حکایت شمارهٔ ۱
یکی را از دوستان گفتم: امتناع سخن گفتنم به علّتِ آن اختیار آمده است در غالبِ اوقات، که در سخنْ نیک و بد اتّفاق افتد و دیدهٔ دشمنان جز بر بدی نمیآید. گفت: دشمن آن به که نیکی نبیند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۱ به خوانش اسماعیل فرازی کانال سکوت
حکایت شمارهٔ ۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
و اخو العداوه لا یمر بصالح
الا و یمزه بکذاب اشر
هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است
گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
تصحیح فروغی
خانم سارا سپهری إز أضافه نمودن أبیات متشکرم
" اخو العداوة لا یمر بصالح
الا و یلمزه بکذاب اشر "
آن که دشمنی دارد به هیچ نیکو کاری نمی گذرد، مگر این که بر او عیب گیرد که دروغگویی متکبر است.
و اَخو العَداوَةِ لا یَمُرُّ بِصالِحٍ
اِلّا و یَلمِزُهُ بِکَذّابٍ اَشِر
* کسی که دشمنی میورزد بر شخص نیکوکار نمیگذرد (عبور نمیکند) مگر آن که در ذهنش او را دروغگو و متکبر پندارد.
با عرض سلام
ساده شده این حکایت برگرفته از کتاب «حکایت هایی شیرین در باره سکوت» تقدیم می گردد:
استاد سخن سعدی در یکی از سال های عمر گرانبهایش سکوت و خاموشی را پیشۀ خود کرده بود. روزی دوست همدلی که از نزدیکان او به حساب می آمد به دیدنش رفت و از او احوالپرسی نمود و سپس با نارضایتی پرسید: ای رفیق عزیز! چرا مدتی است که مطابق با ایام گذشته با دیگران سخن نمی گویی و سکوت کرده ای؟ سعدی با گلایه مندی جواب داد: ای دوست عزیز! من به این علت خاموشی برگزیده ام و در گوشه ای ساکت نشسته ام که اغلب اوقات در هنگام سخن گفتن کلمات و سخنان زیبا و زشت یا نیک و بد هر دو بر زبان می آید ولی چون دشمنان بد اندیش فقط زشتی ها را می بینند و آنها را بر عَلَم می کنند و مایۀ رسوایی قرار می دهند پس بهتر است به جای سخن گفتن در گوشه ای بنشینم و خاموش باشم.
دوست سعدی خردمندانه به او گفت: ای رفیق شفیق و ای مرد بزرگوار! در درستی آنچه تو می گویی تردیدی نیست ولی چرا تو خاموش باشی و سکوت کنی؟ ای کاش دشمنان بد اندیش تو به یکباره کور و کر می شدند تا دیگر قادر به دیدن و شنیدن چیزی نباشند زیرا چنین افرادی نیکی های تو را نیز به گونه ای زشت و بد به مردم نشان می دهند که گفته اند:
نور گیتی فروز چشمۀ هور***زشت باشد به چشم موشک کور
او سپس خیرخواهانه در ادامه گفت: ای نکته پرداز شیرین سخن! تو این را بدان که در چشم دشمنان بداندیش هنرها و خوبی هایت بزرگترین عیب تو است و گل زیبای روی تو را آنان به سان خار می بینند که گفته اند:
هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است***گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
پس بیا و خاموشی و سکوت را کنار بِگُذار و بُگذار که آنان در دنیای تنگ خود از دیدن هنرهای تو بسوزند و از بدگویی در بارۀ تو آتش درون شان زبانه بکشد. پیوند به وبگاه بیرونی
سپاس از شما جناب آقای احمدی
اتفاق افتد در اینجا به معنی رایج نیست؛ بلکه به معنای «با هم شدن ، با هم بودن» است.
در بیت زیر ایهام زیبایی وجود دارد:
هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است
گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
در چشم دشمنان خار بودن کنایه از این است که هنر سعدی مایه ناراحتی و حسادت دشمنانش است اما بیت با توجه به کلمه گل در ابتدای مصرع دوم معنی دیگری نیز دارد. آثار سعدی به دلیل هنرش مانند گل زیبا و ارزشمند است اما در چشم و نظر دشمنان، سعدی بهعکس مانند خاری پنداشته میشود نه گل