گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۵

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد
چندین وفا که کرد چو من در هوای تو
وان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد
بگریست چشم ابر بر احوال زار من
جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
گفتم لب تو را که دل من تو برده‌ای
گفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟
سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست
ما را غم تو برد به سودا تو را که برد
توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافت
باز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد
جز چشم تو که فتنه قتال عالمست
صد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد
سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست
دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم آیا دوباره به سر پیمان ما خواهی آمد یا نه، اما آنکس که نشانه وفای تو را از دست داده، هنوز حسرت آن را در دل دارد.
چندین وفا که کرد چو من در هوای تو
وان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد
هوش مصنوعی: من چندین بار به خاطر عشق تو وفا کردم، اما در عوض، در زمان جدایی از تو، درد و رنج‌های زیادی را تحمل کردم.
بگریست چشم ابر بر احوال زار من
جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
هوش مصنوعی: چشم ابر بر حال دردناک من گریه کرد و جز صدای آه من، این داستان به گوش او نرسید.
گفتم لب تو را که دل من تو برده‌ای
گفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟
هوش مصنوعی: گفتم که لب‌های تو باعث شده دل من را ببری، او گفت: کدام دل را؟ چه خبری هست؟ چه زمانی؟ کجا این اتفاق افتاده است که دل من را برده‌ای؟
سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست
ما را غم تو برد به سودا تو را که برد
هوش مصنوعی: نگران نباش که در دل تو غم نیست، اما ما به خاطر غمت دچار اندوه و ناراحتی شده‌ایم. حالا این درد و ناراحتی، تو را به کجا می‌برد؟
توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافت
باز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد
هوش مصنوعی: موفقیت در عشق به چهره تو گنجی پنهان است، و زمانی که دوباره به وصالت برسم، گویی آن گنج برایم به دست آمده است.
جز چشم تو که فتنه قتال عالمست
صد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد
هوش مصنوعی: تنها چشمان تو هستند که تمام دیوانگی و آشفتگی جهان را به وجود آورده‌اند و صدها عارف و زاهد از مسیر خداوند منحرف شده‌اند.
سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست
دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد
هوش مصنوعی: سعدی شخصی نیست که در بازی عشق تو احساس شکست کند. او به زندگی و تجربیاتش نگاه می‌کند و می‌داند که باید در برابر مشکلات و دغدغه‌ها استقامت کند. به‌عبارتی دیگر، او از چالش‌های عشق و زندگی نمی‌ترسد و در تلاش است که شادی و رضایت را به‌دست آورد.

خوانش ها

غزل ۱۷۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۷۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۷۵ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۷۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۷۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۷۵ به خوانش محمدرضا کاکائی
غزل شمارهٔ ۱۷۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۷۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۷۵ به خوانش مریم فقیهی کیا

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"کام دل"
با صدای محمدرضا شجریان (ریمیکس سروش کمالیان) (آلبوم کام دل)

حاشیه ها

1389/06/02 13:09
ناشناس

با اینکه همه میگن غزلیات سعدی زیبا، سهل و ممتنع هستند ولی این غزل انصافا شاهکاره، روزی نیست که به انحائ مختلف برام تداعی نشه

1392/03/26 02:05
مجید

در شعر سه تن پیمبرانند
هر چند که لا نبی بعدی
اوصاف و قصیده و غزل را
فردوسی و انوری و سعدی

1392/05/28 18:07
سعید

به به! به به!
چه زیبا. بویژه بیت 4

1393/03/13 16:06
زنده دل

بیچارگی یک عاشق در این شعر در نهایت امکان توصیف شده است. همانطور که سعدی در جایی میگوید: به ناله کار میسر نمیشود سعدی/ و لیک ناله ی بیچارگان خوش است بنال.
نکته ای که به ذهن متبادر میشود، نحوه ی نالیدن است نه مفهوم آن. مفهوم این شعر با اشعار کلاسیک و نو بسیاری مشابهت دارد، اما چیزی که این شعر را مجزا میکند صورت بیان آن و به اصطلاح خود استاد سخن "نالیدن" است. سعدی در این شعر از اینکه معشوق به عهد خود وفا نکرده است، و گویا به عهد با هیچکس وفا نمیکند؛ گله دارد و این گله را به صورت سوال مطرح میکند همه ی "که برد" های این شعر صورت سوالی دارد! که البته جواب آن در غایت ابهام ( نمیداند که؛ که برده است!). یا در نهایت صراحت ( هیچکس) است. این هنر سعدی است که عاشق را در موقعیتی معلق نشان میدهد. نکته ی زیبای دیگر این شعر عدم توهین، تنبیه و یا گلایه ی مستقیم و تند از معشوقی که بیوفایی کرده و ظلم به عاشق روا داشته است می باشد؛ که به طور خاص در اشعار و ترانه های معاصر به شدت انجام میشود؛ یعنی مقام معشوق جدای از رفتار آن انسان خاص ( در واقع جایگاهی که عشق و معشوق در دل عاشق دارد) قابل احترام است! و گلایه کردن و نالیدن جز، صورت سوال به خود نمیگیرد!

1393/06/16 03:09

داشتم آواز بسیار زیبای استاد شجریان در آلبوم پیام نسیم (اجرای سوئیس) رو گوش می دادم که این غزل رو می خوند. کنجکاو شدم ببینم این غزل زیبا رو کی سروده. با یه جستجوی ساده تو اینترنت به این صفحه رسیدم و دیدم بله این شاهکار، اثر استاد غزل، سعدیه. درود بی کران بر روان شیخ شیراز، سعدی شیرین سخن.

1395/04/13 14:07
مصطفی

خیلی زیباست و اینکه خیلی شبیه به شعر وحشی بافقی هست.
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
از آتش سودای تو و خار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
در حشر چو بینند بدانند که وحشیست
آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست

1400/07/06 23:10
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

درود بر شما

البته بنده ندانستم چه شباهتی بین این دو غزل وجود دارد جز این که هر دو غزل هستند و با حروف فارسی نوشته اند

 

حداقل بهتر بود می فرمودید این شعر وحشی بافقی شبیه شعر خداوندِ سخن است چون سعدی در قرن هفتم و وحشی در قرن دهم می زیسته اند

شاد زی

1396/05/16 18:08
karim sadati

من هم بعد از شنیدن آواز استاد شجریان و زیبایی و شیوایی اجرای متن غزل در اجرای آواز به گنجور رجوع کردم و باز هم شاهکاری از سعدی را دیدم که استاد با توانایی خودش مفهوم شعر را برای من بیشتر روشن کرد و تونست بعد از قرن ها غبار از روی این شعر برداره و ظرافت و توانایی سعدی را نشان بدهد.

1396/06/09 15:09

درود بر شما
من از راه ترانه ای که بانو نِلی به تازگی خوانده است، با این چکامه ی فوقوالعاده آشنا شدم. لتفن ترتیبی دهید که بتوانم فایل ام پی تری آن را برایتان بفرستم که آن را در بخش معرفی خوانندگان این چکامه درج بفرمایید. من شوربختانه هم در بارگزاری ام پی تری و هم تبدیل آن به ویدیو کامیاب نشدم، تاکنون.
سپاس

1396/06/11 20:09
۷

1-سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست
2-دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد؟
2=دستی(یک دست بازی،یک نوبت بازی) را چه کسی توانسته به کام دل از سپهر افسونگر ببرد؟

1403/06/13 01:09
سما اجاکه

ممنون دنبال همین بودم

 

1397/01/31 18:03
۷

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد؟
محمدرضا شجریان
آواز ابوعطا -کنسرت پیام نسیم(سوئیس)
داریوش پیرنیاکان (تار)، جمشید عندلیبی (نی) ، مرتضی اعیان (تنبک)
پیوند به وبگاه بیرونی

1397/02/07 17:05
فرهاد

سودا مپز که ....... همان است که لسان الغیب فرمود؛ که بندد طرف وصل از پادشاهی. که با خود عشق بازد جاودانه. و این مقام صمدیت است

1398/03/04 22:06
کوروش

با درود به دوستان عزیز این شعر رو میتونید در البوم پیام نسیم اجرای لوزان استاد محمدرضا شجریان گوش بدید برای بهره مندی و فیض بیشتر از این شعر

1398/08/25 09:10
مهران

اونقدری ک استاد شجریان اشعار و ابیات و شاعران نامی ایران رو به من شناسوندن در کل دوران مدرسه و تحصیلم علیرغم رشته تحصیلیم ک ادبیات بود کسی نتونست بهم بشناسونه
سرت گرم و دلت خوش باد استاد شجریان

1399/03/21 19:05
علی صفی خانی

سلام خدمت تمامی بزرگوارنی که از این سایت وزین و دوست داشتنی استفاده می‌کنند موکدا توصیه میکنم شاهکار خسرو بی بدلیل آواز حضرت استاد شجریان را گوش کنید و لذت مضاعف ببرید از این شاهکار شیخ مخصوصا اون مصرع دوم بیت گفتم لب تو را..... استاد این مصرع را با ظرافت خاصی اجرا فرمودند.
فقط لذت ببرید از این آواز...
به قول استاد سایه عزیز من خیلی خوشبختم که این شانس را دارم تا از شنیدن آوازهای استاد مخصوصا این غزل لذت ببرم

1399/10/24 22:12
حمید

محشره واقعا...
تلاقی شعر استاد سخن (سعدی بزرگ) و صدای آواز ابوعطای استاد آواز (شجریان بزرگ) مست کننده است.
شعر سعدی به تنهایی آدم رو دیوانه میکنه، صدای شجریان هم که ... فقط باید شنید.
روح هردو عزیز در شادی و آرامش

1401/06/25 22:08
رها

برخلاف بقیه اشعار که کم حاشیه تر هستند به لطف آواز استاد شجریان عنایت مردم به این غزل بیشتر شده

تا باد چنین بادا...

1402/04/25 15:06
فاطمه یاوری

گفتا کدام؟

کی؟

کجا؟

که برد؟

1403/03/26 22:05
یوسف شیردلپور

ومکمل و معرف  تمام شعر وغزل وادبیات وموسیقی ناب ایران و ردیف خوانی خسروخوبان دوعالم استاد شجریان 👌👌❤️❤️💐💐

1403/10/04 15:01
جلال ارغوانی

 

سعدی که یاد او به شعر وسخن گشت استوار

یادش  زمهر ومحبت  دربر آن آشنا که برد؟