گنجور

حکایت شمارهٔ ۹

در تصانیف حکما آورده‌اند که کژدم را ولادت معهود نیست چنان که دیگر حیوانات را بل احشای مادر را بخورند و شکمش را بدرند و راه صحرا گیرند و آن پوست‌ها که در خانه کژدم بینند اثر آن است. باری این نکته پیش بزرگی همی‌گفتم، گفت دل من بر صدق این سخن گواهی می‌دهد و جز چنین نتوان بودن در حالت خردی با مادر و پدر چنین معاملت کرده‌اند، لاجرم در بزرگی چنین مقبلند و محبوب!

پسری را پدر وصیت کرد
کای جوانبخت یاد گیر این پند
هر که با اهل خود وفا نکند
نشود دوست روی و دولتمند

کژدم را گفتند: چرا به زمستان به در نمی‌آیی؟ گفت: به تابستانم چه حرمت است که به زمستان نیز بیایم؟!

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در تصانیف حکما آورده‌اند که کژدم را ولادت معهود نیست چنان که دیگر حیوانات را بل احشای مادر را بخورند و شکمش را بدرند و راه صحرا گیرند و آن پوست‌ها که در خانه کژدم بینند اثر آن است. باری این نکته پیش بزرگی همی‌گفتم، گفت دل من بر صدق این سخن گواهی می‌دهد و جز چنین نتوان بودن در حالت خردی با مادر و پدر چنین معاملت کرده‌اند، لاجرم در بزرگی چنین مقبلند و محبوب!
هوش مصنوعی: در نوشته‌های حکما آمده است که کژدم به طور طبیعی متولد نمی‌شود، مانند دیگر حیوانات که در شکم مادر پرورش می‌یابند. بلکه آن‌ها ابتدا احشای مادر را می‌خورند و سپس به دنبال راهی به دشت می‌روند. پوست‌هایی که در لانه کژدم دیده می‌شود، نشانه این موضوع است. زمانی این نکته را با یکی از بزرگان در میان گذاشتم و او گفت که دلش بر صدق این سخن گواهی می‌دهد. به اعتقاد او، این وضعیت در دوران خردسالی به خاطر رفتارهای خاص با والدین ایجاد می‌شود و به همین دلیل در دوران بزرگسالی نیز با چنین وضعیتی مواجه هستند و مورد محبت قرار می‌گیرند.
پسری را پدر وصیت کرد
کای جوانبخت یاد گیر این پند
هوش مصنوعی: پدر به پسرش وصیت کرد که ای جوان خوشبخت، این نصیحت را به خاطر بسپار و یاد بگیر.
هر که با اهل خود وفا نکند
نشود دوست روی و دولتمند
هوش مصنوعی: هر کسی که به خانواده و نزدیکانش وفادار نباشد، نمی‌تواند دوست و ثروتمند واقعی شود.
کژدم را گفتند: چرا به زمستان به در نمی‌آیی؟ گفت: به تابستانم چه حرمت است که به زمستان نیز بیایم؟!
هوش مصنوعی: کژدم را پرسیدند چرا در فصل زمستان بیرون نمی‌آیی؟ او پاسخ داد: اگر نسبت به تابستان هیچ ارزشی قائل نیستم، چرا باید در زمستان بیرون بیایم؟

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/10/10 09:01
پیمائی

در متن:
... حکما آروده‌اند که کژدم را ولادت معهود نیست چنان که دیگر حیوانان را..
آورده‌اند و حیوانات باید اصلاح شوند

1392/03/06 13:06
رضا شهنی

یک خط از نثر حکایت حذف شده است
مثل: کژدم را گفتند :چرا به زمستان بیرون نمی آیی ؟گفت:به تابستان چه حرمت دارم که به زمستان نیز بیرون آیم

1393/02/29 11:04
کمال پاینده

درعبارت(دل من بر صدق این سخن گواهی می دهد وجزچنین نتوان بودن)اصل جمله بدین شکل است:(...وجز چنین نتواند بودن)
همچنین در مصرع :کای جوان بخت یاد گیر این پند
اصل مصرع به این صورت می باشد:کای جوانمردیاد گیر این پند