حکایت شمارهٔ ۹
یکی از ملوکِ عرب رنجور بود در حالتِ پیری و امیدِ زندگانی قطع کرده، که سواری از در درآمد و بشارت داد که فلان قلعه را به دولتِ خداوند گشادیم و دشمنان اسیر آمدند و سپاه و رعیّتِ آن طرف بجملگی مطیعِ فرمان گشتند؛ ملک نفسی سرد بر آورد و گفت: این مژده مرا نیست دشمنانم راست یعنی وارثانِ مملکت.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش علی معدلی
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۹ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
در بیت اول: به دین امید نه! بدین امید
در بیت دوم: به کوفت دست اجل نه! بکوفت دست اجل
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
با درود و شادباش سال نو و فراتر، سپاس از کار ارزشمندتان در گسترش ادبیات پارسی.
سال های دور، کتاب گلستان ( بی تاریخ. به بهای هشت ریال، نگارش عبدالحسین آیتی) چاپ شد. این نسخه با متن شما، که بی گمان همان نسخة فروغی باید باشد، تفاوت هایی دارد. بنگریم تفاوت ها را:
به دولت خداوندی گشادیم....... ملک چون این سخن بشنید نفسی سرد برآورد و گفت این که..........
در این اید بسر شد دریغ عمر عزیز.....
این حاشیه تنها برای بازگفت تفاوت نسخه هاست.
یادآوری می کنم که این حکایت را در یادروز سعدی، در برنامة راه شب رادیو ایران به مسابقه گذاشتم. با سپاس
بیت سوم وچهارم واقعا تصویر مهیب و پرعظمتی را مجسم میکنند.
مثل پتک توی سر آدم میخورند!!
روانت شاد سعدی
کوس طبل بزرگ است و همینطور هر چیزکوبیدنی اما!اما گاهی معنی آسیب میدهد چرا به خاطر کوبش؟
دشمنکام یعنی انکس که دشمنش به ارزوی دلش رسیده و دوستکام هم کسی است که دوستانش به ارزوهایشان رسیده اند .
کوس رحلت بکوفت دست اجل
ای دو چشمم وداع سر بکنید
ای کف دست و ساعد و بازو
همه تودیع یکدگر بکنید.
واقعا این دو بیت بینظیرند. تا بحال از این زاویه نگاه نکرده بودم. بسیار زیبا گفتی ای سعدی بزرگ!
گشادیم : فتح کردیم .
فراز آید : وارد شود ، درآید .
امید بسته برآمد : امید دست نیافتنی حاصل شد .
کوس یعنی چه؟
به معنی طبل بزرگ.
کوسِ رحلت: یعنی طبلِ کوچ و عزیمت...
در قدیم برای آگاه کردن و فراخواندن مسافران به کاروان، طبل می نواختند تا کسی از سفر بازنماند.
سلام دوستان، معنای بیت اول چیه؟
عمر عزیز و گرانمایهی من در این امید به پایان آمد که میخواستم آنچه آرزو دارم و دلخواه من است به نزدم بیاید و ازآن من شود... در واقع عمرم را برای به دست آوردن آرزوهای دور و دراز تلف کردم و از خودِ عمر و زندگی غافل شدم.
بر منِ اوفتاده دشمنکام
آخر ای دوستان گذر بکنید
یعنی ای یاران بر منی که بر وفق مراد دشمن به خاک افتادهام با دیدهی عبرت بگذرید.