حکایت شمارهٔ ۲۸
درویشی را شنیدم که به غاری در نشسته بود و در به روی از جهانیان بسته و ملوک و اغنیا را در چشمِ همّتِ او شوکت و هیبت نمانده.
یکی از ملوک آن طرف اشارت کرد که توقّع به کرمِ اخلاقِ مردان چنین است که به نمک با ما موافقت کنند. شیخ رضا داد، به حکمِ آن که اِجابتِ دعوت، سنّت است. دیگر روز مَلِک به عذرِ قدومش رفت. عابد از جای برجَست و در کنارش گرفت و تلطُّف کرد و ثَنا گفت. چو غایب شد، یکی از اصحاب پرسید شیخ را که: چندین ملاطفت امروز با پادشه که تو کردی، خلافِ عادت بود و دیگر ندیدیم. گفت نشنیدهای که گفتهاند:
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۲۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۲۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۲۸ به خوانش افسر آریا
حکایت شمارهٔ ۲۸ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
این شکم بی هنر پیچ پیچ
صبر ندارد که بسازد به هیچ
این حکایت و شعر ناص است . لطفأ تکمیلش کنید . تشکر از سایت پُر بار و قشنگ گنجور
برخی ابیات گمشده این حکایت:
گوش تواند که همه عمر وی
نشنود آواز دف و چنگ و نی
دیده شکیبد، زتماشای باغ
بی گل و نسرین به سر آرد دماغ
گر نبود بالش آگنده پر
خواب توان کرد حجر زیر سر
...........
این شکم بی هنر پیچ پیچ.......
گر نبود بالش آگنده پر
خواب توان کرد خزف زیر سر
خزف به معنی سفال
به تصحیح: محمدعلی فروغی
چرا ناقص ؟ لطفا کامل کنید . از گنجور بعید بود
در یک نسخهٔ خطی این دو بیت در انتها اضافه شده است:
گر [که؟ (حدس من چون مصرع به نظر مشکل وزنی دارد)] نفس کم شود از مردنش
دود به کیوان رسد از مردنش
گر چه خدا گفت کلوا واشربوا
در عقبش گفت ولا تسرفوا
ـــــ
1. در کنار خودم می خوابم. از یادداشت های روزانه ی #کافکا، ترجمه ی #بهرام_مقدادی، از صفحه ی اینستاگرام #مانا_روانبد
ـــــ
2. وَر نَبُوَد دلبرِ همخوابه پیش/دست توان کرد در آغوشِ خویش. #سعدی، #سایت_گنجور
ــــ
ـ با این تفاوت که جمله ی «کنار خودم می خوابم» پُرِ هوایِ مفعولیت است و جمله ی دست توان کرد در آغوش خویش، از هوایِ فاعلیت خالی نیست.
#احمد_آذرکمان، 12مهر99،حسن آباد فشافویه
هر که بر خود در سوال گشاد ،...سوال از همون سایل و گدا و گدایی کردن میاد؟