گنجور

شمارهٔ ۱

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چاره‌ای کردن کنون آن ناشکیبا را
مرا سودای بت‌رویان نبودی پیش ازین در سر
ولیکن تا تو را دیدم گزیدم راه سودا را
مراد ما وصال تست از دنیا و از عقبی
وگرنه بی‌شما قدری ندارد دین و دنیا را
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را
سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی
ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
هوش مصنوعی: عاشق بودن از حد گذشته و صبر کردن در غمت سخت شده است. ای یار، برای بهبود دل دیوانه ما، به وصالت قدمی بردار.
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
هوش مصنوعی: درد و رنج کسانی که عاشق هستند، تنها طبیب خاصی می‌تواند درمان کند و آن کسی نیست جز لیلی، که بتواند غم مجنون، عاشق دیوانه را برطرف کند.
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را
هوش مصنوعی: اگر به غم و اندوه دیگران اهمیت نمی‌دهی و نمی‌خواهی به مسکینان توجه کنی، اول از همه باید روی زیبا و خوشایند خود را به ما نشان دهی.
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چاره‌ای کردن کنون آن ناشکیبا را
هوش مصنوعی: وقتی که تو زیبایی و جذابیت را به نمایش گذاشتی، عقل و صبر را از دل دیگران ربودی. اکنون باید برای این ناشکیبا چاره‌ای اندیشید.
مرا سودای بت‌رویان نبودی پیش ازین در سر
ولیکن تا تو را دیدم گزیدم راه سودا را
هوش مصنوعی: پیش از این، میل و رغبت به زیبایانی که چهره‌ای چون بت دارند، در دل من نبود. اما هنگامی که تو را دیدم، تصمیم گرفتم که به دنبال آن آرزو بروم و در مسیر عشق قدم بگذارم.
مراد ما وصال تست از دنیا و از عقبی
وگرنه بی‌شما قدری ندارد دین و دنیا را
هوش مصنوعی: هدف ما رسیدن به توست؛ نه از دنیا و نه از آخرت. زیرا بدون تو، دین و دنیا هیچ ارزشی ندارند.
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
هوش مصنوعی: من به دیدارت چنان بی‌تابم که از اشتیاق دوری‌ات، دلم را آتشی می‌سوزاند که می‌تواند هفت دریا را به تلاطم درآورد.
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را
هوش مصنوعی: بیایید امروز را کنار هم خوش بگذرانیم و از لحظه‌هایمان لذت ببریم، زیرا هیچ‌کس در این دنیا از وضعیت فردای ما باخبر نیست.
سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی
ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟
هوش مصنوعی: تو به زیبایی سخن می‌گویی و دشمنانت را نادیده می‌گیری، اما کسی که به بیماری مبتلاست، چگونه می‌تواند طعم شیرینی حلوار را درک کند؟

خوانش ها

تکه ۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی
شمارهٔ ۱ به خوانش فاطمه اخوان
شمارهٔ ۱ به خوانش فاطمه زندی
شمارهٔ ۱ به خوانش کیوان عاروان

حاشیه ها

1387/03/03 14:06
رضا

این شعر جزو شعرهای سهل و ممتنع سعدی است یعنی شعرهایی که به نظر آسان می آید ولی محال است کس دیگری بتواند چنین شعری بگوید
متشکرم

1389/04/19 08:07
مهدی

دربیت دوم عبارت طبیب صحیح است که به اشتباه طبیت نوشته شده و لازم است اصلاح شود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1389/06/06 20:09
متین

در بیت ششم، در مصراع دوم، ((ندارد)) در جایگاه خود بی معنی است و ((نباشد)) صحیح تر به نظر می رسد.
---
پاسخ: با تشکر، با تصحیح فروغی مقایسه شد، همین است (ندارد)، تغییری داده نشد.

1389/12/03 19:03

فکر می کنم مصراع اول بیت هفتم این چنین درست باشد : چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که گر روزی

1391/07/04 01:10
پرهام بابازاده

باسلام. من هم با نظر هستی خانوم موافقم

1391/07/14 01:10
علی

با سلام
بنده نیز با نظر دو دوست آخر موافقم..
چنان مشتقم ای دلبر به دیدارت که گر روزی
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را

1391/10/04 14:01
علی

با سلام و احترام
یک نکته ی مهم از طرف کسی که دستی در شعر و شاعری دارد: نظرخواهی در خصوص اشعار بزرگان خوب است، اما فراموش نشود که مبادا نظرات خود را به جای نظرات آنان بپنداریم. برای مثال سخن متین در باب مصراع دوم بیت ششم، اصلا درست نیست. کسی که با ساختار زبانی زمان سعدی آشنا باشد، به راحتی این موضوع را در می یابد. یا هستی و پرهام و بعد هم علی، در باب آن اصلاحیه ای که گفته اند: به نظر ما چنین درست است، شاید به نظر آنان خوب باشد، اما نظر شاعر چنین نیست. از سوی دیگر، معنای از دوری در این جا بسیار متناسب تر و به واقع نزدیک تر است تا معنای گر روزی، توضیح آن را باید در جال دیگری با تفصیل مطرح کرد.
موفق باشید و در این کار بزرگ فرهنگی که در پیش گرفته اید، خدا یارتان باد

1393/01/21 03:03
سعید

با سلام؛
در مورد نطر بعضی از دوستان در باب بیت هفتم باید عرض کنم که سوای نظر شخصی این دوستان در نسخه تصحیح شده توسط استاد میرجلال الدین کزازی چنین آمده:
چنان مشتاقم ای دلبر، که گر روزی به دیدارت
برآید از دلم آهی، بسوزد هفت دریا را
به نظر من هم این جمله با توجه به معنی آن می بایست بصورت شرطی بیان شود.

1393/01/16 15:04
حمید

افعال بیت دوم نشان از اتفاق در آینده ای نزدیک دارند، به علاوه این افعال به قطعیت لازم را دارند و انجام خواهند شد، ولی اگر شرط روی آنها گذاشته شود اثر حاصل از هجر و دوری کم می شود.
با این اوصاف شعر به شکل زیر عمق و تاثیر بیشتری دارد.
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت، که از دوری
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را

1393/06/24 13:08
منصور

در مصرع اول بیت پنجم مرا (مرا سودای «مه رویان» نبودی پیش ازین در سر) درستر به نظر می رسد یعنی باید بجای «بت رویان» مذقوم فرمایید «مه رویان«

1393/07/19 13:10
سیروس

این شعر در آلبوم ناشکیبای همایون شجریان به صورت زیبایی اجرا گردیده است.

1394/04/09 18:07
کسرا

به به واقعا لذت بردم از خوندن این شعر آسمونی... ایشالا برای همه ی ما داغ فراق دیده ها اتفاق بیوفته این مصرع زیبا از سعدی * به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را *

1395/02/28 21:04

درود
این غزل با ویرایش استاد کزازی خیلی قابل فهم است. زیرا علامتهای ادبی بسیار بجا گذاشته شده

1395/03/01 14:06
کسرا

اجرای ساز و آواز این شعر توسط هنرمندان بی همتای گلها در برنامه شماره ی 116 برگ سبز

1396/05/15 11:08
۷

سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی
ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟
استسقا یا استسقاء: آب خواستن و گونه ای بیماری که بیمار عطش بسیار برای آب دارد و در فارسی به آن خشک آمار یا خشکامار گویند
در برابر خشکامار واژه گسنامار را داریم که گرسنگی شدید است.
دهخدا:خشک+آمار(آماز)
گسن+آمار(آماز)
شاید بخش دوم این دو واژه "مار" به معنای مادر و زادن است.

1396/05/15 14:08
بچه ایرون

همان بیماری قند است
تشنگی و حلوا که عطش می افزاید.

1396/05/15 14:08
بچه ایرون

و..
نه حسنت آخری دارد ، نه سعدی را سخن پایان
بمیرد تشنه مستسقی و دریا هم چنان باقی
به پایان آمد این دفتر.........

1396/05/15 15:08
روفیا

دوستان
گنجور گرانمایه و بلند نظر
بر من ببخشایید،
نمی دانستم از که و کجا بپرسم،
معنای واژه «شوند» چیست؟
در دهخدا معناهایی یافتم که با متن مورد نظرم همخوانی نداشت.
بنابر آموزه بازگـشت جاودانـه، نـه تنهـا همـه تفـسیرها و ارزش گذاری هـای نـاظر بـه حقیقـت کــه تــا کنــون انجــام شــده بــه خطــا رفتــه انــد، اساســاً در پــس هــیچ پدیــده ای مگــر چــشم انــدازی
کــه اراده هــر فــرد در دل آن پدیــده جــای مــیدهــد، حقیقــت و معنــایی از پیش نهفته نیست؛ هستی در شَوندی همیشگی، بدون آنکه هدف و مقصدی را پیش بگیـرد، دایـره وار در گردشی جاودانه است.

1396/05/15 17:08
۷

شوند مانند روند
شو+نده(ند): آنکه(آنچه) میشود|اینگونه شدن/چگونه شدن/سبب شدن چیست؟/تاثیر در فرایند
رو+نده(ند):آنکه(آنچه) میرود|اینگونه رفتن/چگونه رفتن/مسیر رفتن/چگونگی فرایند
شاید به زبان کارمند بانک کنش و تراکنش

1396/05/15 18:08

'" شوند "
به گمانم از بر ساخته های زنده یاد کسروی است
به مانای دلیل؟؟
دوستان ! اگر بر نادرستم یاری کنید
سپاسگزارم

1396/05/15 20:08

ببخشایید، بر ساخته کسروی نیست، چه در برهان و آنندراج و..نیز به همین معنا آمده است.

1396/05/16 11:08
روفیا

سپاسگزارم دوست جان ها
پس شد کنش؟
یا کنش و تراکنش؟
Action و reaction ؟
یا interaction ؟

1396/05/17 03:08

هیچکدام !!
همانند روند که از رونده آمده است و راه و روگه رفتن است،
شوند از شونده می آید که متضاد آینده است راه و روگه شدن.
ببخشایید.

1396/06/09 15:09
منصور

سلام
نوازنده پیانو فخری ملک پور می باشد که مرتضی محجوبی قید شده است.

1397/01/17 14:04
سعید راحمی

مراد ما وصال تست *
مراد ما وصال توست ♠

1398/08/20 13:11
مصطفی

زیباترین و پرشورترین قسمت این شعر در بیت دوم گنجانده شده است که می فرماید:
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
واقعاً کسیکه درد فراق یار دیده باشه میتونه درک کرده باشه این قسمت از شعر را.
من که خودم هر وقت به این قسمت میرسم ناخودآگاه گریه می کنم.

1398/10/27 00:12
محمد جواد

با درود بیکران به اساتید گرانقدر
در باب بیت هفتم که سخنان زیادی پیرامون آن گفته شده، باید عرض کنم که با توجه به بلاغت و فصاحت زبان سعدی علیه‌الرحمه و نیز سادگی و شیوایی در اشعار‌ استاد سخن، گمان اساتید بزرگ نظیر دکتر همایی و دکتر شمیسا برآنست که مصرع اول باید به صورت ((چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که گر روزی)) صحیح باشد.در ضمن همین نوع نگارش در تصحیح فروغی رعایت شده است.لازم به ذکر است ‌که استاد شجریان نیز به همین صورت این بیت را خوانده‌ است.
امیدوارم که این نوشته راهگشا باشد و نیز بر صحیح خوانی این بیت گواه.

1399/04/17 20:07
تقی زاده

سپاس گنجور، درود دوستان
چنان مشتاقم ای دلبر بدیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
بنظر می رسد: "دوری" با "هفت دریا " متناسب باشد.
هفت دریا، بین عاشق و معشوق دوری انداخته
و آه سوزان عاشق، این فاصله را خواهد سوخت.

1401/02/08 19:05
احسان چراغی

بین هشتم این غزل از سعدی، با این بیت از حافظ هم‌معناست:

 

حافظا تکیه بر ایام چو سهوست و خطا

من چرا عشرت امروز به فردا فکنم

1401/02/08 19:05
احسان چراغی

بیتی از حافظ که با بیت دوم این غزل هماهنگی معنایی دارد:

 

طبیب راه نشین درد عشق نشناسد

برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی

1401/11/28 22:01
ح.ا.ا ا.ا.ه

به نظر بنده انعطاف زبان فارسی و قابلیت آن در اشعار شعرای بزرگ این مرز معنوی، خود زیبایی آفرین است و لذت بخش.

گر روزی یا از دوری، مهم آنچیزی ست که خواننده باید کسب کند و هر کسی با سلیقه خود در چارچوب زبان میتواند انتخاب کند.