حکایت شمارهٔ ۲۵
یکی از ملوکِ عرب شنیدم که متعلّقان را همیگفت: مرسومِ فلان را چندانکه هست مُضاعَف کنید که مُلازِمِ درگاه است و مترصّدِ فرمان؛ و دیگر خدمتگاران به لَهْو و لَعِب مشغولاند و در اَدایِ خدمت مُتَهاوِن.
صاحبدلی بشنید و فریاد و خروش از نِهادش بر آمد. پرسیدندش: چه دیدی؟ گفت: مراتبِ بندگان به درگاهِ خداوند، تَعالیٰ، همین مثال دارد.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش علی معدلی
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
این حکایت در ادامه بیت "مهتری در قبول ..." دارای یک بیت دیگر نیز می باشد که می گوید:
هر که سیمای راستان دارد
سر خدمت بر آستان دارد
قبل از بیت موجود در متن این بیت هم هست:
دو بامداد اگر آید کسی به خدمت شاه
سیم، هر آینه در وی به لطف کند نگاه
گفته شده که بعد از بیت فوق در بعضی نسخه ها این بیت هم هست:
امید هست پرستندگان مخلص را
که ناامید نگردند از آستان اله
متهاون: کسی که در کاری سستی و تهاون کند؛ آنکه امری را حقیر و سبک انگارد