گنجور

شمارهٔ ۱

نوبهار بدیع بی همتا
همتی بذل کرد بر صحرا
تا به تاثیر بذل و همت او
گشت صحرا بدیع و بی همتا
هر کجا گشت همتی مبذول
بی گمان نعمتی شود پیدا
باد چون زایران به بستان تاخت
آنگه از بوی خوش گرفت نوا
هرکه حاجت به اهل بردارد
زود بیند مراد خویش روا
نعمت عشق عاشقان بفزود
نغمه بلبل بدیع نوا
ابر بر باغ عاشق است ولیک
هست معشوق او قرین جفا
کاین بگرید چو دیده وامق
وان بخندد چو چهره عذرا
گر وفا داشتی نخندیدی
هیچ معشوق را نماند وفا
دهن لاله را سرشک سحر
کرد پر تازه لولو لالا
گر نوا بلبل نوآیین یافت
لولو اندر دهان لاله چرا
راست گویی که از کمان نرود
تیر حکم زمانه جز به خطا
کارها گر به راستی بودی
راست بودی بنفشه را بالا
قامت پیر اگر دو تا باشد
راست بر رفته قامت برنا
عمر سو از بنفشه بیشتر است
از چه شد قامت بنفشه دو تا
نرگس آن حال کی پسندیدی
گر نبودیش دیده نابینا
آن گل سرخ بر کران چمن
زرد گل را همی کند رسوا
که من ار لعل گشته ام بی می
زرد چون مانده ای تو بی صفرا
یا بداندیش خواجه ای که همی
زرد رویی نگردد از تو جدا
من چو رخسار نیکخواهانش
هر زمان لعل تر کنم سیما
جایگاه امان امین الملک
والی رای و همت والا
شرف الحضره آنکه حضرت اوست
کعبه حاجت همه فضلا
سبب عمر عدل و فضل عمر
چون عمر عامل خلا به ملا
آسمانی که آسمان برین
جوید از قدر او همیشه علا
آفتابی که آفتاب فلک
خواهد از رای او همیشه ضیا
آن بود با علو این چو زمین
وین بود با ضیای آن چو سها
رادی از طبع او قوی گردد
همچو دعوی مدعی به گوا
زفتی از دست او ضعیف شود
همچو طاعات بندگان ز ریا
از حساب عطاش درماند
آنکه احصا کند حساب حصا
گرچه سصید چو میرک سیناست
اوست مقلوب میرک سینا
جود عفرا و طبع او عروه است
بس به غایت رسید عشق و هوا
گر به جانش طمع کنی گوید
هان هلا باژگونه کن عفرا
لیکن ایزد نیافرید دلی
کاین طمع دارد اندر او ماوا
آسمان وسعود وی شده است
فتنه بر وی چو سعد بر اسما
تا چو باران براو همی بارد
هر زمان نو سعادتی ز سما
برج جوزا جواز او دارد
اوج خورشید از آن بود جوزا
فضل او بی کرانه چون دریاست
لفظ او گوهر بلند بها
سایل از لفظ او گهر یابد
نه بدیع است گوهر از دریا
هر کجا رفق او پدید آید
بدماند ز سنگ خاره گیا
هر کجا باس او نماید روی
موم گردد ز بیم او خارا
خلق او را صفت همی گفتم
خاک بوسید عنبر سارا
همتش را ثنا همی گفتم
سر فروبرد گنبد خضرا
خدمت بزم او کند شب و روز
طرب انگیز از آن بود صهبا
عنبر خلق او برد به دماغ
زان سبب خوش بود نسیم صبا
از جهان حصه مخالف اوست
رنج بی ناز و خار بی خرما
تا بود بهره موافق او
شب بی روز و صبح بی فردا
ای به هر خوبی از فلک در خور
ای به هر نیکی از زمانه سزا
که تواند سزا و در خور تو
گفتن از بندگان دعا و ثنا
تا بقا و فناست در گیتی
از بقای تو دور باد فنا
کمترین نعمت ولیت نشاط
بهترین راحت عدوت بلا
دیده دولت تو نادیده
هیچ روی شماتت اعدا
بر سر نامه سعادت تو
زده توقیع جاودانه بقا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوبهار بدیع بی همتا
همتی بذل کرد بر صحرا
هوش مصنوعی: بهار تازه و بی‌نظیر با زحمتی که کشید، زیبایی‌هایی را بر دشت‌ها نثار کرد.
تا به تاثیر بذل و همت او
گشت صحرا بدیع و بی همتا
هوش مصنوعی: تا زمانی که تلاش و کمک آن بزرگوار سبب شد که بیابان تبدیل به جایی زیبا و منحصر به فرد شود.
هر کجا گشت همتی مبذول
بی گمان نعمتی شود پیدا
هوش مصنوعی: هر جا که تلاش و کوشش انجام شود، بدون شک نتیجه‌ای خوب و مثبت پدیدار خواهد شد.
باد چون زایران به بستان تاخت
آنگه از بوی خوش گرفت نوا
هوش مصنوعی: باد مانند زایرانی که به باغ می‌روند، به سوی بستان شتاب کرده و سپس با عطر خوش آنجا، آهنگی را به همراه می‌آورد.
هرکه حاجت به اهل بردارد
زود بیند مراد خویش روا
هوش مصنوعی: هر کسی که به اهل دل و کسانی که در عرفان و spirituality هستند، روی آورد و از آن‌ها کمک بخواهد، به زودی به خواسته‌هایش خواهد رسید و آرزوهایش برآورده می‌شود.
نعمت عشق عاشقان بفزود
نغمه بلبل بدیع نوا
هوش مصنوعی: نعمت عشق، محبت و احساسات عمیق عاشقان را افزایش می‌دهد، همانگونه که صدای دلنشین بلبل همواره نو و بی‌نظیر است.
ابر بر باغ عاشق است ولیک
هست معشوق او قرین جفا
هوش مصنوعی: ابر بر باغ عاشق سایه می‌افکند، اما معشوق او به او ظلم و بی‌مهری می‌کند.
کاین بگرید چو دیده وامق
وان بخندد چو چهره عذرا
هوش مصنوعی: چشم وامق اشک می‌ریزد و عذرا با چهره‌اش می‌خندد.
گر وفا داشتی نخندیدی
هیچ معشوق را نماند وفا
هوش مصنوعی: اگر وفای واقعی داشتی، هرگز نمی‌خندیدی و دیگر هیچ معشوقی وفا نداشت.
دهن لاله را سرشک سحر
کرد پر تازه لولو لالا
هوش مصنوعی: در صبح زود، با گلابی تازه و لطافت گل‌ها، زیبایی و شگفتی‌هایی به وجود می‌آید که دلنشین و روح‌افزا هستند.
گر نوا بلبل نوآیین یافت
لولو اندر دهان لاله چرا
هوش مصنوعی: اگر بلبل تازه‌ای در باغ صدایی زیبا داشته باشد، چرا لولو (مروارید) در دهان لاله (گل) قرار گیرد؟
راست گویی که از کمان نرود
تیر حکم زمانه جز به خطا
هوش مصنوعی: کسی که راست می‌گوید، مانند تیری است که از کمان رها نمی‌شود و در نهایت حکم زندگی همیشه به خطا نمی‌افتد.
کارها گر به راستی بودی
راست بودی بنفشه را بالا
هوش مصنوعی: اگر کارها به درستی انجام شود، نتیجه‌اش نیز خوب و درست خواهد بود. در این صورت، حتی گل بنفشه هم می‌تواند شکوفا و سرزنده باشد.
قامت پیر اگر دو تا باشد
راست بر رفته قامت برنا
هوش مصنوعی: اگر قامت فردی که سالخورده است بر افراشته باشد، جوانان نیز به همان اندازه راست و استوار می‌ایستند.
عمر سو از بنفشه بیشتر است
از چه شد قامت بنفشه دو تا
هوش مصنوعی: عمر گل بنفشه از عمر انسان بیشتر است. این سوال به وجود می‌آید که چرا گل بنفشه در این مدت کوتاه، قد و قامتش را از دست می‌دهد و کوچکتر می‌شود.
نرگس آن حال کی پسندیدی
گر نبودیش دیده نابینا
هوش مصنوعی: نرگس، حسی که داری را چگونه می‌پسندی اگر چشمی برای دیدن نداشته باشی؟
آن گل سرخ بر کران چمن
زرد گل را همی کند رسوا
هوش مصنوعی: گل سرخی که در کنار چمن قرار دارد، خجالت زرد گل را هم به نمایش می‌گذارد.
که من ار لعل گشته ام بی می
زرد چون مانده ای تو بی صفرا
هوش مصنوعی: من چون لعل (سنگ قیمتی) رنگین شده‌ام، اما تو در غیاب صفرا (عصاره زندگی) مانده‌ای.
یا بداندیش خواجه ای که همی
زرد رویی نگردد از تو جدا
هوش مصنوعی: ای کسی که بداندیشی، بدان که حتی در حالت زردرو بودن هم از تو جدا نمی‌شود.
من چو رخسار نیکخواهانش
هر زمان لعل تر کنم سیما
هوش مصنوعی: من همواره سعی می‌کنم که چهره‌ام را زیباتر از آنچه هست نشان دهم، مانند زیبایی چهره‌ افراد محبوب.
جایگاه امان امین الملک
والی رای و همت والا
هوش مصنوعی: این متن به اهمیت و مقام بالای شخصیتی اشاره دارد که به عنوان امین و ناظر امور، دارای رأی و اراده‌ای قوی است. به عبارتی دیگر، این فرد مسئولیت‌های بزرگی را بر عهده دارد و اعتماد مردم به او نشان‌دهنده توانمندی و شایستگی‌اش است.
شرف الحضره آنکه حضرت اوست
کعبه حاجت همه فضلا
هوش مصنوعی: شرافت و بزرگی در آن است که برای حضور در محضر خداوند به سوی کعبه برویم؛ چرا که این مکان، محل حاجت و درخواست همه علمای بزرگ و فضلا است.
سبب عمر عدل و فضل عمر
چون عمر عامل خلا به ملا
هوش مصنوعی: در زندگی هر فرد، دو عامل اصلی وجود دارد که به طول عمر و سعادت او کمک می‌کند: یکی عدالت و دیگری فضیلت. وقتی فردی طبق این دو اصل زندگی کند، عمرش پربار و با ارزش خواهد بود.
آسمانی که آسمان برین
جوید از قدر او همیشه علا
هوش مصنوعی: آسمانی که همواره به خاطر مقام و منزلت او در جستجوی برتری است.
آفتابی که آفتاب فلک
خواهد از رای او همیشه ضیا
هوش مصنوعی: خورشیدی که بر اثر نظر و تصمیم او، همیشه درخشش و روشنایی خواهد داشت.
آن بود با علو این چو زمین
وین بود با ضیای آن چو سها
هوش مصنوعی: این بیت به مقایسه جایگاه و مقام دو چیز می‌پردازد. یکی از آن دو با ارتفاع و بلندی مانند زمین است و دیگری با نوری که دارد، شبیه به ستاره سها می‌باشد. اینجا به نوعی به تفاوت در مرتبه و تابش نور اشاره شده است.
رادی از طبع او قوی گردد
همچو دعوی مدعی به گوا
هوش مصنوعی: اگر کسی از خوی و رفتار او خبر داشته باشد، به مانند شاهدی که در دادگاه به نفع مدعی شهادت می‌دهد، به قوت و صلابت آن را تأیید خواهد کرد.
زفتی از دست او ضعیف شود
همچو طاعات بندگان ز ریا
هوش مصنوعی: وقتی که به او دل ببندی، احساس قوت و قدرت می‌کنی، اما اگر این وابستگی دچار ریا شود، مانند عبادت‌های بندگان در اثر نفاق ضعیف و بی‌اثر خواهد شد.
از حساب عطاش درماند
آنکه احصا کند حساب حصا
هوش مصنوعی: کسی که به شمارش نعمت‌های خداوند مشغول شود، در حقیقت از درک و فهم آنها عاجز می‌ماند.
گرچه سصید چو میرک سیناست
اوست مقلوب میرک سینا
هوش مصنوعی: هرچند که او به زیبایی و شکوه میرک سینا می‌ماند، اما در واقع او تحت تأثیر و تسلط میرک سینا قرار دارد.
جود عفرا و طبع او عروه است
بس به غایت رسید عشق و هوا
هوش مصنوعی: بخشندگی عفرا و ویژگی‌های او به حدی رسیده که عشق و تمایل به او به اوج خود رسیده است.
گر به جانش طمع کنی گوید
هان هلا باژگونه کن عفرا
هوش مصنوعی: اگر به جانش طمع ورزدی، بگوید: "ای وای، این را نکن که برای من ناگوار است."
لیکن ایزد نیافرید دلی
کاین طمع دارد اندر او ماوا
هوش مصنوعی: اما خداوند دلی نیافرید که در آن طمع و امید جای داشته باشد.
آسمان وسعود وی شده است
فتنه بر وی چو سعد بر اسما
هوش مصنوعی: در آسمان، وضعیت ناپسندی به وجود آمده و مشکلاتی برای او به وجود آمده است، مانند حالت سعد که بر اسما سایه افکنده است.
تا چو باران براو همی بارد
هر زمان نو سعادتی ز سما
هوش مصنوعی: به مانند باران که هر لحظه بر او می‌بارد، هر زمان بر او برکت و خوشبختی جدیدی از آسمان نازل می‌شود.
برج جوزا جواز او دارد
اوج خورشید از آن بود جوزا
هوش مصنوعی: درخشندگی و ارتفاع خورشید، ناشی از ویژگی‌های بارز برج جوزاست و این برج قابلیت خاصی در ارائه این نور و تابش دارد.
فضل او بی کرانه چون دریاست
لفظ او گوهر بلند بها
هوش مصنوعی: نعمت و لطف او بی حد و مرز است، مانند دریایی وسیع؛ اما سخنان او ارزشمند و گرانبها هستند.
سایل از لفظ او گهر یابد
نه بدیع است گوهر از دریا
هوش مصنوعی: سائل با شنیدن کلمات او، به گنجی ارزشمند دست پیدا می‌کند، و این نشان می‌دهد که زیبایی و ارزش‌های واقعی از دریا سرچشمه می‌گیرند.
هر کجا رفق او پدید آید
بدماند ز سنگ خاره گیا
هوش مصنوعی: هر جا دوستان و همراهان خوب پیدا شوند، سختی‌ها و مشکلات از بین می‌روند و راحتی و آرامش به وجود می‌آید.
هر کجا باس او نماید روی
موم گردد ز بیم او خارا
هوش مصنوعی: هر جا که معشوق خود را نشان دهد، ترس و نگرانی سنگ سخت را نیز نرم و لطیف می‌کند.
خلق او را صفت همی گفتم
خاک بوسید عنبر سارا
هوش مصنوعی: من به توصیف ویژگی‌های او پرداختم و می‌گویم که خاک پایش را بوسید و بوی خوشش مانند عطر سارا (در اینجا به نوعی زیبایی و خوشبو بودن اشاره دارد).
همتش را ثنا همی گفتم
سر فروبرد گنبد خضرا
هوش مصنوعی: من در ستایش عزم و اراده‌اش صحبت می‌کردم، او اما سرش را به سوی گنبد سبز (مسجد نبوی) خم کرد.
خدمت بزم او کند شب و روز
طرب انگیز از آن بود صهبا
هوش مصنوعی: خدمت درباری او شب و روز با شادی و خوشی انجام می‌شود، و این شادی ناشی از شرابی است که در آن بزم وجود دارد.
عنبر خلق او برد به دماغ
زان سبب خوش بود نسیم صبا
هوش مصنوعی: عطر دل‌انگیز وجود او به مشام می‌رسد و به همین دلیل نسیم صبحگاهی خوشایند و دلپذیر است.
از جهان حصه مخالف اوست
رنج بی ناز و خار بی خرما
هوش مصنوعی: این جهان پر از مشکلات و رنج‌هاست، مانند افرادی که بدون عشق و توجه، در سختی و ناملایمات زندگی می‌کنند.
تا بود بهره موافق او
شب بی روز و صبح بی فردا
هوش مصنوعی: تا زمانی که به خواسته‌هایش پاسخ مثبت داده می‌شود، شب برایش بی‌روز و صبح بدون آینده خواهد بود.
ای به هر خوبی از فلک در خور
ای به هر نیکی از زمانه سزا
هوش مصنوعی: ای فرشته‌ای که بهترین ویژگی‌ها را از آسمان به ارث برده‌ای و سزاوارترین فرد از هر نظر در این دنیا هستی.
که تواند سزا و در خور تو
گفتن از بندگان دعا و ثنا
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند به راستی در شأن و مقام تو از بندگان، دعا و ستایش کند؟
تا بقا و فناست در گیتی
از بقای تو دور باد فنا
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی و مرگ در این جهان وجود دارد، دوری از فنا و زوال تو، همیشه برقرار باشد.
کمترین نعمت ولیت نشاط
بهترین راحت عدوت بلا
هوش مصنوعی: کمترین نعمت از طرف دوست، موجب شادابی و نشاط است، در حالی که بهترین آسایش از سوی دشمن می‌تواند به بلا و دردسر تبدیل شود.
دیده دولت تو نادیده
هیچ روی شماتت اعدا
هوش مصنوعی: چشمان من به زیبایی‌های تو عادت کرده و هیچ کمبودی را در آن نمی‌بینم، بنابراین به هیچ چیز منفی از سوی دشمنان توجهی ندارم.
بر سر نامه سعادت تو
زده توقیع جاودانه بقا
هوش مصنوعی: بر روی نامه خوشبختی تو، امضای جاودانی به نام زندگی زده شده است.