گنجور

حکمت شمارهٔ ۱۰۷

حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد، در این چه حکمت است؟

گفت: هر درختی را ثمره‌ای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.

بر آنچه می‌گذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد، در این چه حکمت است؟
هوش مصنوعی: از یک حکیم پرسیدند: چرا درختان معروفی که خداوند خلق کرده‌اند، هیچ‌کدام را آزاد نخوانده‌اند جز درخت سرو که میوه‌ای ندارد؟ این موضوع چه حکمت و دلیلی دارد؟
گفت: هر درختی را ثمره‌ای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.
هوش مصنوعی: گفت: هر درختی یک میوه مشخص و معین دارد که در زمان معین به ثمر می‌نشیند و گاهی نیز وقتی میوه‌اش نیست، پژمرده می‌شود. اما سرو اینطور نیست و در هر زمان زیبا و شاداب است. این ویژگی مختص آزادگان است.
بر آنچه می‌گذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
به آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد دل‌بسته نباش، زیرا رود دجله همواره پس از مرگ خلیفه، در بغداد همچنان جاری خواهد بود.
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد
اگر بتوانی چون نخل، کریم و بخشنده باش، و اگر نتوانی، پس مانند سرو آزاد و رها باش.

خوانش ها

بخش ۱۰۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۱۰۷ به خوانش سید محمد هادی نبوی
حکمت شمارهٔ ۱۰۷ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۱۰۷ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1403/01/16 10:04
Mojtaba Razaq zadeh

چقدر سعدی زیبا میگه