گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۵۳ - در ستایش ترکان خاتون و پسرش اتابک محمد

چه دعا گویمت ای سایهٔ میمون همای
یارب این سایه بسی بر سر اسلام بپای
جود پیدا و وجود از نظر خلق نهان
نام در عالم و خود در کنف ستر خدای
در سراپردهٔ عصمت به عبادت مشغول
پادشاهان متوقف به در پرده‌سرای
آفتاب اینهمه شمع از پی و مشعل در پیش
دست بر سینه نهندش که به پروانه درآی
مطلع برج سعادت فلک اختر سعد
بحر دردانهٔ شاهی، صدف گوهرزای
حرم عفت و عصمت به تو آراسته باد
علم دین محمد به محمد برپای
خلف دودهٔ سلغر، شرف دولت و ملک
ملک آیت رحمت، ملک ملک‌آرای
سایهٔ لطف خدا، داعیهٔ راحت خلق
شاه گردنکش دشمن کش عاجز بخشای
ملک ویران نشود خانهٔ خیر آبادان
دین تغیر نکند قاعدهٔ عدل به جای
ای حسود ار نشوی خاک در خدمت او
دیگرت باد به دستست برو می‌پیمای
هر که خواهد که در این مملکت انگشت خلاف
بر خطایی بنهد، گو برو انگشت بخای
جهد و مردی ندهد آنچه دهد دولت و بخت
گنج و لشکر نکند آنچه کند همت و رای
قدم بنده به خدمت نتوانست رسید
قلم از شوق و ارادت به سر آمد نه به پای
جاودان قصر معالیت چنان باد که مرغ
نتواند که برو سایه کند غیر همای
نیکخواهان تو را تاج کرامت بر سر
بدسگالان تو را بند عقوبت در پای

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه دعا گویمت ای سایهٔ میمون همای
یارب این سایه بسی بر سر اسلام بپای
هوش مصنوعی: ای سایه خوشبخت، برایت دعا می‌کنم. ای کاش این سایه همیشه بر سر اسلام باقی بماند.
جود پیدا و وجود از نظر خلق نهان
نام در عالم و خود در کنف ستر خدای
هوش مصنوعی: بخشندگی و generosity او آشکار است، اما وجودش برای مردم پنهان است. نام او در دنیا شناخته شده، اما خود او در پناه خداوند قرار دارد.
در سراپردهٔ عصمت به عبادت مشغول
پادشاهان متوقف به در پرده‌سرای
هوش مصنوعی: در محل مقدس و پاکی، کسی که در مقام عبادت است، به خاطر بزرگی و مقامش، دیگران در ورودی آنجا متوقف می‌شوند و نمی‌توانند وارد شوند.
آفتاب اینهمه شمع از پی و مشعل در پیش
دست بر سینه نهندش که به پروانه درآی
هوش مصنوعی: خورشید با این همه شمع و مشعل که در دستان خود دارند، بر سینه‌اش می‌نوازند تا پروانه‌ها به سویش بیایند.
مطلع برج سعادت فلک اختر سعد
بحر دردانهٔ شاهی، صدف گوهرزای
هوش مصنوعی: در آغاز آسمان خوشبختی، ستاره ای به نام سعد درخشیدن گرفته است. این ستاره مانند دانه گرانبهایی در دریا، نشان از پادشاهی و رائهٔ ارزش‌ها دارد.
حرم عفت و عصمت به تو آراسته باد
علم دین محمد به محمد برپای
هوش مصنوعی: آرزو می‌کنم که حریم پاکی و عفت تو به بهترین وجه زینت یابد و علم دین محمد بر پایه شخصیت تو برقرار گردد.
خلف دودهٔ سلغر، شرف دولت و ملک
ملک آیت رحمت، ملک ملک‌آرای
هوش مصنوعی: فرزند خانوادهٔ سلغر، نشانهٔ بزرگ منشی و سلطنت است. این پادشاهی تجلی بخش رحمت و خود از زینت‌های سلطنت به شمار می‌آید.
سایهٔ لطف خدا، داعیهٔ راحت خلق
شاه گردنکش دشمن کش عاجز بخشای
هوش مصنوعی: سایهٔ رحمت خداوند، خواستهٔ آسایش مردم ناشی از قدرت و شجاعت شاهی است که دشمنان را شکست می‌دهد و در عین حال نیازمندان را نوازش می‌کند.
ملک ویران نشود خانهٔ خیر آبادان
دین تغیر نکند قاعدهٔ عدل به جای
هوش مصنوعی: اگر زمین و آبادی از دست برود، اما دین و قوانین عدالت ثابت و تغییر ناپذیر بمانند، این ویرانی به معنای واقعی از بین رفتن نیست.
ای حسود ار نشوی خاک در خدمت او
دیگرت باد به دستست برو می‌پیمای
هوش مصنوعی: ای حسود، اگر تو در خدمت او خاک شوی، باز هم باک نیست، چون بقیه‌ی کارهایت در دست توست، برو و از زندگی‌ات لذت ببر.
هر که خواهد که در این مملکت انگشت خلاف
بر خطایی بنهد، گو برو انگشت بخای
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد در این سرزمین بر خطایی انگشت اتهام بگذارد، باید ابتدا خود را مورد بررسی قرار دهد.
جهد و مردی ندهد آنچه دهد دولت و بخت
گنج و لشکر نکند آنچه کند همت و رای
هوش مصنوعی: کوشش و شجاعت انسان نمی‌تواند به اندازه‌ی آنچه که سرنوشت و شانس به او می‌دهد، بازده داشته باشد. ثروت و قدرت نیز به اندازه‌ی اراده و تفکر انسان تأثیرگذار نیستند.
قدم بنده به خدمت نتوانست رسید
قلم از شوق و ارادت به سر آمد نه به پای
هوش مصنوعی: نمی‌توانستم به خدمت بیایم، ولی قلم از شوق و ارادتم به سر آمد، نه به خاطر پاهای خودم.
جاودان قصر معالیت چنان باد که مرغ
نتواند که برو سایه کند غیر همای
هوش مصنوعی: به طوری همیشه یاد و نام تو در بالاترین مرتبه باشد که حتی پرنده‌ای نتواند سایه‌اش را بر آن بیفکند، جز پرنده‌ای خاص و بی‌همتا.
نیکخواهان تو را تاج کرامت بر سر
بدسگالان تو را بند عقوبت در پای
هوش مصنوعی: خیرخواهان تو را با عزت و کرامت گرامی می‌دارند، اما بدخواهان تو را با مجازات و عواقب سخت مواجه می‌سازند.

خوانش ها

خوانش قصیدهٔ شمارهٔ ۵۳ بر اساس نسخهٔ دکتر غلامحسین یوسفی به خوانش دکتر احمد عزتی پرور