حکایت شمارهٔ ۸
یکی را از بزرگان به محفلیاندر همیستودند و در اوصافِ جمیلش مبالغه میکردند.
سر بر آورد و گفت: من آنم که من دانم.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
بیت اول قطعه :
شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است/ وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
در تکمیل تکملهی دوست عزیز وحید کرمی این بیت عربی نیز قبل از بیت مورد اشاره ایشان آمده است
نسخه تصحیح شده مرحوم فروغی/ققنوس/تهران74/ ص65
کفیتَ اَذیَ یا مَن یعُّد مَحاسنی ..... علانیتی هذا ولم تدرَما بطن
یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند و در اوصاف جمیلش مبالغه میکردند سر بر آورد و گفت من آنم که من دانم.
کــفــیـت ازی یـا مــن یـعــد مــحــاســنـی
عــلــا نــیــتــی هــذا و لــم تــدر مــا بــطــن
شخصم به چشم عالمیان خوب منظرست
وز خـبـث بـاطـنم سـر خـجـلـت فـتـاده پـیش
طاوس را بـنقش و نگاری که هست، خـلق
تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش
عزیزانی لطف کردهن و بیت
«کفیت اذی یا من یعد محاسنی / علانیتی هذا و لم تدر ما بطن»
رو آوردن.
توی کتاب شرح گلستان مرحوم خزائلی معنیش اینطور اومده:
«ای کسی که نیکیهای مرا به شمار میآوری، این آزار برای من از ناحیهی تو کافیست. آنچه در من نمایان است ظاهر و آشکار من است و تو از باطن من خبر نداری»
حرکتگذاری بیت عربی به صورت متن:
کُفَیتَ اَذیً یا مَن یَعُدُّ مَحاسنی
علانیَتی هذا ولم تدرِ ما بَطَنَ
مطابق گزیدهٔ گلستان سعدی به انتخاب و شرح دکتر حسن انوری از انتشارات قطره میباشد.
معنی تقریبا مطابق متنی است که دوست گرامی «علی» به نقل از شرح گلستان مرحوم خزائلی نقل فرمودند با این تفاوت که «کفیت اذی» با این حرکتگذاری به صورت «(ای که نیکیهای من را بر میشماری) آزار نبینی» ترجمه شده. در شرح بیت عنوان شده که عبارت اول به صورت kafayta azan -یعنی کاف به جای آن که ضمه داشته باشد فتحه داشته باشد- نیز خوانده شده که معنای آن در آن خوانش مطابق نقل علی آقاست.
آقای احمد گنجی در خوانش این بیت «کَفَیْتَ» تلفظ کردن. نمی دونم کدوم درست هست؟