گنجور

حکمت شمارهٔ ۹۷

زر از معدن به کان کندن به در آید وز دست بخیل به جان کندن.

دونان نخورند و گوش دارند
گویند امید به که خورده
روزی بینی به کام دشمن
زر مانده و خاکسار مرده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زر از معدن به کان کندن به در آید وز دست بخیل به جان کندن.
هوش مصنوعی: طلا از معدن استخراج می‌شود و اگر کسی بخواهد آن را به دست آورد، باید زحمت بکشد و با چالش‌ها روبرو شود. همچنین، در مسیر رسیدن به آن، ممکن است با افراد تنگ‌نظر و بخیلی مواجه شود که برای به دست آوردن آن طلا، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند.
دونان نخورند و گوش دارند
گویند امید به که خورده
هوش مصنوعی: بخیلان به‌خاطر نداشتن ایمان و امید، چیزی نمی‌خورند و با وجود شنیدن نصیحت‌ها، همچنان می‌گویند که به چه کسی می‌توان اعتماد کرد و به چه چیزی دل بست.
روزی بینی به کام دشمن
زر مانده و خاکسار مرده
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که دشمن تو در حالتی ناراحت و بدبختی به سر می‌برد و تو در حالتی از موفقیت و خوشبختی قرار داری.

خوانش ها

بخش ۹۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۹۷ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۹۷ به خوانش فاطمه زندی