گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۰۸

من بی تو سکون نگیرم و خو نکنم
بی عارض گلبوی تو گل بو نکنم
گویند فراموش کنش تا برود
الحمد فراموش کنم و او نکنم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من بی تو سکون نگیرم و خو نکنم
بی عارض گلبوی تو گل بو نکنم
هوش مصنوعی: بی تو هیچ آرامشی ندارم و بدون چهرهٔ زیبای تو نمی‌توانم از عطر گل‌ها لذت ببرم.
گویند فراموش کنش تا برود
الحمد فراموش کنم و او نکنم
هوش مصنوعی: می‌گویند برای این که او از ذهنت خارج شود، باید فراموشش کنی، اما من نمی‌توانم او را فراموش کنم در حالی که او هنوز مرا فراموش نکرده است.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۰۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
رباعی شمارهٔ ۱۰۸ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/02/21 14:04
سجاد

درود.
من "بی" تو سکون نگیرم و خو نکنم

1396/08/26 12:10
کسرا

محشررره

1401/06/14 10:09
بیدل بی نشان

بی نظیر بی نظیر بی نظیر 

بنازمت سعدی جانم که در همه چیز و همه سبکی سرآمدی 

کافیست اراده کنی و بسرایی و بهترین باشی 

 

 

بین رباعیات سعدی دو تاشو خیللللللللللی دوست دارم 

یکیش دقیقا همین رباعی بالا  واااااای خدا اونجا که میگه ؛ بی عارض گلبوی تو گل بو نکنم واااااای خدا دیووونه م میکنه 

چقددددددر واژه ها رو بجا و مناسب برمیگزینه ...

مصرع آخرم که حجتو تموم میکنه چقدر قشنگ‌ میگه 

الحمد فرامُش کنم و او نکنم ... واااااای خدا وای 

 

 

 

این رباعیشم قشنگه 

صد بار بگفتم به غلامان درت 

تا آیینه دیگر نگذارند برت 

ترسم که ببینی رخ همچون قمرت 

کس باز نیاید دگر اندر نظرت 

 

 

هر چند معتقدم سعدی بنایی نداشته هر قالبی رو درنورده ولی اگر اراده می کرده در هر قالبی سرآمد بوده 

سعدی ِ شیرین دهان ِ  عسل گفتار ِ شکرسخن ، هشتصد سال پیش پرونده ی شعر و شاعرانگی و عاشقانه سرایی و نظم و نثر رو بسته ....

 

زخاک سعدی شیراز بوی عشق می آید

هزار سال پس از مرگ وی گَرَش بویی