گنجور

شمارهٔ ۸۵

تا سگان را وجود پیدا نیست
مشفق و مهربان یکدگرند
لقمه‌ای در میانشان انداز
که تهیگاه یکدگر بدرند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا سگان را وجود پیدا نیست
مشفق و مهربان یکدگرند
هوش مصنوعی: تا وقتی که سگان وجود ندارند، مهربانی و دوستی بین یکدیگر برقرار است.
لقمه‌ای در میانشان انداز
که تهیگاه یکدگر بدرند
هوش مصنوعی: لقمه‌ای به آن‌ها بده که در بی‌خبری همدیگر را گاز بزنند.

حاشیه ها

1395/03/31 17:05
رشیدی

در مصرع اول بجای کلمه وجود کلمه "وجوه" صحیح می باشد

1396/03/12 11:06
خرم روزگار

دریغا خودلقمه در میانشان انداخته ایم
که چنین تهیگاهمان می درند

1396/03/12 21:06
مهناز ، س

گرامی خرم روزگار
لب اگر باز کنم ناله کجا ؟ فریاد ست
بجز اینست مگر؟ آنچه رسد بیدادست
هر چپاولگر و یاغی و سر ِ گردنه گیر
ازلب بسته و از قفل دهان دلشادست
جوهری بود برین کلک و بخشکید ز جور
دیرگاهیست که لب از لب خود نگشادست
مانا باشید

1396/03/13 01:06
nabavar

مهناز بانو
زیباست
شعر از کیست ؟
بقیه دارد ؟
لب از لب خود نگشادست ، منظور چیست ؟

1396/03/13 06:06
نادر..

دوست عزیزم مهناز گرامی
دیرگاهیست که بازار اندیشه ها را قفل تعطیلی بر بسته اند..
با اجازه شما پرسش آخر حسین عزیز را پاسخ دهم:
بر سر قلم نی یا قلم فلزی معمولا فاق یا شکافی ایجاد می کنند که علت اصلی ان جذب و هدایت بیشتر جوهر یا مرکب به نوک قلم در هنگام نوشتن است.
به همین سبب نوک قلم در دو سوی فاق به زیبایی به لب تشبیه شده که به علت خشک شدن جوهرِ ذخیره شده در فاق، دوخته شدن لب ها را تداعی می کند..

1396/03/13 16:06
خرم روزگار

کور سوی امیدی پیداست
چه گویا به دریدن تهیگاه یکدگر بر خاسته اند.

1396/03/13 18:06
nabavar

در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان { دل آزار } بگذرد