گنجور

شمارهٔ ۲۸ - در عزت نفس

گویند سعدیا به چه بطال مانده‌ای
سختی مبر که وجه کفافت معینست
این دست سلطنت که تو داری به ملک شعر
پای ریاضتت به چه در قید دامنست؟
یکچند اگر مدیح کنی کامران شوی
صاحب هنر که مال ندارد تغابنست
بی‌زر میسرت نشود کام دوستان
چون کام دوستان ندهی کام دشمنست
آری مثل به کرکس مردارخور زدند
سیمرغ را که قاف قناعت نشیمنست
از من نیاید آنکه به دهقان و کدخدای
حاجت برم که فعل گدایان خرمنست
گر گوییم که سوزنی از سفله‌ای بخواه
چون خارپشت بر بدنم موی، سوزنست
گفتی رضای دوست میسر شود به سیم
این هم خلاف معرفت و رای روشنست
صد گنج شایگان به بهای جوی هنر
منت بر آنکه می‌دهد و حیف بر منست
کز جور شاهدان بر منعم برند عجز
من فارغم که شاهد من منعم منست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گویند سعدیا به چه بطال مانده‌ای
سختی مبر که وجه کفافت معینست
هوش مصنوعی: می‌گویند سعدی، چرا بی‌هدف و بی‌کار مانده‌ای؟ سختی‌ها را از خود دور کن، زیرا زندگی‌ات به طوری مشخص در پیش است.
این دست سلطنت که تو داری به ملک شعر
پای ریاضتت به چه در قید دامنست؟
هوش مصنوعی: این دست قدرتی که تو در اختیار داری، در کجا و چگونه می‌تواند با تلاش‌ها و زحمات تو در شعر و ادب ارتباط داشته باشد؟
یکچند اگر مدیح کنی کامران شوی
صاحب هنر که مال ندارد تغابنست
هوش مصنوعی: اگر مدتی خود را در ستایش دیگران مشغول کنی، موفق خواهی شد و به مهارت می‌رسی، چرا که ثروت حقیقی در توانایی و هنر است، نه در داشتن مال.
بی‌زر میسرت نشود کام دوستان
چون کام دوستان ندهی کام دشمنست
هوش مصنوعی: اگر امکانات و ثروتی نداشته باشی، نمی‌توانی دوستانت را خوشحال کنی. زیرا اگر نتوانی شاد کننده دوستانت باشی، به نوعی به دشمنانتان خدمت کرده‌ای.
آری مثل به کرکس مردارخور زدند
سیمرغ را که قاف قناعت نشیمنست
هوش مصنوعی: بله، مانند اینکه به لاشخور مردار خوار حمله کردند، به سیمرغ نیز حمله کردند، زیرا قاف مربوط به رضایت و زندگی ساده است.
از من نیاید آنکه به دهقان و کدخدای
حاجت برم که فعل گدایان خرمنست
هوش مصنوعی: من این را نمی‌پسندم که برای نیازهایم به کشاورز یا رئیس روستا مراجعه کنم؛ زیرا این کار مثل تقاضای کمک از گدایان است.
گر گوییم که سوزنی از سفله‌ای بخواه
چون خارپشت بر بدنم موی، سوزنست
هوش مصنوعی: اگر بگوییم که از فردی بی‌ارزش توقعی داریم، مانند این است که بر بدنم مویی از خارپشت بخواهد، چرا که آن توقع همان اندازه بی‌ارزش و ناممکن است.
گفتی رضای دوست میسر شود به سیم
این هم خلاف معرفت و رای روشنست
هوش مصنوعی: می‌گویی که با پول می‌توان رضایت دوست را به دست آورد، اما این حرف با دانش و آگاهی درست نیست.
صد گنج شایگان به بهای جوی هنر
منت بر آنکه می‌دهد و حیف بر منست
هوش مصنوعی: صد گنج ارزشمند به قیمت جویای هنر است. باید از کسی که این هنر را می‌دهد تشکر کرد، اما جای تأسف برای من است.
کز جور شاهدان بر منعم برند عجز
من فارغم که شاهد من منعم منست
هوش مصنوعی: به خاطر بدی‌ها و رفتار نادرست دیگران، اگرچه من ناتوان هستم، ولی باز هم نگران نیستم چون شاهد و ناظر من خود لطف و رحمت خداست.

حاشیه ها

1398/06/03 11:09
گویان

سلبریدی نبوده سعدی
سلبریتی واقعی

1402/09/20 18:12
امیرهوشنگ

فریدون مشیری در شعر "همراه آفتاب" کتاب "با پنج سخن‌سرا" تضمیناتی زیبا از این قطعه داره.

1403/06/01 13:09
حجت محسنی حقیقی

عجب شعری.

دوستان عزیز. معنی بیت آخر و ارتباط اون با کلیت شعر که ظاهرا در مورد قناعت و عزت نفس هست چی هست؟ آیا بیت آخر به نوعی به بیت قبلی مرتبط هست؟

کز جور شاهدان بر منعم برند عجز

من فارغم که شاهد من منعم منست 


"شاهدان" جورکننده این جا چکاره هستند؟
و "شاهد منعم" یعنی چی؟ یعنی هم شاهد هست، هم منعم و به سعدی پول می ده و هم به مدح نیازی نداره؟ 


سپاس از توجه‌تون