گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در ستایش ملکه ترکان خاتون

ای بیش از آنکه در قلم آید ثنای تو
واجب بر اهل مشرق و مغرب دعای تو
درویش و پادشاه ندانم درین زمان
الا به زیر سایهٔ همچون همای تو
نوشین روان و حاتم طایی که بوده‌اند
هرگز نبوده‌اند به عدل و سخای تو
منشور در نواحی و مشهور در جهان
آوازهٔ تعبد و خوف و رجای تو
اسلام در امان و ضمان سالمتست
از یمن همت و قدم پارسای تو
گر آسمان بداند قدر تو بر زمین
در چشم آفتاب کشد خاک پای تو
خلق از جزای خیر تو کردن مقصرند
پروردگار خلق تواند جزای تو
شکر مسافران که به آفاق می‌رود
گر بر فلک رسد نرسد در عطای تو
تیغ مبارزان نکند در دیار خصم
چندان اثر که همت کشور گشای تو
بدبخت نیست در همه عالم به اتفاق
الا کسی که روی بتابد ز رای تو
ای در بقای عمر تو خیر جهانیان
باقی مباد هر که نخواهد بقای تو
خاص از برای مصلحت عام دیرسال
بنشین که مثل تو ننشیند به جای تو
آن چیست در جهان که نداری تو آن مراد
تا سعدی از خدای بخواهد برای تو
تا آفتاب می‌رود و صبح می‌دمد
عاید به خیر باد صباح و مسای تو
یارب رضای او تو برآور به فضل خویش
کو روز و شب نمی‌طلبد جز رضای تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بیش از آنکه در قلم آید ثنای تو
واجب بر اهل مشرق و مغرب دعای تو
هوش مصنوعی: ای تو که ستایش تو فراتر از آن است که در کلمات و نوشته‌ها بیاید، و دعای تو بر تمام مردم شرق و غرب واجب است.
درویش و پادشاه ندانم درین زمان
الا به زیر سایهٔ همچون همای تو
هوش مصنوعی: در این زمان، نمی‌توانم فرق بین درویش و پادشاه را بگذارم، مگر اینکه زیر سایه‌ی تو باشم که مانند پرنده‌ای بزرگ و فوق‌العاده است.
نوشین روان و حاتم طایی که بوده‌اند
هرگز نبوده‌اند به عدل و سخای تو
هوش مصنوعی: شما با قلبی لطیف و بخشنده‌ای چون حاتم طایی، فراتر از آنچه که در گذشته وجود داشته، هستید.
منشور در نواحی و مشهور در جهان
آوازهٔ تعبد و خوف و رجای تو
هوش مصنوعی: تو در میان مردم به عنوان فردی با تقوا و ترس از خداوند و امید به رحمت او شناخته شده‌ای، و نامت در این دنیا پیچیده است.
اسلام در امان و ضمان سالمتست
از یمن همت و قدم پارسای تو
هوش مصنوعی: اسلام به برکت تلاش و قدم‌های نیکو و پارسایی تو در امنیت و سلامت است.
گر آسمان بداند قدر تو بر زمین
در چشم آفتاب کشد خاک پای تو
هوش مصنوعی: اگر آسمان می‌دانست که تو چقدر ارزش داری، در برابر نور خورشید، خاکی که زیر پای توست را به نمایش می‌گذاشت.
خلق از جزای خیر تو کردن مقصرند
پروردگار خلق تواند جزای تو
هوش مصنوعی: مردم به دلیل نیکی‌هایی که به آن‌ها شده، ممکن است به خاطر سهل‌انگاری و شکرگزاری نکردن مقصر باشند. اما خالق و پروردگار همه چیز می‌تواند بهترین پاداش را برای تو داشته باشد.
شکر مسافران که به آفاق می‌رود
گر بر فلک رسد نرسد در عطای تو
هوش مصنوعی: از مسافران که به دوردست‌ها می‌روند سپاسگزارم، حتی اگر به اوج آسمان هم برسند، اما در بخشش تو هیچ تأثیری نخواهد داشت.
تیغ مبارزان نکند در دیار خصم
چندان اثر که همت کشور گشای تو
هوش مصنوعی: تیغ شمشیر جنگجویان در سرزمین دشمن به اندازه اراده و عزم تو برای فتح کشور، تأثیر نمی‌گذارد.
بدبخت نیست در همه عالم به اتفاق
الا کسی که روی بتابد ز رای تو
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در سراسر دنیا به اندازه کسی که از نظر تو روی بگرداند، بدبخت نیست.
ای در بقای عمر تو خیر جهانیان
باقی مباد هر که نخواهد بقای تو
هوش مصنوعی: ای کسی که بقای عمر تو به خیر و صلاح جهانیان وابسته است، هیچ کس نباید بخواهد که عمر تو ادامه پیدا نکند.
خاص از برای مصلحت عام دیرسال
بنشین که مثل تو ننشیند به جای تو
هوش مصنوعی: برای منافع عموم که سال‌هاست محقق شده، بنشین و صبر کن، زیرا هیچ کس دیگری مانند تو نمی‌تواند در این جایگاه قرار بگیرد.
آن چیست در جهان که نداری تو آن مراد
تا سعدی از خدای بخواهد برای تو
هوش مصنوعی: چه چیزی در این دنیا هست که تو آن را نداری، تا سعدی از خداوند برای تو درخواست کند؟
تا آفتاب می‌رود و صبح می‌دمد
عاید به خیر باد صباح و مسای تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید غروب می‌کند و صبح نو می‌رسد، امیدوارم که صبح به خیر و روزهای تو هم پربرکت باشد.
یارب رضای او تو برآور به فضل خویش
کو روز و شب نمی‌طلبد جز رضای تو
هوش مصنوعی: پروردگارا، با لطف و کرم خود، خواسته‌اش را برآورده کن؛ زیرا او نه در روز و نه در شب چیزی جز رضایت تو نمی‌خواهد.

حاشیه ها

1395/08/24 08:10
غلامرضا انصاری

در روزگار شاعر بلندآوازه ایرانی، سعدی شیرازی، زنی به نام «آبش خاتون» بر منطقه فارس حکمرانی می‌کرد که در تاریخ ایران به عنوان تنها فرمانروای زن این منطقه معرفی شده است. پس از قتل سلجوقشاه چون از دودمان سلغریان وارث ذکوری برای سلطنت نمانده بود، بزرگان شیراز بین دو دختر اتابک سعد بن ابوبکر، آبش خاتون را برای حکمرانی برگزیدند و وی سال‌ها در منطقه فارس حکمرانی می‌کرد.
در میان کسانی که در شعر سعدی مدح و ستایش شده‌اند، خاندان اتابکان سعد زنگی جایگاه ویژه‌ای دارند و آبش خاتون نیز از کسانی بوده که سعدی وی را مدح گفته است.برخی از کارشناسان ادبیات قصیده سعدی با مطلع « ای بیش از آنکه در قلم آید ثنای تو/ واجب بر اهل مشرق و مغرب دعای تو» را مدح آبش خاتون می‌دانند.

1397/10/04 09:01
محمود

سلام
در بیت " تا آفتاب می رود و ... " مبنای استفاده از لغت "عاید " را متوجه نمی شوم. چرا " آید " استفاده نشده است

1397/10/04 14:01
nabavar

محمود آقا
عاید به خیر بادِ صباح و مسای تو
گویا بر این ماناست:
عبادت کنندگان صبح و شام برای تو دعای خیر کنند.
عائد = عبادت کننده

1397/10/05 01:01
بابک چندم

@ محمود و محسن 2
آن عابداست که یعنی پرستنده، عبادت کننده
عاید:
1-باز گردانیدن
2-عیادت کننده (از بیمار)
(به لطف و مرحمت فرهنگ معین)
عاید به خیر، بادِ صباح و مسای تو
معنی به گمانم:
در حد فاصل غروب آفتاب و صبحدم بعدی، باز می گردد و عیادتِ خیر (از ما دردمندان) میکند نسیمِ (لطیفِ ) سحری و عصرانهء تو
بادِ صباح و مسا=نسیم سحری و عصرانه

1397/10/05 03:01
nabavar

پوزش از اشتباه بنده

1398/02/18 20:05
محمدامین

در بیت سوم آمده:
نوشین روان و حاتم طایی که بوده‌اند
هرگز نبوده‌اند به عدل و سخای تو
بجای کلمه‌ی "نوشین روان" باید از (نوشیروان) و حاتم طایی استفاده کرد،چرا که در مصرع دوم این بیت از عدل و سخا صحبت به میان آمده که اشاره دارد به عدل "انوشیروان" عادل ساسانی و در قسمت دوم به یخشندگی حاتم طایی معروف در قصص قدیم
بنظر اینجانب "نوشین روان" باید به "نوشیروان" اصلاح شود

1398/02/19 00:05
محسن ، ۲

محمد جان
نوشین روان ، همان نوشیروان است ، هردو در ادبیات بکار می رود

1398/02/20 10:05
محمدامین

☝️☝️☝️
محسن جان متشکرم از پاسخ شما ❤
اما خب بنده کمتر دیدم که در متن یا شعری از "نوشین‌روان" بجای "نوشیرَوان" استفاده بشه؛ چرا که این جابجایی وزن شعر را هم تغییری نمیدهد که بنابر مصلحت بگذاریم.

1398/02/20 16:05
محسن ، ۲

محمد امین گرامی
نوشین روان نام اصلی ست و نوشیروان تعدیل شده ی آن
چند نمونه از نام اصلی را می آورم که بسیار بیش هستند
چو دانی که بر تو نماند جهان
چه پیچی تو زان جای نوشین روان
فردوسی

بزرگمهر، به نوشین‌روان نوشت که خلق
ز شاه، خواهش امنیت و رفاه کنند
پروین اعتصامی
بدین عهد نوشین‌روان تازه شد
همه کار بر دیگر اندازه شد
فردوسی
ورا نام کردند نوشین روان
که مهتر جوان بود و دولت جوان
فردوسی
چو نوشین‌روان این سخن برگرفت
جهانی ازو مانده اندر شگفت
فردوسی
ما را چه باک مزدک و بیم بزرجمهر
چون کیقباد قادر و نوشین روان ماست
خاقانی
پایدار باشی

1398/03/29 01:05
محمدامین

محسن جان ☝️☝️☝️
پاسخ حضرتعالی بسیار دقیق و کامل بود و باعث دانش‌اندوزی بنده شد.
سپاسگزارم بابت نکات خوبی که مرقوم فرمودید.
پاینده باشید. ❤❤

1398/03/19 06:06
محمدحسین

@انصاری @محمود @محسن
گویا چنین باشد: صباح و مساءِ تو عاید به‌خیر باشد بدین معنی که روز و شبِ تو به خیر و نیکی آید و رَوَد.

1403/04/09 15:07
مهرداد ..

امکان نداره سعدی در مورد هیولای خون خواری مثل ترکان خاتون شعر مدح سروده باشه