گنجور

شمارهٔ ۴۴

جایی نرسد کس به توانایی خویش
الا تو چراغ رحمتش داری پیش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1399/05/04 11:08
فرزاد

سلام
شعر جالبه چون میگه رحمتش که ضمیر ش برمیگرده به توانایی و باید از رحمت توانایی که خدا داده استفاده کنیم و منفعل نباشیم

1399/05/05 11:08
فرزاد

دیگر تحلیل اینکه ما فکر میکنیم توانایی از خویش داریم در صورتی که همه چیز از او و برای اوست...همش رحمت الهیه و منی وجود ندارد این من ذهنی یا انتزاعی یا اعتباریه و اصالتی نداره....

1399/10/01 17:01
فرشید داودی

انسان همواره در مسیر زندگی نیازمند چراغ روشنگر رحمت الهی است وبدون استعانت از خداوند متعال نمیتواند به جایی برسدکه شایستگی آن را دارد

1399/10/01 22:01
nabavar

گرامی فرشید
به امید رحمت نباش
دست بر زانوی همت خویش دار، تا در مسیر زندگی به جایی برسی
وگرنه همه ی عمر نیازمند چراغ روشنگر رحمت الهی خواهی ماند.
بسیارند کسان، که همه ی عمر دست نیاز نه سوی بی نیاز برداشته اند و ناکام در گور خفته
زنده باشی

1402/07/12 07:10
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

این به تجربه برای من ثابت شده است.

یعنی در حالیکه توانایی و اشراف کامل داشتم ولی موفق نبودم.

این دقیقا دلیل همان ان شاء الله ای است که قبل از هرکاری باید به زبان آورد.