غزل شمارهٔ ۷۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل ۷۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۷۲ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۷۲ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۷۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل ۷۲ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۷۲ به خوانش مصطفی حسینی کومله
غزل شمارهٔ ۷۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۷۲ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۷۲ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
یادداشتی درباره یکی از ابیات این غزل:
پیوند به وبگاه بیرونی
با سلام ( سعدیا نزدیک رای عاشقان خلقمجنونند و مجنون عاقلست ) (هستم من از عشقت زهر دیوانه ای دیوانه تر زیرا تو در حسنی ز هر دردانه ای دردانه تر دیوانگی ما را بود نسبت به عقل این و ان ماییم در گیتی ز هر فرزانه ای فرزانه تر )
عجب خواننده ای بوده این ناهید دایی جواد اصفهانی.یک راننده نامرد زیرش گرفت.
پیوند به وبگاه بیرونی
ناهید داییجواد، معروف به «ناهید اصفهانی» در بیست و هشتم اردیبهشت سال 1321 در محله «احمدآباد» اصفهان به دنیا آمد.فعالیت هنری او به صورت حرفهای، زمانی آغاز شد که در دانشکده با سیروس ساغری و جهانبخش پازوکی آشنا شد. ناهید از محضر اساتیدی چون تاج اصفهانی، حسن کسایی، حبیبالله بدیعی بهره برد و در کنار اساتیدی چون حسین قوامی فعالیت هنری داشت.
اوایل دهه چهل ترانه «غروب کوهستون» را اجرا کرد و با اجرای اولین ترانه، نام او بر سر زبانها افتاد. برخی از ترانههایی که با صدای زندهیاد پوران ماندگار شد، پیشتر توسط ناهید دایی جواد در اصفهان اجرا و ضبط شده بود.گویا غلامرضا تختی با آهنگ غروب کوهستون به خواب میرفت.علی زند وکیلی این ترانه را بازخوانی کرده است.
پیوند به وبگاه بیرونی
سرو ما را پای معنی در دل است
به راستی این سرو در دل ما پا گرفته است.
بیت 7
دیده باشی تشنه چه عجله ای دارد که به آب برسد نسبت جان عاشق با معشوق چنین است.
در بیت هفتم به نظرم بهتره که کلمۀ همچنان جداگانه نوشته بشه: هم چنان
این سه بیت در سه غزل متوالی ۷۱ و ۷۲ و ۷۳ ارتباط معنایی دارند.
برادران طریقت نصیحتم مکنید
که توبه در ره عشق آبگینه بر سنگ است
دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت میکند بیحاصلست
نیکخواهانم نصیحت میکنند
خشت بر دریا زدن بیحاصل است
معنی غزل ۷۲ حضرت سعدی
وزن:فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(بحر رمل مقدس مقصور)
۱-سرو درختی است همیشه سبز که در ادبیات فارسی شاعران قد و قامت معشوق را بدان تشبیه کرده اند.
استعاره مکنیه:پای سرو،پای معنی/استعاره مصرحه:سرو(معشوق).
معنی:سرو بوستانی که پایش در گل فرو رفته است؛اما معشوق ما معنا و حقیقتی است که بر دل و خاطر ما پای نهاده و در آن جای گرفته است.
۲-طالع:۱۲/۳/میمون:خوش یمن، خجسته ومبارک/فال:شگون،پیش بینی نیکو/مقبل:اسم فاعل از اقبال،خوش اقبال و سعادتمند،نیک.
معنی: هر کس چشمش بر روی زیبا و سعادت بخش وی بیفتد،اقبالش خجسته و بختش نیک است.
۳-تشبیه مرکب تمثیلی:نصحیت نیکخواهان برای من مثل خشت بر دریا زدن است/کنایه خشت بر دریا زدن(کار بی فایده کردن).
معنی:نصیحت کنندگان و نیکخواهان مرا پند می دهند؛اما پند دادن من همان قدر بی فایده است که خشت زدن بر روی دریا.
۴-شنعت زدن:طعنه زدن و سرزنش کردن.
تضاد معنوی:گرداب،ساحل.
معنی:ای برادر، ما به گرداب عشق در افتاده ایم و آن کسی که به ما طعنه می زند و دشنام می دهد، بر ساحل ایستاده و از حال اسیر گرداب آگاهی ندارد.
۵-شوق:اشتیاق و آرزومندی و آن جستن دل است برای دیدن معشوق،و در نزد عارفان آتشی است که خداوند در دل اولیای خود قرار می دهد/قوت:قدرت و نیرو/دعوی:ممال دعوا،ادعا،لاف و گزاف.
تضاد:عقل و عشق،شوق و صبر.
معنی:نیروی اشتیاق بر شکیبایی چیره است و ادعا و لاف زنی عقل در برابر عشق باطل و ناپذیرفتنی است.
۶-نسبت کردن:نسبت دادن،منسوب کردن.
جناس اشتقاق:غفلت و غافل،عاشق و معشوق.
معنی:مردم،عاشق را،که معشوق دارد،غافل می پندارند؛در حالی که هر کس معشوقی ندارد و عشق را تجربه نکرده است،در حقیقت غافل است.
۷-مستعجل:اسم فاعل از استعجال،عجله کننده،شتابنده/جانان:معشوق و محبوب همچون جان عزیز.
تشبیه مرکب:مصراع دوم مشبه عقلی،مصراع اول مشبه به حسی.
معنی:آیا دیده ای که انسان تشنه چگونه به طرف آب می شتابد؟جان هم با همان اشتیاق به سوی جانان شتابنده است.
۸-نام و ننگ:آبرو و شهرت/منزل:توقفگاه موقت کاروان،محل فرود آمدن و اقامت که همیشگی نیست،مرحله و قسمت،در اصطلاح تصوف به مراحل سلوک گفته می شود که بعضی آنها را به هزار رسانیده اند.و خواجه عبدلله انصاری در صد منزل خلاصه کرده است.
تضاد:ننگ،نام/تناسب:طریق، منزل.
معنی:اولین مرحله در راه عشق،بخشیدن ثروت و واگذاشتن جاه و مقام و چشم پوشی از شهرت و آبروست.
۹-طالب:طلب کننده یار،عاشق/سهل: آسان و راحت.
تضاد:بمیرد و زندگانی، سهل و مشکل.
معنی:اگر طالب و دوستار یار در بند او جان دهد سهل و آسان است؛ ولی در آن حال زنده ماندن در بند دوست آسان نیست.
۱۰-خوش خوش:آهسته آهسته،به تدریج.
معنی:عاشقی آرام آرام می گریست و می گفت: اگر کننده عاشق، معشوق باشد،جان به آرامش می رسد.
۱۱-مجنون(دوم):۷/۱۰.
تضاد:عاشق،عاقل/جناس تام:بین دو((مجنون)).
معنی:ای سعدی در باور و عقیده دل دادگان و عاشقان،کسانی که عاشق نیستند،دیوانه، و مجنون بن قیس،خردمند است...
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
و با تشکر از خانم فرنوش اسکورچی
شاد و تندرست باشید
نیکخواهانم نصیحت میکنند
خشت بر دریا زدن بیحاصل است
ای برادر ما به گرداب اندریم
وآن که شنعت میزند بر ساحل است
شوق را بر صبر قوت غالب است...
نسبت عاشق به غفلت میکنند
و آن که معشوقی ندارد غافل است
روح حضرت سعدی و حاج قاسم عزیز شاد
زبان حال و دل ماست این غزل روح نواز
درست در روز تشییع پیکر حادثه تروریستی کرمان
خواندن این شعر نغز و فوق العاده زیبا ، یاد و تصویر سالار و سید شهدای مقاومت شهید سلیمانی را برایم زنده کرد و این شاه غزل را تقدیم شهیدان راه حق به ویژه سردار دلها و یارانش و
شهدای ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ می کنم که به جانان پیوستند و دیدار و زیارت روی جانان نصیب شان شد .
خوشا به سعادتشون 🕊💐