گنجور

حکمت شمارهٔ ۹۵

زمین را ز آسمان نثار است و آسمان را از زمین غبار. کلُّ اِناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیهِ.

گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زمین را ز آسمان نثار است و آسمان را از زمین غبار. کلُّ اِناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیهِ.
هوش مصنوعی: زمین و آسمان به یکدیگر هدیه می‌دهند؛ زمین رحمت و نعمت خود را به آسمان می‌بخشد و آسمان هم بر زمین گرد و غبار می‌نشاند. هر ظرفی از محتوایش سرریز می‌شود.
گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار
هوش مصنوعی: اگر رفتار من برای تو ناپسند است، هرگز خوی نیک خود را فراموش نکن.

خوانش ها

بخش ۹۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۹۵ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۹۵ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1401/01/29 12:03
هیچ

کلُّ اِناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیهِ

هر ظرفی چیزی را می‌تراود که در اوست

1401/05/24 14:07
محمدحسین ایراندوست

بنام خدا

سعدی در این حکمت می خواهد از «شاکله» و فطرت انسانها و «جنبه های ذاتیِ» شخصیت انسانی سخن بگوید. و لذا یک تمثیل زده است که آسمان چون ذاتا تمیز و لطیف است ، لذا باران را نثار می کند . اما زمین چون شاکله اش کثیف است فقط  گرد و غبار دارد. بهره آسمان از زمین گرد وغبار است و بهره زمین از آسمان باران لطیف است.

انسانها هم طبق شاکله و شخصیت ذاتی خود عمل می کنند. برخی مثل آسمان هستند و برخی مثل زمین.

1- نثار :

به معنای گوهر و گل و هر چیز لطیف است که به عنوان احترام یا افتخار بر سر کسی می افشانند.  به همین دلیل به معنای پاشیدن و افشاندن بکار رفته و نیز به معنای  آنچه بکار رفته که در جشن عروسی بر سر عروس و داماد یا بر سر مردم بریزند.

2- کلُّ اِناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیهِ :

این یک مثل عربی است که در زبان فارسی هم مشابهاتی دارد.   «از کوزه همان برون تراود که دروست» این مثل در منابع مکتوب به حدود 900 سال پیش می‌‌رسد. قدیمی‏ترین مأخذ مکتوب ، کشف‏ الاسرار میبدی (520 ق) و نامه ‏های عین ‏القضاة هَمَدانی (متوفی 525 ق) است. منظور از این مثل آن است که «حالات و روحیه و سرشت نیک یا بد هر کس از ظاهر اعمال و اقوالش معلوم می‏شود»

مثلا در کشف الاسرار چنین آمده است :

« هر کس آن کند که سزای اوست. وز کوزه همان برون تراود که دروست. کُلّ یعملُ علی شاکلته.»

و در کلیله و دمنه  به زیبایی هردو مثل عربی و فارسی آمده است:

« از کژ مزاج هرگز راستی نیاید .و کُلّ اِناءٍ بالّذی فیه یرشَحُ. کز کوزه همان برون تراود که دروست»

جان کلام آن که  این مثَل را  به عربی چنین گویند : «کُلّ اناء یترشّحُ بما فیه» و به فارسی چنان که گفتیم و البته  گاهی به فارسی گویند:  «هرچه در دیگ بود، به کَفجَلیز برآید.»

همچنین  بیت مشهور :

 بی هیچ تکلّف این سخن، سخت نکوست    -    از کوزه همان برون تراود که دروست.   اشاره به همین مثل مذکور است و نیز  آیه  قرآن  که می‏فرماید : «قل کلّ یعملُ علی شاکلته»  هم اشاره به همین نکته است..