غزل شمارهٔ ۴۸۷
پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به
با توانای معربد نکنی بازی به
چون دلش دادی و مهرش ستدی چاره نماند
اگر او با تو نسازد تو در او سازی به
جز غم یار مخور تا غم کارت بخورد
تو که با مصلحت خویش نپردازی به
سپر صبر تحمل نکند تیر فراق
با کمان ابرو اگر جنگ نیاغازی به
با چنین یار که ما عقد محبت بستیم
گر همه مایه زیان میکند انبازی به
بنده را بر خط فرمان خداوند امور
سر تسلیم نهادن ز سرافرازی به
گر چو چنگم بزنی پیش تو سر برنکنم
این چنین یار وفادار که بنوازی به
هیچ شک نیست به تیر اجل ای یار عزیز
که من از پای درآیم چو تو اندازی به
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
مطرب از بلبل عاشق به خوش آوازی به
گوش بر ناله مطرب کن و بلبل بگذار
که نگوید سخن از سعدی شیرازی به
غزل شمارهٔ ۴۸۶: آن سرو ناز بین که چه خوش میرود به راهغزل شمارهٔ ۴۸۸: ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به
با توانای معربد نکنی بازی به
هوش مصنوعی: اگر دست زیبایت را به کار نیندازی، نمیتوانی با قدرت و مهارت، کسی را به بازی بگیری.
چون دلش دادی و مهرش ستدی چاره نماند
اگر او با تو نسازد تو در او سازی به
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و محبتش را به دست آوردی و دلش را بردی، دیگر چارهای نیست اگر او با تو سازگار نباشد، تو باید خودت را با او سازگار کنی.
جز غم یار مخور تا غم کارت بخورد
تو که با مصلحت خویش نپردازی به
هوش مصنوعی: غیر از غم معشوق را نخور، چون غم او تو را فرسوده میکند. تو که نمیخواهی به مصلحت خودت توجه کنی، نباید به این غم دامن بزنی.
سپر صبر تحمل نکند تیر فراق
با کمان ابرو اگر جنگ نیاغازی به
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد با جدایی و فراق مقابله کند، باید قدرت صبر خود را افزایش دهد؛ زیرا زیبایی و جذبه دیگران میتواند به راحتی او را آزار دهد و تحمل این درد نیاز به استقامت و صبوری دارد.
با چنین یار که ما عقد محبت بستیم
گر همه مایه زیان میکند انبازی به
هوش مصنوعی: با این دوستی که ما پیوند محبت برقرار کردهایم، حتی اگر همه چیز باعث ضرر و زیان شود، باز هم در کنار او بودن ارزشمند است.
بنده را بر خط فرمان خداوند امور
سر تسلیم نهادن ز سرافرازی به
هوش مصنوعی: بنده باید در برابر فرمان خداوند تسلیم باشد و این تسلیم نشانهی سربلندی و افتخار اوست.
گر چو چنگم بزنی پیش تو سر برنکنم
این چنین یار وفادار که بنوازی به
هوش مصنوعی: اگر مانند چنگ (آلت موسیقی) مرا بنوازی، پاک میشوم و تسلیم تو میشوم. یار وفاداری که با مهربانیات به من لطافت میبخشی.
هیچ شک نیست به تیر اجل ای یار عزیز
که من از پای درآیم چو تو اندازی به
هوش مصنوعی: هیچ تردیدی نیست که من به دست تقدیر از پا خواهم افتاد، ای دوست عزیز، وقتی تو تیر آن را به سمت من پرتاب کنی.
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
مطرب از بلبل عاشق به خوش آوازی به
هوش مصنوعی: امروز مجلس ما به مانند یک باغ زیبا و شاداب است، زیرا نوازندهای از بلبل عاشق با صدای دلنشین خود، آن را به محفل شادی تبدیل کرده است.
گوش بر ناله مطرب کن و بلبل بگذار
که نگوید سخن از سعدی شیرازی به
هوش مصنوعی: به صدای نالهٔ ساز گوش بده و بگذار بلبل بخواند، زیرا که از سعدی شیرازی سخن نگفته است.
خوانش ها
غزل ۴۸۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۸۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۸۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۸۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۸۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۸۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۸۷ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
1390/09/22 21:11
شوشتری
که نگوید سخن از سعدی شیرازی به
1403/10/08 12:01
جلال ارغوانی
ای دبیر فلک پیر به گلزار سخن
به سخن گفتن سعدی توبسی نازی به