مختلفی باشند، به طوری که یکی از آنها بلندپایه و عزیز است، دومی تبع و سومی از مقام قیصر برخوردار است. به عبارتی، شاعر به مقام و نفوذ این شخص در سرزمین‌های گوناگون اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که او در جایگاه رهبری و قدرت قرار دارد.
به ملک و قوت و لشکر غلام او نسزند
یکی قباد و دوم بهمن و سیوم نوذر
هوش مصنوعی: هیچیک از پادشاهان و سران قدرت و نیروی نظامی نمی‌توانند به پای غلام او برسند، چه آنکه قباد، بهمن و نوذر همگی در مقایسه با او هیچ هستند.
سه آلتند به میدان غلام بازوی او
یکی حسام و دوم نیزه و سیوم خنجر
هوش مصنوعی: سه وسیله در دست غلامی است که بازوی او را می‌سازد: یکی شمشیر، دومی نیزه و سومی خنجر.
سه نام داد خدایش ز بهر نصرت دین
یکی معز و دوم خسرو و سیوم سنجر
هوش مصنوعی: خداوند سه نام برای یاری دینش انتخاب کرد: یکی معز، دومی خسرو و سومی سنجر.
تویی به دولت او خلق و رزق عالم را
یکی کفیل و دوم ضامن و سیوم داور
هوش مصنوعی: تو خود به عنوان مدبر و حامی، تامین‌کننده نیازهای مردم و روزی تمام موجودات هستی؛ و در این راستا، هم ضامن و هم قاضی هستی.
به قدر و رفعت و هیبت مشرفند از وی
یکی کلاه و دوم رایت و سیوم لشکر
هوش مصنوعی: به اندازه مقام و بلندای شخصیت او، از او نشان‌هایی مانند کلاه به نشانه فرماندهی، پرچم به عنوان علامت قدرت و سربازان به عنوان نشانه‌ی نیروی دریافتی و همراهی دارند.
به عدل و علم و معالی مرتب اند از تو
یکی زمان و دوم عالم و سیوم کشور
هوش مصنوعی: عدالت، دانش و ویژگی‌های برتر، همگی در وجود تو به گونه‌ای مرتب شده‌اند؛ یعنی در ابتدا عدالت، سپس علم و در مرحله سوم کشور را دارا هستی.
همی نظاره کنندت ستارگان به سه چیز
یکی شکوه و دوم هیبت و سیوم منظر
هوش مصنوعی: ستارگان همواره به تو می‌نگرند و این به خاطر سه ویژگی است: یکی زیبایی، دیگری جلال و سوم چهره‌ی دلربای تو.
به خدمت آمدت اینک بهار در سه لباس
یکی حریر و دوم سندس و سیوم عبقر
هوش مصنوعی: بهار اکنون به نزد تو آمده است و با سه لباس زیبا خود را آراسته است: یکی از حریر نرم و لطیف، دیگری از پارچه‌ای با کیفیت و درخشش و سومی از عطر دل‌انگیز که همگی نشان از زیبایی و تازگی فصل بهار دارند.
ز روی و عارض و چشم بتان نشان دادند
یکی بهار و دوم سوسن و سیوم عبهر
هوش مصنوعی: از زیبایی و چهره و چشم معشوقان، سه چیز را نشان دادند: یکی بهار، دیگری گل سوسن و سومی لبی دیگر.
بنفشه و سمن و لاله را سه گونه سلب
یکی کبود و دوم ابیض و سیوم احمر
هوش مصنوعی: در اینجا به سه نوع گل اشاره شده است: بنفشه، سمن و لاله. هر یک از این گل‌ها رنگ خاص خود را دارند: بنفشه رنگی کبود، سمن رنگی سفید و لاله رنگی قرمز دارد.
سر شکوفه و شاخ گل است و روی زمین
یکی سپید و دوم احمر و سیوم اخضر
هوش مصنوعی: درختان و گل‌ها شکوفه زده‌اند و در زمین، گل‌های سفید، قرمز و سبز به زیبایی دیده می‌شوند.
ز باد و خاک خجالت گرفته اند سه جای
یکی تتار و دوم تبت و سیوم ششتر
هوش مصنوعی: سه مکان به دلیل تأثیرات طبیعت و وضعیت جغرافیایی‌شان با مشکلاتی مواجه شده‌اند. یکی از این مکان‌ها تتار، دیگری تبت و سوم سیوم ششتر است. این مناطق به نوعی تحت تأثیر باد و خاک قرار گرفته و از آن خجالت زده شده‌اند.
گل شکفته و باغ بهار و باد صبا
یکی بت است و دوم بتکده سیوم بتگر
هوش مصنوعی: گل شکفته در باغ بهاری و وزیدن باد صبا، هر کدام به نوعی نماد زیبایی و عشق هستند. در اینجا، گل و باغ بهار به عنوان نمادهای عشق و زیبایی معرفی شده‌اند، و باد صبا به عنوان عاملی برای انتقال این حس و حال. به نوعی، همه اینها به یک معبد از عشق و زیبایی اشاره دارند که در آن گل و باغ و باد هر کدام نقش خود را ایفا می‌کنند.
جمال و رتبت و فر ارم زطرف چمن
یکی تباه و دوم ناقص و سیوم ابتر
هوش مصنوعی: زیبایی و مقام و بزرگی تو از سوی چمن به سه شکل است: یکی کامل و بی‌نقص، دومی ناقص و سومی بی‌خاصیت.
نسیم صبح و نثار هوا و زیور شاخ
یکی عبیر و دوم لولو و سیوم گوهر
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی و عطر دلپذیر هوا، زیبایی‌های طبیعت را به تصویر می‌کشند که شامل گل‌های خوشبو، دانه‌های درخشان و جواهرات طبیعی هستند.
هوای عالم و رخسار باغ و مجلس تو
یکی خوش است و دوم خرم و سیوم خوشتر
هوش مصنوعی: هوا و چهره باغ و زیبایی جمع شما یکی خوشایند است، دومی شاداب‌تر و سومی از همه خوش‌تر است.
جدا مباد ز بزمت در این بهار سه چیز
یکی سماع و دوم باده و سیوم ساغر
هوش مصنوعی: در این بهار از محفل تو جدا نشوم و سه چیز را به همراه دارم: یکی موسیقی، دیگری شراب و سومی جام.
همیشه تا که بود رود و بحر و جیحون را
یکی کران و دوم ساحل و سیوم معبر
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم وجود مرزها و تفکیک‌ها در دنیای طبیعی اشاره دارد. رودخانه‌ها، دریاها و جیحون‌ها همواره با یک سمت و یک سمت دیگر مشخص هستند و این تفکیک‌ها به عنوان مسیرهایی برای عبور و مرور، قابل شناسایی‌اند. به عبارت دیگر، هر جریان آبی دارای دو طرف و فضاهایی است که نشان‌دهنده‌ی تقسیم‌بندی طبیعت می‌باشد.
همیشه باد تو را دولت و سعادت و عز
یکی رفیق و دوم همره و سیوم رهبر
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که همواره در زندگی باید به دنبال سه چیز مهم باشیم: نخست، همراهی با نعمت‌ها و سعادت‌ها، دوم، داشتن همسفران مناسب در راه زندگی و سوم، راهنمایی که ما را در مسیر درست هدایت کند.
خدای و دولت و بختت به هر چه رای کنی
یکی معین و دوم ناصر و سیوم یاور
هوش مصنوعی: خدا، دولت و بختت به هر چیزی که تصمیم بگیری، یکی کمک‌کننده، دومی یاری‌دهنده و سومی پشتیبان خواهد بود.
زمانه و فلک و اخترت به روز و به شب
یکی غلام و دوم بنده و سیوم چاکر
هوش مصنوعی: زمان و آسمان و ستاره‌ات در روز و شب، هر یک به نوعی خدمت‌گزار تو هستند؛ یکی غلام، دیگری بنده و سومی هم چاکر توست.
حمایت و کنف و حفظ کردگار تو را
یکی حصار و دوم جوشن و سیوم مغفر
هوش مصنوعی: خداوند تو را حمایت، حفاظت و نگهداری می‌کند. این حفاظتی شبیه به حصاری بزرگ، زره‌ای محکم و کلاهی مقاوم است که تو را از خطرات و آسیب‌ها محافظت می‌کند.
بقای نوح و محل خلیل و قرب کلیم
یکی بیاب و دوم بطلب و سیوم بشمر
هوش مصنوعی: به دنبال مکانی باش که نوح در آنجا زندگی کرده، جایگاه خلیل را پیدا کن و قربانی کردن کلیم را نیز در نظر بگیر. اولی را بیاب، دومی را بخواه و سومی را عدد بزن.
سر مخالف و پشت عدو و ترگ حسود
یکی ببر و دوم بشکن و سیوم بستر
هوش مصنوعی: در این بیت، بیانگر این است که باید با دشمنان و حسودان خود به مقابله بپردازیم. به عبارت دیگر، دشمنی را از خود دور کنیم و در واقع با قدرت و عزم، موانع را از سر راه خود کنار بزنیم. در نهایت، تجسمی از حرکت به سمت آرامش و امنیت را ارائه می‌دهد.
نصیب و بهره و قسم مخالفت زفلک
یکی بلا و دوم محنت و سیوم کیفر
هوش مصنوعی: هرکسی در زندگی خود سهم و بهره‌ای دارد که ممکن است شامل مشکلات، دردها و مجازات‌ها باشد. این سهم‌ها به نوعی تقدیر و قسمت انسان‌ها از سوی آسمان است.